بازگشت

گفت و گوي امام و مروان


آن شب كه بيست و هفتم ماه رجب سال 60 هجري بود امام (ع) به خانه ي خود بازگشت و عبدالله بن زبير راه مكه را در پيش گرفت. فردا روز هنگامي كه امام (ع) آزادگان به ميان مردم آمد تا آخرين اخبار را بشنود در ميان راه به مروان بن حكم برخورد. مروان گفت: اي ابا عبدالله! تو را نصيحتي مي كنم كه اگر پيروي كني راه يابي و به مقصود خود برسي. امام (ع) فرمود: [نصيحت تو] چيست؟ بگو تا بشنوم.

مروان گفت: دستور مي دهم با يزيد بيعت كني زيرا كه خير دنيا و دين تو در آن است. امام (ع) با قرائت آيه استرجاع فرمود: پس بايد با اسلام خداحافظي كرد در حالي كه امت اسلامي به فرمانروايي همانند يزيد گرفتار آمده است. [1] آنگاه در حالي كه نگاه توبيخ آميز خود را به مروان دوخت بود ادامه داد: واي بر تو! آيا مرا فرمان مي دهي با يزيد كه مردي فاسق است بيعت كنم؟ زياده گفتي اي پر گناه. در برابر اين گفتار تو را سرزنش نمي كنم، زيرا تو آن كسي هستي كه هنوز به


دنيا نيامده و در پشت پدرت بودي پيامبر خدا تو را لعنت كرده است؛ كسي كه رسول خدا نفرينش كرده باشد، جز به بيعت فرا نمي خواند. [2] سپس امام (ع) بتندي فرمود: از من دور شو. اي دشمن خدا! ما خاندان رسول خدا (ص) هستيم و حق بر ماست و زبان ما به حق گوياست، از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: خلافت بر دودمان ابوسفيان و آزاد شدگان فتح مكه حرام است و هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد شكم او را بشكافيد. به خداي سوگند اهل مدينه او را بر منبر جدم ديدند و به فرمانش عمل نكردند و خداوند آنان را به پسرش يزيد گرفتار كرد. خداوند عذاب او در آتش بيفزايد، مروان بن حكم خشمناك فرياد برآورد؛ به خدا سوگند! رهايت نمي كنم مگر آنكه به خواري با يزيد بن معاويه بيعت كني. شما فرزندان ابوتراب، سخن و جانهايتان پر از كينه ي آل ابوسفيان است. شما حق داريد كه با آنان دشمني ورزيد و آنان نيز حق دارند با شما كينه توزي كنند. امام حسين (ع) فرمود: واي بر تو اي مروان! از من فاصله بگير كه تو پليدي و ما خاندان طهارت هستيم كه خداوند عزيز و پر جلال در حق آنان بر پيامبرش آيه نازل كرد و فرمود: خداوند اراده فرمود آلودگي را از شما خاندان پيامبر بزدايد و شما را به پاكي ويژه پاكيزه فرمايد. [3] مران در حالي كه خشمگين و سرخورده بود خود را به وليد بن عتبه رساند و او را از ماجرا آگاه كرد و هر دو تصميم به اجراي خواسته ي يزيد گرفته بودند كه دستور داده بود: سر حسين را برايم بفرست. [4] .


پاورقي

[1] انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة بزاع مثل يزيد.

[2] ويحک! أتأمرني بيعة يزيد و هو رجل فاسق! لقد قلت شططا من القول يا عظيم الزلل! لا ألومک علي قولک لأنک اللعين الذي لعنک رسول‏الله (ص) و أنت في صلب أبيک الحکم بن أبي العاص، فان من لعنته رسول‏الله (ص) لا يمکن له و لا منه الا أن يدعو الي بيعة يزيد.

[3] ويلک يا مروان: اليک عني فانک رجس، و انا أهل بيت الطهارة الذين أنزل الله عزوجل علي نبيه محمد (ص) فقال: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا. سوره‏ي احزاب، آيه‏ي 33».

[4] الفتوح، ج 5، ص 17 و 18، حياة الامام الحسين، ج 4، ص 256، بحارالانوار، ج 44، ص 324.