بازگشت

پاسخ سالار شايستگان


سالار شايستگان پس از دريافت نامه ي «مسلم»، در پاسخ او چنين مرقوم داشت:

به نام خدا، اما بعد: من بيم آن دارم كه نامه اي را كه براي معاف شدن از سفر و انجام كار بزرگي كه به تو واگذار شده است، به انگيزه ي ترس نوشته باشي، از اين رو نظرم اين است كه به سوي انجام كاري كه به تو واگذار شده است حركت كن. درود بر تو باد!

مسلم، پس از دريافت پاسخ نامه ي خويش و خواندن نامه گفت:

من هرگز در اين سفر و در انجام اين كار، بر جان خويش نمي ترسم. و آنگاه راه خود را در پيش گرفت تا به منزلگاه و آبي كه از آن قبيله «طي» بود رسيد و در كنار آنان فرود آمد و پس از اندك استراحتي دگرباره روان شد...

در حركت خويش بسوي كوفه صيادي را ديد كه آهويي را هدف قرار داده و از پاي درآورد و او نيز اين رويداد را به فال نيك گرفت و گفت: اگر خدا بخواهد دشمن ما نيز نابود خواهد شد.