بازگشت

شهادت سعيد بن عبدالله حنفي در هنگام نماز


طبري و به پيروي از او ابن اثير نوشته اند كه سعيد بن عبداللّه پس از نماز كشته شد. آنجا كه مي گويد: «سپس در بعد ازظهر با يكديگر جنگيدند و جنگشان بسيار سخت شد و به حسين (ع) رسيد. در اين هنگام حنفي در برابر امام (ع) ايستاد. دشمنان از چپ و راست او را هـدف تـيـر قـرار دادنـد، امـا او ايـسـتـادگـي كـرد و آن قـدر تـيـر بـه او زدنـد تـا افتاد!» [1] .


امـا شماري ديگر از مورخان نوشته اند كه سعيد بن عبداللّه در اثناي نماز امام (ع) كشته شـد. خـوارزمي مي نويسد: «حسين به زهير بن قين و سعيد بن عبداللّه گفت: در برابر من بايستيد و آن دو، در برابر آن حضرت و حدود نيمي از يارانش ايستادند، تا با آنها نماز خـوف خـوانـد؛ و نـقـل شـده اسـت كـه سـعـيـد بـن عـبـداللّه در مـقـابـل امام حسين (ع) ايستاد؛ و او را هدف تير قرار دادند. هرگاه حسين (ع) به چپ و راست مي رفت او همچنان در برابرش ايستاده بود! و آن قدر تير خورد تا آنكه بر زمين افتاد و در آن حال مي گفت: خداوندا، آنان را همانند قوم عاد و ثمود لعنت كن، خداوندا سلام مرا به پـيـامـبـرت بـرسان و دردها و زخمهايي را كه به من رسيده است به او ابلاغ فرما. چـرا كـه قـصـد من از انجام اين كار ياري پيامبرت بوده است؛ و آنگاه جان به جان آفرين تـسـليـم كـرد. در بدن وي به جز زخم شمشير و نيزه اي كه خورده بود، سيزده تير ديده شـد». [2] سـپـس رو بـه حـسـيـن (ع) كـرد و گـفـت: اي فـرزنـد رسول خدا (ص) آيا وفا كردم؟ حضرت فرمود: آري تـو پـيـش از مـن بـه بـهـشـت مـي روي!؟ و آنـگاه نفس نفيس او به ملكوت اعلي پرواز كرد. [3] .

در ايـنـجا شايسته است تا سلامي را كه در زيارت ناحيه مقدسه درباره سعيد بن عبداللّه آمـده و نـشـانـگـر مـنـزلت خـاص وي در نـزد اهـل بـيـت مـي بـاشـد، نقل كنيم:

«سـلام بـر سعد [4] بن عبداللّه حنفي كه وقتي حسين به او اجازه بازگشت داد گفت: به خدا


ما از تو دست نمي كشيم تا آنكه خداوند بداند كه ما پس از رسولش حق تو را ادا كـرده ايـم. بـه خدا سوگند، اگر بدانم كه كشته مي شوم و باز زنده مي گردم و سـپـس آتـش زده مي شوم و سپس مرا قطعه قطعه مي كنند و اين كار را هفتاد بار با من انجام مي دهند، از شما جدا نمي شوم تا آنكه جانم را در راه شما فدا كنم! و چرا نبايد چنين كنم؟ در حالي كه مرگ يا كشته شدن بيش از يك بار نيست! و پس از آن به كرامت بي پايان و هميشگي دست خواهيم يافت! تو مرگ خويش را ديدار كردي و امامت را ياري دادي و در سراي جـاويـد از سوي پروردگارت كرامت يافتي. خداوند ما را همراه شما در زمره ي شهيدان قرار دهد و همصحبتي شما را در اعلي عليّين روزي ما گرداند!» [5] .


پاورقي

[1] تـاريـخ طـبري، ج 3، ص 328؛ الکامل في التاريخ، ج 3، ص 292. همچنين ايـن مـعـنـا از نـوشـتـه ابـن نـمـا در مثير الاحزان (ص 66) نيز استفاده مي شود، آنجا که مي گويد: چون دامنه جنگ به نزديک حسين (ع) کشيده شد، مردي از بني حنيفه پيش آمد و از آن حـضـرت دفـاع مـي کـرد تـا آنـکـه در حـضـور وي بـر زمـيـن افـتـاد و در آن حال مي گفت: «پروردگارا تو هر کار مي کني، اينکه من حسين را ياري داده ام و از او دفاع کـرده ام به پيامبرت برسان و همنشيني با او در سراي جاويد را روزي من گردان». نيز ر.ک: ابـصـار العـيـن، ص 217 ـ 218. در اين کتاب نيز آمده است: «حسين (ع) نماز خوف بـه جـاي آورد و پـس از آن به جنگ پرداختند و به سختي پيکار کردند. حسين (ع) در جاي خـويش ايستاده بود و دشمنان به او نزديک گشتند. در اين هنگام سعيد حنفي در برابر امام ايستاد و مردم او را از چپ و راست هدف تير قرار دادند. اما او همچنان ايستاده بود و تيرها را از آن حـضـرت دفـع مـي کـرد،گـاه بـا صـورت، گـاه با سينه، گاه با دست و گاه با پهلو. همين طور اجازه نداد تيري به حسين (ع) اصابت کند تا آنکه بر زمين افتاد...».

[2] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 20 ـ 21؛ و ر.ک: اللهوف، ص 165؛ تسلية المجالس، ج 1، ص 291؛ بحار، ج 45، ص 21؛ نفس المهموم، ص 275.

[3] ابصار العين، ص 218.

[4] نام وي در اين زيارت چنين آمده است.

[5] بحار، ج 45، ص 70.