بازگشت

شهادت ابي ثمامه صائدي


ابن شهر آشوب مي نويسد: «سپس ابوثمامه ي صائدي به ميدان مبارزه آمد و گفت:

بـه خاندان برگزيده خدا و دخترانش، به خاطر محاصره ي بهترين مردمان و فرزند محمد، تسليت باد!

به زهراي پيامبر و همسرش، گنجينه ي دانش خداوند پس از پيامبر، تسليت باد!


به همه ي ساكنان شرق و غرب عالم تسليت باد و بر محاصره ي حسين كه بر راه راست است، همه بايد اندوهگين باشند.

كـيـسـت كـه پـيـام مـرا بـه پـيامـبـر و دخـتـرش بـرساند و بگويد كه فرزندشان به چه تنگنايي گرفتار آمده است. [1] .

از سـيـاق نـقـل طـبـري و به پيروي از او ابن اثير، چنين بر مي آيد كه ابو ثمامه يكي از پـسـر عـمـوهـايـش را پـيـش از نـمـاز ظهر به قتل رساند. او مي نويسد: «سپس گروهي از پـيـادگـان بـه حـر بـن يـزيـد حـمـله كـردنـد و او بـه قـتـل رسيد؛ و ابو ثمامه صائدي يكي از پسر عموهايش را كه با وي دشمن بود، كشت؛ و سپس نماز ظهر را به جاي آوردند...» [2] .

امـا دربـاره چـگـونـگـي كـشـتـه شـدن ابـوثـمـامـه و نـيـز دربـاره ايـنـكـه قـاتـل وي كه بوده در منابع كهن تاريخي چيزي نيامده است. تنها سماوي در اين باره مي نـويـسـد: «سـپـس ابـوثمامه به حسين (ع)، كه از نماز فراغت يافته بود، گفت: اي ابا عبداللّه، من در صدد پيوستن به يارانم بر آمده ام و دوست ندارم كه تو را دور از خاندانت كشته ببينم و به ميدان نروم. حسين (ع) به او گفت: پيش رو كه ما نيز در همين ساعت به تو خواهيم پيوست!

او پـيـش رفـت و آن قـدر جـنـگيد كه به شدت مجروح شد و پسر عمويش، قيس بن عبداللّه صائدي كه با وي دشمني داشت، او را به قتل رساند و اين، پس از واقعه كشته شدن حرّ بود.» [3] .

به نظر مي رسد كه مقرّم نيز اين مطلب را از سماوي گرفته باشد، آنجا كه مي نويسد: «ابوثـمـامـه صـائدي بـه مـيـدان رفـت و آن قـدر جـنگيد كه به شدت مجروح شد. يكي از پـسـرعـمـوهايش، به نام قيس بن عبداللّه، در سپاه عمر سعد بود و با وي دشمني داشت. پس بر وي حمله كرد و او را كشت.» [4] .

بـنـابـرايـن، چـه بـسـا كـه سـمـاوي و مـقـرم داسـتـان را از مـنـبـعـي نـقـل كـرده انـد كـه مـا بـر آن دسـت نـيـافته ايم. به ويژه آنكه آن دو، شهادت وي را به شـخـصـي بـه نـام قـيـس بـن عـبـداللّه صـائدي


نـسـبت داده اند؛ كه اگر مطلب را از طبري يا ابن اثير نـقـل كـرده بـاشـنـد، بـه خـلاف نـقـل آن دو ايـن شـخـص بـه دسـت خـود ابـو ثـمـامـه بـه قتل رسيده است.


پاورقي

[1] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 105.

[2] تـاريـخ الطـبـري، ج 3، ص 328؛ ر.ک: الکامل في التاريخ، ج 3، ص 292.

[3] ابصار العين، ص 121؛ وسيلة الدارين، ص 99، شماره ي1.

[4] مـقـتـل الحـسـيـن، مـقـرّم، ص 247. وي مـنـبـع نقل خويش را نياورده است!.