بازگشت

قرآن كلام الله صامت و حسين كلام الله ناطق


قرآن كلام الله صامت است، و حسين (عليه السلام) كلام لله ناطق، قرآن كريم و شريف و مجيد است، و حسين (عليه السلام) كريم و شريف و مجيد و شهيد است، قرآن مشتمل است بر قصص و احوال انبياء، و بيان آنچه به ايشان وارد گرديده از صدمات، و حسين (عليه السلام) آيت آن قصص و حالات است بالعيان، قرآن آياتش به حسب ظاهر شش هزار و ششصد و شصت و شش آيه است، و حسين زخمهاي بدنش بمنزله ي آيت است، و به قولي چهارهزار بوده [1] و اگر زخم بر زخم نيز بمشارند و زخم هاي سم مركبان را نيز ملاحظه نمايند به همان عدد آيات قرآني رسد.

قرآن مشتمل است بر بسمله در صد و چهارده موضع، و حسين (عليه السلام) صد و چهارده زخم شمشير داشت، قرآن مشتمل است بر اجزاء و سور و سطور و كلمات و حروف و نقاط و اعراب، و حسين (عليه السلام) بر بدنش بود سطرها از شمشير، و كلمات از اثر نيزه، و نقاط از اثر تير. قرآن چهار قسم است طول: [جمع طولي] يعني سوره هاي طولاني، چون بقره و آل عمران، و مئين كه هر يك صد آيه هستند تقريبا، و مثاني: كه از اينها كوتاه ترند، و مفصل كه بعد از سوره ي محمداند (صلي الله عليه و آله) بنابر قولي، و حسين (عليه السلام) نيز چهار قسمت شد، سرش به نيزه ها بسفر شام رفت، و جسد در كربلا مقيم بر خاك بود، و خونش بر بال مرغان [2] و شمه اي بر ملائكه [3] ، و صغار مفصل اجزاء بدنش متفرق در صحرا.

قرآن سي جزو است كه هر يك را دو نصف نموده شصت پاره گويند، و نمي دانم در بيان تطبيق اين وصف چه گويم.


مترجم گويد: مراد آن است كه بدن آن جناب آن قدر پاره پاره بود كه به حساب نمي آمد «اسفي عليك يا اباعبدالله.»

قرآن را خداوند به چند قسم ياد نموده است كه به قدر سي و دو اسم مي رسد. و همه ي آنها بر حسين (عليه السلام) صادق است مثلا قرآن مبارك است چنانكه فرموده است: (و هذا ذكر مبارك) [4] و خداوند موضع تكلم با موسي (عليه السلام) را شجره ي مباركه ناميده [5] ، و شجره ي زيتونه را در آيه ي نور مباركه ناميده [6] و عيسي را مبارك خوانده [7] ، و آب باران را مبارك ناميده [8] ، و شب قدر را مبارك خوانده [9] و حسين (عليه السلام) در وحي بلاواسطه مبارك ناميده شد در آن حديث عجيبي كه سابقا ذكر شد كه فرمود: مبارك است اين مولود و بر او باد صلوات و بركات و رحمت من. [10] .

قرآن شفا و رحمت است براي مؤمنين [11] و حسين (عليه السلام) شفا است از امراض باطنه و تربتش شفا است از امراض ظاهره، و او رحمت است از براي مؤمنين كه بيشتر فوزهاي ايشان به آن جناب است. [12] .

قرآن نور است و حسين (عليه السلام) نور است، قرآن روح است و حسين (عليه السلام) ريحانه ي رسول خدا است [13] و راحت از براي خلايق.

قرآن حكيم است كه معالجه مي كند قلوب را به هدايت، و حسين (عليه السلام) حكيم است كه معالجه مي كرد جمعي را به هدايت و جمعي را معالجه نمود به شفاعت. [14] .

قرآن بشير و نذير و كتاب مبين است، و حسين (عليه السلام) بشير و نذير و امام مبين


است، كه جدا نمودحق را از باطل.

قرآن ذكر است از براي مؤمنين، و حسين (عليه السلام) ذكر بود از براي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا در تمام عمرش، و از براي مؤمنين نيز.

قرآن در آنست آيةالكرسي، و آيه ي نور، و در حسين (عليه السلام) است كرسي كه معدن علم الهي است، و در او آيت نوري است كه خاموش نگرديد در ظلمت شب و نه در خاك و خون.


پاورقي

[1] بحار 50:45 - مناقب ابن شهر آشوب 258:3.

[2] بحار 191:45 - منتخب طريحي 61:1.

[3] بحار 3:45 - مقتل خوارزمي 252:1 «در شيشه‏ي سبز نزد ملک».

[4] سوره‏ي انبياء آيه‏ي 50.

[5] سوره‏ي قصص آيه‏ي 30.

[6] سوره‏ي نور آيه‏ي 35.

[7] سوره‏ي مريم آيه‏ي 31.

[8] سوره‏ي ق آيه‏ي 9.

[9] سوره‏ي دخان آيه‏ي 3.

[10] بحار 238:44 - کامل الزيارات باب 21 ص 67.

[11] سوره‏ي اسراء آيه‏ي 82.

[12] بحار 123:98 - کامل الزيارات باب 91 ص 275.

[13] بحار 264:43 - عيون الاخبار 27:2.

[14] بحار 259:43.