بازگشت

رسيدن خبر مرگ معاويه به مدينه


مشهور و بلكه مسلم است كه معاويه در پانزدهم رجب سال 60 هجري مرد و يزيد به والي مدينه اين خبر را اطلاع داد و به وي دستور داد كه ازحضرت سيدالشهدا عليه السلام بيعت بگيرد. حاكم مدينه نيز امام را دعوت نمود و مرگ معاويه را اطلاع داد و بيعت با يزيد را به امام پيشنهاد نمود و امام امتناع ورزيد... و در 28 رجب سال 60 هجري آن حضرت از مدينه خارج شد [1] و عازم مكه گرديد. ميان مرگ معاويه وخارج شدن امام از مدينه، سيزده روز فاصله است، كه تمامي اين جريانات در طي اين ايام واقع شده است؛ در صورتي كه فاصله ي شام تاحجاز از فاصله ي شام به عراق بيشتر است. برحسب گفته ي محدث نوري كه بايستي بيشتر از بيست روز، فقط خبر رسيدن مرگ معاويه به حجاز


طول بكشد و دوباره مكتوب دوم يزيد به والي...؛ تمام اين ارسال نامه ها و گرفتن پاسخها به واسطه ي كبوتر نامه بر بوده است. [2] .

- اولا، اين پاسخ نمي تواند در جواب محدث نوري مبني بر عدم به كارگيري كبوتر نامه بر كارگر افتد، و به درد مقام بحث نمي خورد.

ثانيا، ايشان فرض را بر آن گرفته است كه از طرف يزيد دو نامه در زمان در حد فاصل سيزده روز فرستاده شده است و به آن نتيجه گيري رسيده است. ولي اين سخن درست نيست ت؛ چون آنچه كه از تاريخ استفاده مي شود، اين است كه نامه ي دوم كه دركاغذ كوچك كه حاوي بيعت گيري از امام حسين عليه السلام و ديگران است، همراه نامه ي اصلي كه متضمن اصل اعلام خبر مرگ معاويه است فرستاده شده است. [3] .

بنابر نوشته ي طبري يزيد به وليد نوشت:

بسم الله الرحمن الرحيم؛ من يزيد، أميرالمؤمنين الي الوليد بن عتبة، أما بعد؛ فان معاوية كان عبدا من عباد الله! أكرمه الله و استخلفه و خوله و مكن له، فعاش بقدر و مات بأجل، فرحمه الله، فقد عاش محمودا و مات برا تقيا!، و السلام» و كتب اليه في صحيفة كأنها أذن فأرة: أما بعد، فخذ حسينا و عبدالله بن عمر و عبدالله بن الزبير بالبيعة أخذا شديدا، ليست فيه رخصة حتي يبايعوا، والسلام؛

به نام خداوند بخشاينده ي بخشايش گر. اين نامه از سوي يزيد اميرمؤمنان!به وليد بن عتبة است. اما بعد، همانا كه معاويه


بنده اي از بندگان خدا بود! خداوند او را گرامي داشته و به او قدرت و حكومت بخشيد! و او به قدر معلوم زيست و در اجل محتوم مرد. رحمت خدا بر اوباد كه خوب زيست و نيكوكار و پرهيزكار مرد! والسلام.

و در نامه اي ديگر كه به اندازه ي گوش موش كوچك و ريز بود چنين نگاشت: اما بعد، از حسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير با شدت هر چه تمام تر بيعت بگير و هيچ راه ديگري جز بيعت برايشان نيست. و السلام [4] .

و بر فرض ارسال آن در زماني ديگر، بايد آن را پس از خروج آن حضرت از مدينه دانست.


پاورقي

[1] ر. ک: تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 276.

[2] تحقيق درباره‏ي اول اربعين، ص 36.

[3] ر. ک: الامام الحسين عليه‏السلام في المدينة المنورة، ص 339.

[4] تاريخ الطبري، ج 4، ص 250.