بازگشت

رفتن ابن زياد به كوفه


وقتي نامه يزيد به ابن زياد رسيد فورا آماده حركت شد و فرداي آن روز با عده اي به طرف كوفه حركت كرد از جمله كساني كه در اين سفر با عبيداللّه از بصره حركت كردند، «شريك بن حارث اعور» از شيعيان بصره بود شريك به اميد آن كه بتواند عبيداللّه را آن قدر معطل كند كه امام حسين (ع) وارد كوفه شود، در راه خود را به بيماري زد، ولي عبيداللّه او را رها كرد و به راه خود ادامه داد و شبانه وارد كوفه شد عبيداللّه هنگام ورود به كوفه عمامه مشكي بر سر نهاد و صورتش را پوشاند مردم كوفه كه از حركت امام با خبر شده بودند، گمان كردند او حسين بن علي (ع) است، و گروه گروه به استقبال او شتافته و به نواده رسول خدا خوش آمد گفتند.

او از اين كه مردم را تا آن حد مشتاق امام حسين (ع) ديد سخت بر خود لرزيد و نگران شد مردم دوراو را گرفته بودند و شادماني مي كردند هنگامي كه به نزديكي دارالاماره رسيدند، يكي از همراهان عبيداللّه فرياد زد: اين امير عبيداللّه بن زياد است مردم با شنيدن اين سخن با ترس و شگفتي پراكنده شدند و عبيداللّه وارد قصر شد [1] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 4، ص 266 و مقتل خوارزمي، ج 1، ص 199 و الاخبار الطوال، ص 232 و کامل ابن اثير، ج 4، ص 24.