بازگشت

گفتار علما در اين باره


1. بلاذري: وي پس از نقل مطالبي پيرامون فسق و لهو و لعب يزيد، با سندهاي متعدد مي گويد: سپس قتل حسين (ع) و قتل اهل حره و سنگباران و آتش زدن خانه ي خدا به دست وي انجام شد. [1] .

2. قاضي بن نعمان: در حاشيه ي اين سخن يزيد به اهل بيت: «شما خويش را به بردگي اهل عراق در آورديد. من از بيرون آمدن ابا عبدالله بي خبر بودم، تا آنكه خبر قتلش به من رسيد»، مي گويد: «دشمن خدا دروغ گفته است، بلكه خود او لشكرها را به سوي او گسيل داشت.» [2] .

3. مسعودي: وي مي گويد: يزيد و ديگران اخباري شگفت آور و گناهاني فراوان دارند، مانند شرابخواري و كشتن فرزند دختر رسول خدا (ص).... [3] .

4. ابن عقيل: باعوني گويد: يكي از قاريان قرآن در حضور شيخ عالم، ابو الوفاء ابن عقيل اين آيه ي شريفه را قرائت كرد:

لقد صدق عليهم ابليس ظنه فاتبعوه الا فريقا من المؤمنين. [4] .

و قطعا شيطان گمان خود را در مورد آنها راست يافت؛ و جز گروهي از مؤمنان، (بقيه) از او پيروي كردند.

او گريست و گفت: منزه است خداوند، طمع او در آن چيزي بود كه فرمود: «فليبتكن آذان الانعام» [5] (وادارشان مي كند تا گوش دامها را بشكافند). به خدا سوگند از اندازه اي كه در آن طمع بست درگذشتند!

آري به خدا سوگند، در برابر علي بن ابي طالب ايستادند و او را به قتل رساندند. سپس بعد از بستن آب بر روي فرزندش حسين (ع)، پسر فاطمه ي زهرا (س) و خاندان پاك


و پاكيزه اش، او را كشتند. اين در حالي بود كه به روزگار پيامبر (ص) نزديك بودند و همه ي آنان ديده بودند كه رسول خدا (ص) لب و دندان حسين (ع) را مي بوسد و باز هم با چوب دستي بر لب و دندانش زدند! آنان كينه هاي روز بدر و حوادثي را كه در آن روي داد زنده كردند.

همه ي اين ها با وجود نزديكي آنان به روزگار نزول وحي و شنيدن اين سخن خداوند كه فرمود: «قل لا أسألكم عليه أجرا الا المودة في القربي» [6] (بگو من براي رسالت پاداشي جز دوستي با خويشاوندانم نمي خواهم).

آنان در دوران پيامبر (ص)، از بيم شمشير عقايدشان را پنهان كردند و چون سررشته ي امور به دست آنها افتاد، آغاز به سركشي كردند. «سيجزيهم وصفهم انه حكيم عليم» [7] .

5. كياهراسي: وي يزيد را با اين سنان توصيف كرده است: او كسي بود كه نرد مي باخت، با يوزپلنگ شكار مي كرد، تارك نماز، دايم الخمر و قاتل اهل بيت پيامبر (ص) بود. [8] .

6. تفتازاني: وي در شرح العقائد النسفيه مي نويسد: حق اين است كه رضايت يزيد به قتل حسين (ع) و شاد شدن وي از اين كار و اهانت او به اهل بيت رسول خدا (ص) از مواردي است كه به نحو متواتر به دست ما رسيده است، هر چند جزئياتش به گونه ي خبر واحد باشد.... [9] .

7. ذهبي: وي درباره ي يزيد مي گويد: او از ناصبيان سنگدل بود. مسكرات مي نوشيد و مرتكب كارهاي زشت مي شد. دولتش را با قتل حسين (ع) آغاز كرد و با واقعه ي حره به پايان برد.... [10] .

8. اجهوري: وي در ضمن سخنانش گويد: برخي از علما لعن يزيد را به طور مطلق جايز شمرده اند، چرا كه او به قتل حسين (ع) فرمان داد. [11] .


9. شبراوي: وي گويد: برخي افراد مورد اعتماد نوشته اند... و به طور قطع هيچ عاقلي شك نمي كند كه يزيد قاتل حسين (ع) است. زيرا او بود كه عبيدالله بن زياد را براي قتل حسين (ع) اعزام داشت. [12] .


پاورقي

[1] انساب الاشراف، ج 5، ص 299.

[2] شرح الاخبار، ج 3، ص 268.

[3] مروج الذهب، ج 3، ص 12.

[4] سبأ (34)، آيه‏ي 20.

[5] نساء (4)، آيه‏ي 119.

[6] شوري (42)، آيه‏ي 23.

[7] انعام (6)، آيه‏ي 139.

[8] جواهر المطالب، ج 2، ص 301.

[9] شذرات الذهب، ج 1، ص 68.

[10] همان.

[11] الاتحاف بحب الاشراف، ص 62.

[12] همان، ص 66.