بازگشت

حضرت ابراهيم و حسين و قبول نكردن اغاثه ي ملائكه


باب ابراهيم (عليه السلام): هر گاه در زيارت بگوئي: السلام علي ابراهيم خليل الله، پس اگر خواسته باشي قصد كن حضرت خليل را كه خود را در راه تقرب الهي به آتش نمرودي انداخت، كه در مسافت يك فرسخ بود، و قبول نكرد اعانت ملائكه را، و دعا نكرد از براي خلاصي خود، بلكه عرض كرد علم خداوند به حال من كفايت مي كند از سؤال من [1] ، و اگر خواسته باشي قصد كن خليل كربلا را كه خود را در راه تقرب به

خدا در عرض چندين فرسخ شمشير و نيزه درآورد، و قبول نكرد اغاثه ملائكه را [2] را، و سبب شد كه آتش را بر جمع كثيري برد،و سلام نمود. [3] .

و اگر خواهي قصد نما خليل را كه قرباني كرد فرزندش اسمعيل را و بر زمين انداخت، يا قصد كن ابن خليل را كه فرزندش علي را قرباني كرد، و با بدن پاره پاره بر زمين ديد. اگر خواهي قصد كن خليلي را كه زوجه اش ساره از او آرد طلبيد، پس خجالت كشيد كه بار را خالي آورد، خرجين را پر از رمل نمود، پس خداوند منقلب كرد به آرد [4] ، يا قصد كن ابن خليل را كه دخترش سكينه از او آب طلبيد، پس با دست خالي برگشت و به او فرمود صعب است بر من اي دختر تشنگي تو، اگر خواهي قصدكن خليل را كه اهل خود را در وادي بي زرع گذاشت، و يك مشك آب نزد آنها بود، پس آمد و در كعبه را گرفت، و گفت: خدايا من بعض ذريه ي خود را در اين وادي بي زرع گذاشتم، پس دعا كرد در حق ايشان كه قلوب خلايق مايل شود به سوي ايشان، و از ثمرات روزي ايشان گردد، يا قصد كن اين خليل را كه اهلش را گذاشت در وادي بي آب و طعام، تشنه و گرسنه، و


حيران، و در وقت وداع فرمود: مهياي اسيري باشيد. [5] .

اگر خواهي قصد كن خليل را كه دوست مي داشت ضيافت را [6] ، يا اين خليل را كه دوست مي داشت شفاعت را، و نااميد نشود كسي كه به او متمسك گردد، اگر خواهي قصد كن خليل صاحب ملت را، يا خليل منبع رحمت را.


پاورقي

[1] بحار 63:11 - عيون الاخبار 2: 55.

[2] بحار 330:44 - لهوف ص 28:29.

[3] بحار 80:45 - خرائج 848:2.

[4] بحار 6 - 5 :12 - تفسير قمي 153:1.

[5] جلاء العيون، مجلسي ص 201.

[6] بحار 4:12 - امالي طوسي 348:1.