بازگشت

امام باقر در مجلس يزيد


امام باقر (ع) هم كه در آن زمان دو سال و چند ماه بيشتر از زندگاني اش نمي گذشت در برخورد با تعدادي از درباريان دستگاه اموي كه به يزيد توصيه مي كردند اسراي خاندان وحي را به قتل رساند از جاي خود برخاست و پس از حمد و ثناي خداوند فرمود:

«مشاوران تو برخالف مشاوران فرعون رأي دادند؛ زيرا آنها در پاسخ فرعون درباره ي موسي وهارون گفتند:

ارجه واخاه و ارسل في المدائن حاشرين. [1] .

او و برادرش را مهلت ده و فرستادگاني را به شهرها رهسپار كن تا جادوگران اجتماع كنند و پس از آنكه ساحران آمدند آنها را آزمايش كن.


در حالي كه اطرافيان تو به قتل ما اشاره كردند و اين بي علت نيست.»

يزيد علت را جويا شد و امام فرمود: «آنان زيرك و عاقل بودند و اينها فريفته و نادان هستند، زيرا كسي جز ناپاكان پيامبران و فرزندان آنان را نمي كشد.»

يزيد سرافكنده شد و دستور داد آنان را از مجلس بيرون ببرند [2] و سر مقدس امام حسين (ع) را در قصر آويزان كنند. [3] خانه اي در نزديكي قصر محل استقرار خاندان نبوت شد. [4] يزيد كه نقشه هاي خود را خنثي و برنامه هايش را ملغي مي ديد دستور داد تا خطيب مسجد جامع در اجتماع مردم از علي (ع) و حسين (ع) بد بگويد.


پاورقي

[1] سوره‏ي «اعراف» آيه‏ي 111.

[2] مسعودي، اثبات الوصيه، ص 170.

[3] شبر، جلاء العيون، ج 2 ص 263.

[4] ارشاد مفيد، ج 2 ص 122.