بازگشت

مالك بدي


او را به همراه چند تن از يارانش در قادسيه دستگير و نزد مختار آوردند و گفتند: اينان در ريختن خون خاندان رسالت شركت داشتند. و «مالك بدي» كسي است كه در غارت لباسهاي حسين عليه السلام دست داشت و كلاه آن حضرت را ربوده بود.

مختار گفت: هان اي دشمنان خدا! اينك بدهي خود را بپردازيد؟ شما كساني را كشتيد كه بايد هماره بر آنان درود و سلام بفرستيد، چرا چنين كرديد؟

گفتند: اي امير، ما را به زور بردند! اينك بر ما منت گذار و رحم كن.

پرسيد: چرا شما بر پسر پيامبر و خاندانش رحم نكرديد و از آب فرات نيز در مورد آنان نگذشتيد؟

و دستور داد: دست و پاي آنان را بريدند تا با شقاوت جان دادند. [1] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 57.