بازگشت

امام بر شريعه فرات چيره مي شود


ابـن شـهـر آشـوب گـويد: ابومخنف از جلودي نقل مي كند به اعور اسلمي و عمرو بن حجّاج زبـيـدي كـه بـا چـهـار هزار نفر مأمور شريعه بودند حمله كرد؛ و اسب را به فرات زد. وقتي كه اسب سرش را براي نوشيدن آب پايين برد. گفت: تو تشنه اي و من هم تشنه ام، بـه خدا سوگند تا هنگامي كه تو آب ننوشي من لب به آب نخواهم زد! اسب با شنيدن اين سخن سرش را بلند كرد و ننوشيد. گويي كه اين سخن را فهميد! سپس امام حسين (ع) گـفـت: بـنـوش كـه مـن نـيز مي نوشم! حسين (ع) دست برد و كفي از آب برداشت. در اين هنگام سواري فرياد زد: اي ابا عبداللّه آيا تو سرگرم نوشيدن آب گوارايي، در حالي كـه حريمت شكسته شده است؟ حضرت آب را از دستش ريخت و به دشمن حمله كرد و آنان را كنار زد و ديد كه خيمه گاه سالم است!» [1] .


پاورقي

[1] همان، ص 58.