بازگشت

به سوي كوفه


فرمانده سپاه اموي روز عاشورا و فرداي آن روز را در كربلا ماند [1] و دستور داد سرهاي ديگر شهيدان راه حق را، بسان سالارشان حسين عليه السلام از پيكرها جدا كردند، آنگاه هفتاد و دو سر را [2] بوسيله سركردگان سپاه همچون: «شمر»، قيس بن اشعث، عمرو بن حجاج، و عزرة بن قيس بسوي كوفه روان ساخت و آنان آن سرها را نزد «ابن زياد» بردند.

آنگاه به «حميد احمري» [3] دستور داد نداي كوچ سر داد و دختران و خواهران حسين عليه السلام و كودكادني را كه به همراه آنان بودند، همه را به همراه سيد الساجدين كه در بستر بيماري بود، با خود بسوي كوفه حركت داد.

«قرة بن قيس تميمي» مي گويد: من هرگز لحظات عبور زينب از كنار قتلگاه را فراموش نخواهم ساخت، بويژه آن لحظه اي كه دخت فرزانه ي فاطمه، بر پيكر به خون خفته ي برادرش حسين عليه السلام گذشت. او از ژرفاي دل فرياد برمي آورد كه:


يا محمداه! يا محمداه!...

صلي عليك ملائكة السماء، هذا الحسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء،

يا محمداه! و بناتك سبايا، و ذريتك مقتلة تسغي عليها الصبا!

فأبكت و الله كل عدو و صديق...

هان اي نياي گرانقدرم! اي محمد!! اي محمد!

درود فرشتگان آسمان بر تو باد!

اين حسين توست كه در اين پهن دشت نينوا، غرق در خون و با بدن پاره پاره بر بستر خاك افتاده است.

اي نياي گرانقدرم! اي محمد!

بنگر كه دختران ارجمندت را به اسارت مي برند!!

و نسل پاك و سرفرازت به خون خفته اند و باد صبا بر پيكرهاي آغشته به خون آنان مي وزد!!

به خداي سوگند كه «زينب» هر دشمن و دوستي را گرياند. [4] .

و ديگر بانوان حرم حسين عليه السلام نيز شيون كردند و بر چهره هاي خود زدند [5] .

و پيكر پاك آن حضرت و يارانش را «بني اسد» پس از دو روز از شهادتشان به خاك سپردند [6] . [7] .



پاورقي

[1] ارشاد، ص 243

[2] ارشاد، ص 243، اما «تذکره» شمار سرها را 92 سر مي‏نويسد ص 256، که بنظر مي‏رسد اشتباه چاپي است، چرا که در ص 259 مي گويد: شمار سرها فراتر از هفتاد سر بود.

[3] «حميد بن بکير احمري» از محافظان «عبيد» بود و همان کسي است که او را بر شريح قاضي گماشت تا از «هاني» در زندان ديدن کند و مردم را بفريبد. تاريخ طبري، ج 5، ص 368.

[4] تذکره، ص 256.

[5] اين خبر را «ابومخنف» از «ابوزهير عبسي» و او نيز از «قرة بن قيس» آورده است تاريخ طبري، ج 5، ص 455.

[6] اين را از «سليمان بن ابي‏راشد»، و او نيز از «حميد بن مسلم» آورده است. تاريخ طبري، ج 5، ص 455 و 453

[7] ارشاد، ص 243 و ص 249؛ مروج الذهب، ج 3، ص 72. اما مشهور اين است که اين پيکرها سه روز پس از شهادت حسين عليه‏السلام بوسيله سيد الساجدين عليه‏السلام به همراه «بني‏اسد» به خاک سپرده شد. گفتگوي «علي بن حمزه» با امام رضا عليه‏السلام نيز نشانگر اين حقيقت است. مقتل الحسين، مقرم ص 415.