در شهادتگاه يار
پس از حركت، پيش از هر چيز به ساحل فرات شتافتند و غسل توبه و شهادت و زيارت نمودند، و آنگاه گام بسوي شهادتگاه پيشواي شهيدان سپردند.
هنگامي كه به شهادتگاه شيرمرد عصرها و نسلها رسيدند، شيون بود كه فضا را درهم مي نورديد، و گريه بود كه در گلوها مي پيچيد، و واحسينا بود كه جگرها را مي خراشيد، و ضجه ها بود كه صخره ها را ذوب مي كرد و كوهها را متلاشي مي ساخت و باران اشك بود كه بر مزار شهيدان كربلا مي باريد.
در آنجا، 24 ساعت ناله بود و فرياد،
توبه بود و التماس،
پوزش خواهي بود و آمرزش طلبي،
دريغ بود و افسوس،
حسرت بود و اندوه كه بسان ستوني از آتش و دود از ژرفاي جانها زبانه مي كشيد و در فضاي نينوا مي پيچيد...
فريادها به آسمان نيلگون مي رسيد كه:
پروردگارا! باران مهر و رحمت خود را بر حسين شهيد، فرزند شهيد، پيشواي هدايت و فرزند پيشواي هدايت، صديق امت و فرزند صديق امت، هماره نثار ساز!
بار خدايا! خودت گواه باش كه ما بر راه و رسم آنان و پيكارگر بر ضد دشمنان ددمنش آنان و دوستدار دوستان آنانيم!
خداوندا! ما فرزند گرانمايه ي دخت سرفراز پيامبر خويش را در برابر استبداد سياهكار اموي، تنها نهاديم و نداي اسلام خواهانه و عدالتخواهانه و نجات بخش او را بي پاسخ گذاشتيم، اينك به مهر و لطف بي كرانت، گذشته ي حسرت بار ما را ببخشاي و توبه ي ما را پذيرا باش!
و باران مهرت را بر حسين عليه السلام و ياران فداكارش كه شهيدان راستين و صديقان درست كردارند، هماره بباران!
پروردگارا! ما تو را به گواهي مي گيريم كه بر دين و آيين آنانيم، بر انديشه ي توحيدي و عقيده ي پاكي هستيم كه آنان بر آن فداكاري كردند و سر بر بستر شهادت نهادند! و يقين داريم كه اگر تو ما را نيامرزي و بر ما رحمت نفرستي از زيانكاران تاريخ خواهيم بود!
و آنگاه پس از 24 ساعت طواف بر گرد قبر منور حسين عليه السلام، آن سمبل رادي و آزادي، از روح بزرگ او نيز پوزش خواستند و با دلي پردرد و آكنده از خشم بر دشمنان او، قبر منور او را به رسم وداع بوسه باران ساختند.