بازگشت

دفاع قهرمانانه


هنگامي كه «مسلم» صداي سم اسبها و هياهوي رجالگان اموي را شنيد، دريافت كه به سراغ او آمده اند. به همين جهت شمشير خويش را براي دفاع برگرفت و به استقبال آنان آمد.

يورشگران به خانه هجوم بردند و او نيز به دفاع برخاست و زير ضربات قهرمانانه شمشير ستم سوزش آنان را از خانه بيرون راند. دگرباره يورش آوردند و او نيز بسان مرتبه نخست آنان را زير برق شمشير آخته خود گرفت.

يكي از سپاهيان اموي بنام «بكير» زخمي بر لب رويين مسلم وارد آورد و آن را بريد و شمشير تا لب فرودين او نشست و دو دندان پيشين مسلم را نيز شكست. و او نيز ضربتي مرگبار بر سر «بكير»، و زخمي ديگر بر زير شانه اش وارد آورد كه نزديك بود شمشير به شكم وي فرو رود.