بازگشت

نامه امام به برادرش، محمد حنفيه


امـام بـاقـر (ع) فـرمـوده اسـت: حـسـين بن علي (ع) خطاب به محمد بن علي از كربلا چنين نـوشـت: بـسم اللّه الرحمن الرحيم. از حسين بن علي به محمد بن علي و كساني از بني هاشم كه نزد اويند اما بعد، گويي كه دنيا هرگز نبوده است و گويي كه آخرت پيوسته مي باشد! و السلام. [1] .

ملاحظه

گفتني است برداشت و تلقي غير معصوم از سخنان پيامبر (ص) و ائمه (ع) -همانند برداشت از قـرآن كـريـم ـ بـه انـدازه ي ظـرفـيـت و گـنجايش او است. او با وجود قصور خويش


نمي تـوانـد مـدعـي شـود كـه آنچه از قرآن يا از معصوم فهميده است. همه ي مراد معصوم و مقصود قرآن است.

ايـن نـامـه كـه امـام حسين (ع) از كربلا به برادرش محمد حنفيه نوشت ـ كه آخرين نامه از نـامـه هـاي امـام و شـايـد از نـظـر مـتـنـي كـوتـاه تـريـن آنـهـا نـيـز بـاشـد ـ شـگفت آميز و تأمل برانگيز است.

آيـا امـام (ع)، آن شـهيد پيروز، از قتلگاه برگزيده اش، به وسيله ي اين نامه چه چيزي را مـي خـواسـت بـه مـحـمـد حـنـفـيـه و بـنـي هـاشـم و هـمـه ي نسلها القا كند؟

هـركـس بـه اندازه ي گنجايش ظرف خويش آب بر مي دارد؛ و ما نيز به اندازه ي گنجايش خود مـي گـوييم! شايد مقصود امام از اينكه مي فرمايد: گويي كه دنيا هرگز نبوده است؛ و گـويـي كـه آخـرت پـيـوسـتـه بوده است، درست همان معنايي است كه در شب عاشورا به يـارانـش فـهـمـاند و فرمود: «بدانيد كه اين دنيا، شيرين و تلخ آن خوابي بيش نيست! و بـيـداري در آخـرت اسـت. رسـتـگـار كسي است كه در آنجا به رستگاري برسد و بدبخت كسي است كه در آنجا بدبخت باشد...» [2] ؛ زيرا انسان فرزند سه دوره است: روزي كـه مـادرش او را به دنيا مي آورد، روزي كه از اين دنيا بيرون مي رود و روزي كه حـسـاب بر پا مي شود: اين دوره هاي بلند سه گانه همان چيزي است كه خداوند تبارك و تـعـالي بر حضرت يحيي درود فرستاده است: و درود بر او، روزي كه زاده شد و روزي كه مي ميرد و روزي كه زنده برانگيخته مي شود. [3] .

نيز در آيه شريفه از زبان عيسي آمده است: «و درود بر من روزي كه زاده شدم و روزي كه مي ميرم و روزي كه زنده بر انگيخته مي شود.» [4] هر گاه انسان درگذشته ي خـويـش چـه عـمـر او كـوتـاه بـاشـد يـا بـلنـد، تـأمـل بـورزد، گـويـا در رؤيـايـي تأمل مي كند؛ و باقي عمر نيز همانند گذشته اش خواب است!


بـنابراين دنيا با همه ي جزئياتش از تلخ و شيرين، در پايان خوابي بيش نيست، چنانكه كه گويي نبوده است. خردمند با سعادت كسي است كه از اين دنيا برگيرد، همان گونه كـه گـذر كـنـنده از گذرگاه براي محل استقرار خويش توشه بر مي گيرد. نيز خوشبخت كسي است كه قـلبـش بـه ايـن دنـيـاي فـانـي وابـسته نباشد و به دامش نيفتد. در دنيا سبكبار باشد تا جـداشـدن از آن بـرايـش سـهـل، آسـان و گـوارا بـاشـد. از امـام صـادق (ع) نقل است: «هر كس بسيار با دنيا درآميزد هنگام جدايي از دنيا فراوان حسرت خورد.» [5] .

حـال كـه حـقـيقت دنيا چنين است و هيچ گريزي از جدايي آن نيست، بايد پايان و نهايت كار انـسان بهترين و شريف ترين پايان ها باشد. برترين مرگ ها كشته شدن در راه خداست، بنابراين بهترين فرجام، كشته شدن در راه خداست. از اين نيكي برتر وجـود نـدارد؛ و همه بـايـد در ايـن راه از يـكـديـگـر پـيـشـي گيرند؛ و از اين رو همه ي عمل كنندگان بايد عمل كنند!

گـمـان قـوي بر اين است، آن معنايي كه امام (ع) مي خواست كه با فرستادن اين نامه از كـربلا به محمد حنفيه و ديگر بني هاشم بفهماند، درست همان معنايي است كـه در نـامـه ي كـوتـاه نـخـسـت آن حـضرت از مكه به مدينه براي آنان آمده است: بسم اللّه الرحمن الرحيم. از حسين بن علي به محمد بن علي هر كس با من همراه شود، شهيد مي شود و آن كس كه با من همراه نگردد به پيروزي نخواهد رسيد. والسلام. [6] .


پاورقي

[1] کـامـل الزيـارات، ص 76، بـاب 23، شـمـاره 15، بـرخـي فضلاء آن را در حوادث روز ششم محرم نوشته اند. (ر.ک: قصة کربلا، ص 228).

[2] تـفـسـيـر مـنـسـوب بـه امـام حـسـن عـسـکـري (ع)، ص 218؛ و بـه نقل از آن بحارالانوار، ج 11، ص 149.

[3] سوره ي مريم (19)، آيه 15، دوره هاي زندگي انسان سه دوره است، ولي قرآن کـريـم تـأکـيد مي ورزد که روزي که زنده برانگيخته مي شود همان روز حق است پس هر کس بخواهد به سوي پروردگارش ميعادي قرار دهد. (سوره انبياء(78)، آيه 39).

[4] مريم، (19)، آيه 33.

[5] سفينة البحار، ماده «دني».

[6] کامل الزيارات، ص 76، باب 23، شماره 15.