بازگشت

منازل چهارده گانه فضائل امام حسين


اما منازل فضايلش، پس اول: منزل خلقتش بود كه قبل از امر خلق خلايق نوري بود مشتق از نور جدش خاتم انبياء. [1] .

دوم: منزلش در عرش بود به چندين حالت: گاهي به عرش طواف مي نمود، و گاهي در يمين عرش، و گاهي بالاي آن، و گاهي حامل آن، و گاهي پيش روي آن، و گاهي در ظل آن، و گاهي گوشوار و زينت آن. [2] .

سوم: منزلش در بهشت به چندين كيفيت: گاهي درختي بوده در آن، و گاهي ثمره ي درخت و گاهي گوشوار حضرت زهراء (عليهاالسلام) و گاهي زينت بهشت و گوشوار بهشت و زينت اركان بهشت. [3] .

چهارم: نوري بود در اصلاب طاهره. [4] .

پنجم: نوري بود در ارحام مطهره خصوصا در وقتي كه نوبت حملش به حضرت زهراء رسيد كه مي فرمود: چون حامله شدم به حسين (عليه السلام) محتاج به چراغ نبودم در شبهاي تار. [5] .

ششم: در دست لعياي حوريه كه قابله آن جناب بود. [6] .


هفتم: در بدن پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و از براي آن جناب در اين منزل چند مجلس بود گاهي بر گردن، و گاهي شانه، و گاهي دامان، و گاهي سينه، و گاهي پشت، و از براي هر يك كيفيتي بوده كه در محلش مذكور شد، چنانكه از براي اعضاي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بر جسد حسين (عليه السلام) منازلي بوده، منزل زبانش دهان حسين (عليه السلام) بود كه او را شير مي داد [7] ، و منزل ابهامش حلق آن سرور بود كه غذا به كامش مي نهاد [8] و منزل لبهاي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) گاهي بر پيشاني حسين (عليه السلام) بود و گاهي بر گلويش [9] و اينها غالب اوقات بود و گاهي بالاي نافش. [10] .

هشتم: سينه ي حضرت زهراء (سلام الله عليها).

نهم: در دست حضرت امير (عليه السلام) در وقتي كه او را بلند مي كرد و نگاه مي داشت تا حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) جميع اعضاي او را مي بوسيد و مي گريست و عرض مي كرد: اي پدر چرا گريه مي كني؟ مي فرمود: مي بوسم موضع شمشيرها را. [11] .

دهم: دوش و گردن جبرئيل بود كه مكرر آن جناب را به دوش مي گرفت، بلكه گاهي خواهش مي نمود از پيغمبر (صلي الله عليه و آله) كه او را به او دهد تا به دوش گيرد. [12] .

يازدهم: منبر رسول خدا بود و آن حضرت كسي را به منبر نبرد بغير از اميرالمؤمنين كه به جهت نصب خلافت در روز غدير با خود به منبر برد و فرمود: هر كس من مولاي اويم، علي مولاي او است، لكن حسين (عليه السلام) را به منبر برد بنزد خود نشانيد، يا بر دامان خود، و فرمود: مردم اين است حسين بن علي (عليه السلام) پس او را بشناسيد و بر همه كس تفضيل دهيد، چنانكه خدايش تفضيل داده، پس خبر داد مردم را به قتلش، و نفرين كرد بر قاتل و خاذلش [13] پس او را سپرد به همه ي امت از موجودين و غير ايشان، حتي


به شماها هم سپرده است چنانكه از عموم كلامش استفاده مي شود [14] پس مردم گريستند حضرت فرمود: آيا گريه مي كنيد بر او و او را ياري نمي كنيد؟

مؤلف گويد: شما هم آيا اين حديث را مي شنويد و گريه نمي كنيد و آرام گرفته ايد؟

دوازدهم: سينه ي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) در وقت احتضار.

سيزدهم: قلب پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بود چنانكه هميشه مي فرمود: كه حسين را در قلب من موقعيتي است كه از براي احدي نيست، و حالت احتضارش هم در ذكر آن جناب بود و مي فرمود: يزيد را با من چه كار است؟! خدا او را مبارك نكند، و در ذكر او بود تا روح شريفش از جسد مطهر مفارقت نمود. [15] .

چهاردهم: قلوب مؤمنين است كه از براي آن جناب در آن قلوب محبت مخصوصي است كه حضرت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) از آن تعبير فرمود: باينكه آن محبت مكنون است در باطن ايشان [16] پس هر گاه شخص مؤمن ملاحظه نمايد قلب خود را خواهد «گفت صدق رسول الله».


پاورقي

[1] بحار 142:53.

[2] بحار 3:433 - کشف الغمة 526:1.

[3] بحار 275:43 - ارشاد مفيد 131:2.

[4] بحار 200:98 - مصباح المجتهد ص 664 «زيارت وارث».

[5] بحار 273:43 - خرائج 844:2.

[6] منتخب طريحي 86:1.

[7] بحار 243:43 - امالي صدوق مجلس 28 ص 117.

[8] بحار 254:43 - مناقب ابن شهر آشوب 209:3.

[9] بحار 188:44 - منتخب طريحي 117:1.

[10] بحار 295:43 - مناقب 189:3.

[11] بحار 261:44 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.

[12] بحار 316:43 - مثير الاحزان ص 12 - 11.

[13] بحار 248:44 - مثير الاحزان ص 9.

[14] بحار 118:45 - مثير الاحزان ص 72.

[15] بحار 266:44 - مثير الاحزان ص 12.

[16] بحار 272:43 - مستدرک الوسائل 217:2 و جامع احاديث الشيعة 555:12.