بازگشت

اظهار عدم اطلاع حر از نامه هاي شيعيان كوفه به امام حسين


هنگامي كه سپاه حر و امام حسين (ع) در مقابل يكديگر قرار گرفتند و نماز ظهر فرارسيد، پس از اذان، سپاه حر به همراه او به امام حسين (ع) اقتدا نمودند، نماز عصر كه تمام شد، امام حسين (ع) در ضمن خطبه اي فرمود: «... ما اهل بيت به كار خلافت شما، از اين مدعيان ناحق كه با شما رفتار ظالمانه دارند، شايسته تريم.. اگر ما را خوش نداريد و حق ما را نمي شناسيد و رأي شما جز آن است كه در نامه هايتان به من رسيده و فرستادگانتان به نزد من آورده اند، از پيش شما بازمي گردم...». حر گفت: «ما نمي دانيم كه اين نامه ها كه مي گويي چيست؟». آنگاه حسين (ع) خورجيني كه پر از نامه ها بود پيش روي او ريخت.

حر گفت: «در همين جا مي مانيم تا دستور از ابن زياد برسد... شايد خدا كاري پيش آرد كه سلامت دين من در آن باشد و آلوده به چيزي در كار تو نشوم.» [1] به نظر مي رسد كه اين اتفاق منابع نسبت به بي اطلاعي حر و سپاهش صحيح نباشد، زيرا:

1- آيا مگر حر از فرماندهان عالي رتبه ابن زياد نبوده كه او را به چنين مأموريت مهمي فرستاده است؟!

2- چگونه ممكن است آن همه مسأله و سر و صدا در كوفه باشد - مثل شورش كوفيان، آمدن ابن زياد از بصره به كوفه، محاصره قصر ابن زياد توسط شورشيان و شهادت مسلم و هاني و... و حر هيچگونه اطلاعي از آنها نداشته باشد؟!

3- در حالي كه منابع تاريخي درباره ي عدم حضور حر در كوفه، در دوران امارت ابن زياد چيزي نگفته اند و ساكت مانده اند، آيا مي توان گفت كه حر از جزئيات كوفه كاملا بي اطلاع بوده است؟

4- آيا اين اظهار بي اطلاعي خود نمي توانست توجيهي براي حر و حاكي از عدم تمايل او براي دخالت قاطع نظامي در مقابله ي با امام حسين (ع) باشد، زيرا همانطور كه يادآور شديم، حر گفت: «شايد خدا كاري پيش آورد كه سلامت دين من در آن باشد».

5- آيا با وجود آن همه تحريف در سنت نبوي و بازگشت به سنتهاي جاهلي و در وضعيتي كه حر و سپاهش به امام حسين (ع) اقتدا مي كنند و براي آنها مسلم بود كه حسين (ع) «نه تنها از دين محمد (ص) بيرون نرفته بلكه حتي براي اقامه ي نماز جماعت از فرستاده حاكم قانوني سزاوارتر است»، [2] باز هم مقبول مي افتد كه حر همچنان بي اطلاع باشد؟

6- آيا همين حر نبود كه در برخورد با مولايش حسين (ع) متحول شد و در مقابل لشكر كوفيان آمد و ابراز داشت كه:... «اي مردم كوفه، مادرتان عزادارتان شود و بگريد كه او را (حسين (ع)) دعوت كرديد و چون بيامد تسليمش كرديد، مي گفتيد: خويشتن را براي دفاع از او به كشتن مي دهيد، اما بر او تاخته ايد كه خونش بريزيد...». [3] و آيا ذكر چنين روايتي نمي تواند محتمل باشد كه اينگونه قضاوتها درباره حر ناشي از عملكرد بعدي حر به نفع امام حسين (ع) بوده و لذا طبيعي بود كه براي آن دسته از راويان كه عمدتا جانب سلطه اموي را داشتند، ناخوشايند باشد.


پاورقي

[1] طبري، تاريخ طبري، ترجمه پاينده، ج 7، ص 2991 و 2992 و نيز ر. ک. شيخ مفيد ره، الارشاد، همان، ج 2، ص 81 و 82.

[2] ر. ک. شهيدي، دکتر سيد جعفر، قيام امام حسين (ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج 10، تهران 1365، ص 153.

[3] طبري، تاريخ طبري، ترجمه پاينده، ج 7، ص 3029 و نيز شيخ مفيد ره، الارشاد، همان، ص 103 و 104.