بازگشت

گفتار برخي فقيهان


1ـ سـيد محسن حكيم در مستمسك عروة الوثقي گويد: «... اما آنچه در بـرخـي مـقاتل آمده است كه امام عليه السلام عمره اش را عمره مفرده قرار داد ـ يـعـنـي عـمـره اش تـمـتـع بـود و آن را بـه مـفـرده تـبـديـل كـرد ـ چـيـزي نـيـسـت كـه در مـقـابـل اخـبـار منقول از اهل بيت عليهم السلام پذيرش آنها درست باشد.» [1] .

2ـ سبزواري در مهذب الاحكام گويد: «... چنان كه به وسيله اين دو روايـت ـ روايـت يـمـانـي و روايـت معاوية بن عمار ـ، آنچه در برخي مقاتل آمده است مبني بر اين كه حسين عليه السلام حج تمتع را به عمره مفرده تبديل كرد، از اعتبار ساقط مي شود. زيرا از ظاهر اين دو روايت چنين بـر مـي آيـد كـه حـضـرت از هـمـان آغـاز آهـنگ حج نداشت، بلكه مي خـواسـت عـمره مفرده به جاي آورد؛ كه در اين صورت، وجهي براي تغيير باقي نمي ماند.» [2] .

3ـ آقـاي خويي در «معتمد العروة الوثقي» گويد: «بدون شك از ايـن دو روايـت استفاده مي شود كه خروج حسين عليه السلام در روز ترويه،بر طبق قاعده بود و نه از روي ناچاري؛ و اين كار براي هر كسي، گرچه ناچار هم نباشد، جايز است. بنابر اين دو خبر ـ يعني خبر يـماني و خبر معاويه ـ قرينه است براي تغيير اجباري به تمتع و بـاقـي مـانـدن بـر حـج هـنـگـامـي كه


قصد حج در ميان باشد؛ ولي هـنـگـامـي كـه اين قصد در ميان نباشد، ماندن در مكه تا ايام حج لازم نـيـسـت، و زايـر مـي تـوانـد حـتـي در روز تـرويـه از مـكـه بيرون برود.» [3] .

از چيزهايي كه اعتقاد به وقوع تغيير به عمره مفرده را تضعيف مي كند، قول مشهور عدم جواز تغيير عمره مفرده است.مرحوم پدرم قدس سـره گـويـد: مشهور ميان اصحاب ـ رضوان الله عليهم ـ اين است كـه هـر كس در ماه هاي حج به قصد عمره تمتع وارد مكه شود، جايز نـيست كه آن را به عمره مفرده تبديل كند؛ و نيز جايز نيست كه پيش از انـجـام حج از مكه بيرون رود؛ زيرا با حج مرتبط است. آري ابن ادريـس معتقد است كه حرام نيست و مكروه است؛ اما اخبار وارده اين نظر را مردود مي شمرد. [4] .

هـمـچـنـيـن ايـن كـه چـنـانـچـه تغيير، ناشي از جلوگيري و منع ظالم بـاشـد، خـروج از احـرام شخص باز داشته شده از حج با قرباني كردن است، نيز اعتقاد به وقوع تغيير به عمره مفرده را تضعيف مي كـنـد. چـنان كه شهيد اول در «دروس» [5] و نيز شهيد ثاني در «مسالك» بدان اشاره كرده اند. [6] .

بـنـابـر ايـن ناگزير بايد عباراتي «كه از ظاهرشان تغيير برمـي آيـد تـأويل كرد؛ و معيار مورد استناد عبارت شيخ مفيد در ارشاد است كه مي گويد: «لاَنَّه لَمْ يتمكن من تمام الحج» (زيرا او نتوانست حـج را كـامل كند). اما نقل وارده در برخي كتاب ها كه آن حضرت عليه السلام «لم يتمكن من اتمام الحج» (نتوانست حج را به پايان برد)، متعلق به دوران بعد از كتاب ارشاد مفيد است؛ و شايد به سبب تصحيفي نـاخـواسـتـه يـا تـصـرفـي خـواسـتـه و مـبـتـنـي بـر عـدم قائل شدن تمايز ميان «التمام» و «الاتمام» واقع شده باشد.



پاورقي

[1] مستمسک عروة الوثقي، ج 11، ص 192.

[2] مهذب الاحکام، ج 12، ص 349.

[3] بـر خـلاف آنـچـه مـجـلسـي در مـرآة العـقـول (ج 18، ص 234) احتمال داده است؛ آنجا که مي گويد: «و در روايـت عـمـر بـن زيـد آمـده اسـت کـه چـون هـلال ذي حـجـه را مـشـاهده کرد؛ و حمل بر استحباب مي شود، چرا که حسين عليه السلام پس از عمره اش، در روز ترويه بيرون رفت؛ و پاسخش اين است که او ناچار بود.».

[4] ذخيرة الصالحين، ج 3، ص 124.

[5] شـهـيـد اول گـويد: «هرگاه دشمني مُحرم را از پايان بردن مناسک باز دارد ـ چنان که در المحصر گذشت ـ و راه ديگري نداشته بـاشـد قـربـانـيـش را سـر مـي بـرد يـا نـَحـر مـي کند؛ و به طور کامل از احرام بيرون مي آيد» (الدروس، ج 1، ص 478).

[6] مسالک الافهام، ج 2، ص 388.