بازگشت

منافقان و دو چهرگان


كساني كه به سوي اسلام روي آوردند، ولي ايمان نياوردند. قرآن، آن ها را منافق خواند و دو چهره ناميد. منافقان، گروه هاي گوناگون بودند: منافقاني بودند از يهود، منافقاني بودند از قريش، منافقاني بودند از اهل مدينه، منافقاني بودند از نقاط ديگر شبه جزيره ي عربستان، چنان كه منافقاني بودند شناخته شده، منافقاني بودند ناشناس، ولي همه با هم كار مي كردند. آن ها در ميان خود اختلاف داشتند و با يك ديگر نيز دشمن بودند، ولي در برابر مسلمانان و دشمني با اسلام يگانه بودند.

شمار منافقان بسيار بود، و آزاري كه اسلام از اين گروه ديد، اندك نبود! آن اندازه كه قرآن از خطر منافقان، سخن گفته، از خطر مشركان و كافران، سخن نگفته است.

اين گروه دو چهره، در لباس اسلام و به نام مسلماني، تيشه بر ريشه ي اسلام زدند.

كافران، در لباس دشمن بودند، در ميان مسلمانان راه نداشتند، آنان تك چهره اي بودند و شناخته مي شدند، ولي دو چهرگان، جامه ي اسلام پوشيده بودند و دوستي اظهار مي كردند، و در قلب جهان اسلام جاي داشتند و دشمني مي كردند؛ دشمني هاي عاقلانه و زيركانه.

دشمن دروني را دشوار است و معرفي كردن، چنان كه نتوان با وي نبرد كردن و بسيار سخت است از حمله هاي وي دفاع كردن، ضربت هاي غافل گيرانه دارد، و ضربت هاي غافل گيرانه را چگونه مي توان دفع كرد!!

دو چهرگان، نخست به نام اسلام و مسلماني، مسجدي بنا كردند و پاتوقي براي خويش ساختند و آن را پايگاهي براي نابودي اسلام قرار دادند و به نام اسلام، به كوبيدن اسلام


پرداختند! اين مسجد را قرآن، [1] مسجد «ضرار» لقب داد و پيغمبر اسلام آن را ويران ساخت و از بن برانداخت. نقشه هايي گوناگون، براي نابودي اسلام كشيدند و پياده كردند تا مسلمانان را از دين منحرف سازند. در جهادهاي مسلمانان شركت مي كردند و با كوچك ترين بهانه اي، پاي به گريز مي نهادند، تا روحيه ي سربازان اسلام را ضعيف ساخته، شكست در سپاه اسلام بيندازند.

مسلمانان را از خطرهاي موهوم مي ترسانيدند و از زيان هاي مالي برحذر مي داشتند، و به طور كلي در ميان آن ها سم پاشي مي كردند و مي كوشيدند تا شكاف ايجاد كنند و سدي براي پيشرفت اسلام شوند. وقتي پيامبر مي خواست به سوي تبوك برود، با مشركان باديه نشين توطئه كردند كه هنگام نبودن پيامبر و سربازان اسلام در مدينه، بر زنان و كودكان مسلمان بتازند و شهر را تصرف كنند و مركزيت اسلام را نابود سازند. پيامبر، از اين توطئه آگاه شد. علي عليه السلام را نگهبان مدينه و خليفه ي خود ساخت و مدينه را از اين توطئه بزرگ نجات بخشيد. منافقان، از قول پيامبر حديث جعل مي كردند! احكام و دستورهاي اسلام را وارونه مي گفتند! روابط سري با كافران داشتند و ستون پنجم آن ها بودند!



پاورقي

[1] «و الذين اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفريقا بين المؤمنين». (توبه (9) آيه‏ي 107).