بازگشت

درس ولايت فقيه و حكومت اسلامي


در دوراني كه در حوزه هاي علميه و ميان انديشمندان هيچ گونه بحثي مستدل و جامع درباره حكومت اسلامي ارائه نمي شد و اگر هم سخني از حكومت اسلامي به ميان مي آمد بيشتر با معيارهاي حكومت دمكراسي در غرب مطرح مي گرديد؛ امام در سال 48 در ايام تبعيد بحث مستدل و منظم حكومت اسلامي و ولايت فقيه را مطرح ساخت و با استشهاد به دلايل عقلي و نقلي مشروعيت و كارآمدي حكومت اسلامي را به مجامع علمي و فرهنگي معرفي كرد، و از روحانيون درخواست نمود تا براي معرفي اسلام و حكومت اسلامي، نهضتي «عاشورايي» بر پا كنند. امام با ترويج انديشه ايجاد حكومت اسلامي در صدد حاكميت دين و اجراي قوانين اسلامي در همه شؤون فردي و اجتماعي، سياسي و اقتصادي برآمد و بر اين باور بود كه تا اسلام حكومت نداشته باشد، نمي توان آن را از بدعت ها و تحريف ها حفظ نمود و اين اقدام امام بيانگر برنامه ريزي و آينده نگري براي تشكل بخشيدن به دين و شيعه است.

در دوران فراگيري و شتاب انقلاب ايشان طي نامه اي به يكي از مراجع قم خواهان حمله به شخص شاه شده بود امّا پاسخ شنيد كه نمي دانيم بعد از رفتن شاه چه خواهد شد امام گفتند: «من فكرش را كرده ام».

در انديشه و نگرش سياسي امام حكومت اسلامي برابر با تمام مفهوم سياست است. و معتقد بود كه امام حسين(ع) براي دستيابي به حكومت اسلامي قيام كرده است؛ ايشان مي فرمايد:

«... آمده بود حكومت هم مي خواست بگيرد و اين يك فخري است و آن هايي كه خيال مي كنند كه حضرت سيدالشهداء(ع) براي حكومت نيامده، خير؛ اين ها براي حكومت آمدند.»

درباره فرستادن مسلم بن عقيل به شهر كوفه نيز مي فرمايد:

«او مسلم را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل بدهد.»

قدر مسلّم در پرتو ايجاد حكومت اسلامي است كه عدل و قسط در جامعه فرا گير مي شود و اجراي احكام مترقي اسلام تحقق مي پذيرد.