بازگشت

پاسخ يزيد


يزيد در پاسخ جلاد خون آشام خويش نوشت:

اما بعد! شما در كار دفاع از نظام، همانگونه هستي كه من در انديشه ي آن بودم و دوست مي داشتم! كارت دورانديشانه و آينده نگرانه و شجاعانه است. كارايي و لياقت خويش در حكومت بر آنجا را نشان دادي و آنچه را از تو انتظار مي رفت، بدان جامه ي عمل پوشانده و ديدگاه مرا درباره خود روشن ساختي.

دو پيام رسانت را پذيرفتم و با آنان سخن گفتم و فهم و شعورشان را همانگونه كه آنان را وصف كرده بودي، يافتم از اين روي سفارشم اين است كه به آنان نيكي كن.

به من گزارش رسيده كه «حسين بن علي» گويي راه عراق را در پيش گرفته است و بسوي شما در حركت مي باشد. در اين مورد توصيه ام اين است كه:

در نقاط حساس ديده بانها و پاسگاهها برقرار سازد و به كساني كه مشكوك بنظر مي رسند سخت نگهبان بگمارد و مراقب آنان باش و با اندك اتهام و بدگماني آنان را بازداشت كن! و كسي را كه بر ضد تو شمشير از نيام بركشيد، از پا درآور. و هر رويدادي پيش آمد برايم گزارش نما.


درود بر شما باد. [1] .


پاورقي

[1] جريان اين نامه را «ابومخنف» از «ابوجناب يحيي بن ابي‏حيه کلبي»، برادر «هاني کلبي» که يکي از برندگان سر مسلم و هاني ببارگاه يزيد هستند، روايت مي‏کند. و چنانکه از روايت پيداست اين نگونبخت به چنين برادري که «يزيد» و «ابن‏زياد» او را دانشور و راستگو و انديشمند و پرواپيشه، عنوان داده‏اند افتخار مي‏ورزد و جريان را به «ابومخنف» نقل مي‏کند. آري چنين حماقت و تبهکاري از «کلبي‏ها» دور نيست.