بازگشت

چهارمين منزلگاه


پيشواي آزادي، از آن منزلگاه نيز گذشت تا در راه خود به كوفه، به يكي از منزلگاهها و آبهاي عرب رسيد و در آنجا به «عبدالله بن مطيع» برخورد كرد كه در آنجا فرود آمده بود.

هنگامي كه وي حسين عليه السلام را ديد به آن حضرت نزديك شد و گفت: پدرم و مادرم فدايت باد اي فرزند گرانمايه ي پيامبر! چه عامل و هدفي شما را به اينجا آورده است؟!

آن حضرت فرمود: واقعيت اين است كه در اين شرايط مردم عراق به من نامه ها نوشته و مرا به شهر و ديار خويش دعوت نموده اند و من در برابر اصرار آنان به عراق مي روم.

او گفت: هان اي فرزند پيامبر! تو را به خدا اجازه مده در اين راه حرمت اسلام درهم شكسته شود! و مگذار حرمت و شكوه پيامبرش به خطر افتد! و حرمت چهان عرب را نيز، به بزرگي و كرامت خويش پاس دار! به خداي سوگند اگر بخواهي قدرت و حكومت امويان را به خطر افكني و در راه حق و عدالت پافشاري نمايي، آنان بيرحمانه تو را از پا در خواهند آورد، و اگر بتوانند تو را از پا درآورند، آنگاه ديگر از كسي حساب نخواهند برد. [1] به خداي سوگند در آن صورت حرمت و شكوه اسلام در هم شكسته


مي شود و از پي آن، نه حرمتي براي قريش مي ماند و نه جهان عرب؛ بنابراين از شما تقاضا مي كنم بياييد و از همين جا بازگرديد! سالار من! چنين كاري مكن، و به كوفه مرو و خود را در خطر شقاوت امويان قرار مده. آري «عبدالله بن مطيع» ديدگاه خود را طرح كرد و حسين عليه السلام نيز با بزرگواري سخنان او را گوش كرد، اما براه خويش ادامه داد.


پاورقي

[1] شاهکار بزرگ حسين عليه‏السلام برخلاف پندار برخي، نه تنها ذره‏اي از حرمت اسلام و پيامبر يا عرب و قريش نکاست که حرمت همه را پاس داشت؛ و اين شيوه‏ي استبدادي دشمنان اسلام و عرب و قريش و پيامبر بود که به همه‏ي اينها بي‏احترامي نمود.

و نيز برخلاف پندار اين بنده‏ي خدا، نه تنها پس از قيام حسين عليه‏السلام اسطوره‏ي استبدادي اموي شکست که پس از آن بسياري در مکه و مدينه و کوفه اين جسارت را در خود ديدند که در برابر نظام تبهکار اموي بپا خيزند و بدان گردن نگذارند که خود «عبدالله» يکي از آنان است. و راستي اگر حسين عليه‏السلام با آن شهامت وصف‏ناپذيرش بپانخاسته و با آن شاهکار سترگ خود، روح آزادگي و غيرت انساني را در کالبد فسرده‏ي جامعه ندميده بود، هيچ کس شهامت ايستادگي در برابر زورمداري‏ها و شقاوتهاي باند اموي را نداشت. و در نتيجه آنان در خاموش ساختن مشعل قرآن و عترت هر چه مي‏خواستند، انجام مي‏دادند.