بازگشت

هود و حسين صاحبان توكل خاص


باب هود (عليه السلام): هود صاحب توكل خاصي است كه به قوم خود گفت كه: همه ي شما همدست شويد و با من كيد كنيد، و مرا مهلت مدهيد كه من بر خدا توكل نموده ام [1] ، و حسين (عليه السلام) نيز همين كلام را در مقابل اعداء فرمود. [2] .


هود چون اين سخن را به قوم خود گفت كاري با او نكردند، مگر اينكه او را با چوب و سنگ زدند، و حسين (عليه السلام) را زدند به همه چيز از شمشير و نيزه و عمود و تير و سنگ و چوب. هود را گلو گرفتند و فشردند تا نزديك به هلاكت رسيد [3] اما حسين (عليه السلام) پس گلويش را بريدند، و ضربت زدند، و خرد كردند و نحر نمودند آه. [4] .

باب شعيب (عليه السلام): شعيب پدر آن دو دختر است كه موسي ديد ايشان را بر سر آب مدين كه با ايشان چند گوسفند بود و مردم گوسفندان خود را آب مي دادند و ايشان به كناري ايستاده بودند، موسي به ايشان گفت: چرا شما گوسفندان خود را آب نمي دهيد؟ گفتند ما را قوت معارضه نيست، پس صبر مي كنيم تا شبانان فارغ شوند و پدرمان شيخ كبير است و نمي تواند خودش بيايد، موسي بر ايشان رقت كرد، پس گوسفندان ايشان را آب داد [5] . و حسين صاحب دختران و خواهران و اطفال صغار بود، پس وارد گرديد بر

آب فرات، ديد كه تمام مردم و حيوانات از آن آب مي آشامند، و يهود و نصاري و كلاب و خنازير را مانعي از آن نيست [6] مگر عيال و اطفال آن حضرت كه ممنوعند از آن، حتي بعد از فراغ ديگران و پدر ايشان سيد كبير و افضل عالميان است.


پاورقي

[1] سوره‏ي هود آيه‏ي 56.

[2] بحار 9:45.

[3] بحار 361:11 .

[4] بحار 57:45 - لهوف ص 56 - 55.

[5] سوره‏ي قصص آيه‏ي 23 - 24.

[6] بحار 11:45 - ارشاد مفيد 2: 104.