بازگشت

عبدالرحمن بن عقيل


مادر وي ام ولد [1] بود و چون به ميدان نبرد گام نهاد، اين رجز را مي خواند:

پدرم عقيل است، پس منزلت مرا نسبت به هاشم بدانيد، و بني هاشم برادران من اند، پيران راستي و سروران قرآن، اين حسين است كه بنياني استوار دارد». [2] .

طبري گويد: «عثمان بن خالد بن اسير جهني و بشر بن سوط همداني قابضي به عبدالرحمن بن عقيل بن ابي طالب حمله كردند و او را كشتند.» [3] .



پاورقي

[1] ر.ک: مقاتل الطالبيين، ص 96؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 320، تسمية من قتل مع الحسين (ع) ص 151.

[2] الفتوح، ج 5، ص 203؛ و ر.ک: الارشاد، ج 2 ص 107؛ الطبقات الکبري، ص 76؛ ابصار العين، ص 92؛ از ابن‏فندق در لباب الانساب (ج 1، ص 397) نقل شده است که سن وي در هنگام کشته شدن 35 سال بود.

[3] تاريخ الطبري، ج 3، ص 331، مقاتل الطالبيين، ص 96 (در اين کتاب آمده است؛ مطابق آنچه سليمان بن ابي‏راشد از حميد بن مسلم نقل کرده است، عثمان بن خالد بن اسيد جهني و بشر بن حوط قابضي او را به قتل رساندند). در کتاب تسمية من قتل مع الحسين (ع) (ص 151) آمده است: او را عثمان بن خالد بن اسير جهني و بشر بن حرب همداني به قتل رساندند. در الاخبار الطوال (ص 257) آمده است: سپس عبدالرحمن بن عقيل بن ابي‏طالب بر اثر تيري که عبدالله بن عروه خثعمي پرتاب کرد کشته شد. در انساب الاشراف (ج 3، ص 406) آمده است: بشر بن شوط عثماني و عثمان بن خالد جهني حمله کردند و عبدالرحمن بن عقيل را کشتند. نيز ر.ک: جمهرة انساب العرب، ص 69 المناقب، ج 4، ص 105؛ و در تسلية المجالس (ج 2، ص 303) آمده است: سپس 17 سوار را کشت. موسي بن عامر گفته است: نخستين کساني که او - يعني مختار - انتقام از آنها را آغاز کرد. آنهايي بودند که بر پيکر حسين (ع) اسب تاخته بودند. سپس آنان را به پشت خواباند و چهار ميخشان کرد و آن قدر بر بدنهايشان اسب تازاند که تکه تکه شدند و آنگاه آنان را در آتش سوزاند. آنگاه دو مرد را که در قتل و غارت عبدالرحمن بن عقيل بن ابي‏طالب شرکت جسته بودند. در جبانه، دستگير کرد و گردن زد و در آتش افکند. سپس مالک بن بشير را حاضر کرد و در بازار به قتل رساند. (ر.ک: ذوب النظار، ص 118).