بازگشت

حركت به سوي كربلا


حر مامور بود امام حسين (ع) را تحت الحفظ به كوفه برده به عبيداللّه تحويل دهد، ولي خود سعي مي كرد نسبت به حضرت بي احترامي نكند مثلا وقتي حضرت از او پرسيد: مي خواهي با اصحاب خود جداگانه نماز بخواني يا در نماز ما شركت مي كني، عرض كرد: در نماز شما شركت مي كنيم [1] در جاي ديگر هنگامي كه امام از او ناراحت شد و فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، گفت: اگر كس ديگري اين جمله را مي گفت حتما نام مادرش را مي بردم، ولي از مادر تو فاطمه جز با نيكي و احترام نمي توانم ياد كنم [2] چنان كه گفتيم حر مامور به جنگ نبود، به همين جهت وقتي دريافت كه امام تن به ذلت نخواهد داد و همراه او به كوفه نخواهد رفت و خود نيز اجازه نداشت او را رها كند، تا چنانكه حضرت خواست به مدينه برگردد، از حضرت خواست به راهي رود كه نه به كوفه برسد نه به مدينه ختم شود، تا او بتواند از ابن زياد كسب تكليف كند.

امام تقاضاي حر را پذيرفت و به سمت چپ حركت كرد و اين همان راهي بود كه با چند منزل به كربلا مي رسيد [3] .


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 231.

[2] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 232 و تاريخ طبري، ج 4، ص 304.

[3] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 233 و تاريخ طبري، ج 4، ص 304.