بازگشت

حماسه ي علي اصغر


هم اكنون زمان خلق فاجعه اي بزرگ از سوي جنايتكاران اموي و ظهور حماسه اي جاويدان از طرف سپاه توحيد است. چون امام حسين (ع) ديد كه سپاه دشمن در كشتن او اصرار دارد قرآن كريم را برداشت و آن را از هم گشود و بر سر گذاشت و ندا داد:

«بيني و بينكم كتاب الله و جدي محمدا رسول الله (ص).»

«اي مردم چرا خون مرا حلال مي شماريد؟ آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا شما قول جدم را در مورد من و برادرم نشنيده ايد كه فرمود: هذان سيدا شباب اهل الجنة.»


در اين هنگام نظرش به خيمه ها افتاد و چون در مقابل خيمه ها قرار گرفت، كودك شيرخوارش را مشاهده كرد [1] كه لبهايش از تشنگي گداخته بود و مي گريست.

امام آن كودك را به دست گرفت و فرمود:

«يا قوم ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل.»

«اي مردم اگر بر من رحم نمي كنيد بر اين طفل رحم كنيد.»

در اين هنگام حرملة بن كاهل با تيري سه شعبه گلوي علي اصغر را هدف گرفت. [2] .

خون گلو مشت امام را پر كرد.امام خون سرباز چند ماهه اش را به آسمان پاشيد و فرمود:

«خداوندا اگر پيروزي را بر ما منع فرمودي آن را براي امري نيكوتر مقرر كن و از اين مردم ستم پيشه انتقام بگير!»

آنگاه فرمود:

«ما هون علي ما نزل بي انه بعين الله.»

«آنچه اين حادثه را برايم قابل تحمل مي سازد اين است كه در برابر چشم خداوند واقع مي شود.»

آنگاه امام خون را به آسمان پاشيد و قطره اي از آن به زمين


بازنگشت. [3] سپس با غلاف شمشير گوشه اي از زمين را حفر كرد و علي را در آن خاك سپرد. [4] بعضي نيز گفته اند امام بر جنازه ي كودك خود نماز گزارد و پس از آنكه او را به خون خود آغشته ساخت به خاك سپرد. [5] .

گروهي نيز ذكر كرده اند كه از آسمان ندايي شنيده شد كه:

اي حسين كودكت را به ما بسپار كه در بهشت براي او شيردهنده اي است. [6] .


پاورقي

[1] بنابر نقل تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 245. در خيمه سربازي يک روزه در انتظار نامگذاري خود است. هنگامي‏که امام عازم ميدان و سوار بر اسب بود کودک را به دست او دادند تا در گوش او اذان بگويد که تيري بر حنجره‏ي کوچک او اصابت کرد.

امام در حالي که تير از گلوي علي اصغر مي‏کشيد فرمود:

«والله لانت اکرم علي الله من الناقه و لمحمد اکرم علي الله من الصالح.»

«به خدا سوگند که تو از ناقه گراميتر و محمد هم از صالح ارجمندتر است.»

آنگاه جنازه‏ي خون آلود کودک يک روزه‏ي خود را که در انتظار بازگشت او بودند در کنار فرزندان و برادرزادگانش قرار داد.

[2] متنهي الآمال، ج 1 ص 714. به نقل از ثبت ابن جوزي، در تذکره.

[3] علامه محسن امين روايتي را نقل مي‏کند که امام خون را بر زمين ريخت. لواعج الاشجان، ص 354.

[4] ابصار العين، ص 24.

[5] مقتل الحسين مقرم، ص 273، نفس المهموم، ص 351.

[6] تذکرة الخواص، ص 143.