بازگشت

روايت بازگشت اهل بيت به مدينه در بيستم صفر


شيخ مفيد در مسار الشيعة در وقايع ماه صفر فرموده است:


و في اليوم العشرين منه كان رجوع حرم سيدنا و مولانا أبي عبدالله الحسين عليه السلام من الشام الي مدينة الرسول صلي الله عليه و آله، وهو اليوم الذي ورد فيه جابر بن عبدالله الأنصاري صاحب رسول الله صلي الله عليه و آله من المدينة الي كربلاء لزيارة قبر أبي عبدالله الحسين عليه السلام، فكان أول من زاره من المسلمين، و يستحب زيارته صلي الله عليه و آله؛

در روز بيستم ماه صفر،اهل بيت سيد و مولاي ما اباعبدالله الحسين عليه السلام از شام به سوي مدينه ي پيامبر صلي الله عليه و آله بازگشتند و اين روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري، يار رسول خدا صلي الله عليه و آله به قصد زيارت قبر اباعبدالله الحسين عليه السلام از مدينه به كربلا وارد شد و او نخستين مسلماني است كه به زيارت وي شتافت، وزيارت آن حضرت در اين روز مستحب است. [1] .

و قريب همين عبارت را شيخ طوسي در مصباح متهجد و علامه ي حلي در منهاج الصلاح و كفعمي در دو موضوع از مصباح خود ذكر كرده و ظاهر عبارت آن است كه روز اربعين از شام بيرون آمدند، نه آن كه وارد مدينه شدند؛ چنان كه بعضي توهم كردند. [2] چه از دمشق تا مدينه كمتر از يك ماه سير قافله ي متعارف نشود، بخصوص آن قافله كه حسب دستورالعمل يزيد به نعمان با آن رفتار نمود، و بعد ما بين اين دو بلد زياده از دويست فرسخ است واگر مراد آن بود، تغيير عبارت نمي داد و در حق جابر كه اختلافي در ورود او در روزاربعين نيست، به


«ورود» و در اين جا به «رجوع» تعبير نمي فرمود و در هر حال، اين كلمات صريحي است در نيامدن ايشان به كربلا؛ و الا ذكر آن در وقايع ماه صفر از جهاتي اولي بود. [3] .

- گر چه برداشت ايشان از كلام شيخ مفيد مبني بر اين كه روز بيستم ماه صفر، روز خروج ايشان از شام به سمت مدينه، و نه روز ورود ايشان به مدينه، بوده است، صحيح و ايشان دقت به جايي در فرق بين كلمات «رجوع» و «ورود» به خرج داده اند، ولي:

اولا: كلام شيخ مفيد صراحتي بر عدم ورودشان به كربلا ندارد؛ چه آن كه از عدم ذكر، صراحت را نمي توان فهميد.

ثانيا: بايد شيوه ي شيخ مفيد در نگارش وقايع تاريخي را در نظر داشت.

ثالثا: در باره ي امكان سير از شام به مدينه در مدت زماني كمتر از يك ماه، شهيد قاضي طباطبايي شواهد متعددي آورده است.


پاورقي

[1] مسار الشيعة، ص 62.

[2] ظاهرا منظور ايشان، سيد بن طاووس در اقبال الاعمال مي‏باشد.

[3] لؤلؤ و مرجان، ص 147.