بازگشت

دهمين منزلگاه


حسين عليه السلام راه خود را به سوي كوفه پيمود تا به منطقه اي به نام «شراف» رسيد در آنجا فرود آمد و پس از استراحت و زدودن آثار خستگي راه، سپيده دمان دگرباره به جوانان همراه خويش دستور داد آب فراواني به همراه كاروان بردارند و آنگاه حركت كرد.

آغازين ساعات روز را به راه خويش ادامه دادند تا گرماي نيم روز فرا رسيد. هنوز كاروان در حركت بود كه يكي از مردان همراه نداي «الله اكبر» سرداد؛ و حسين عليه السلام پرسيد: چرا يكباره تكبير گفتي؟!


پاسخ داد: از شوق ديدن نخلستانهاي عراق نداي تكبير سردادم!

دو مرد «اسدي» تبار گفتند: در اين منطقه هرگز يك خرما بن هم وجود ندارد تا چه رسد به نخلستان.

حسين عليه السلام پرسيد: پس شما فكر مي كنيد چه ديده است؟

پاسخ داديم: بباور ما سر و گردن مركب ها و سواران را ديده است.

آن مرد نيز گفت: من هم فكر مي كنم همين باشد و نه نخلستان و درختان خرما.