بازگشت

از براي ابراهيم وقت شكستن بتها و ذبح پسرش


مجلس نهم و دهم: مجلس ديگري بود از براي ابراهيم و آن وقتي بود كه خواست بتها را


بشكند، پس گفت: من بيمارم يعني از براي مصيبت سيدالشهداء، چنانكه در تفسير است. [1] .

دهم: مجلس ديگري از براي ابراهيم (عليه السلام) بود در وقتي كه مأمور شد به ذبح پسرش چنانكه از حضرت رضا (عليه السلام) مرويست كه چون خداوند امر نمود ابراهيم (عليه السلام) را كه ذبح كند گوسفند را در جاي پسرش اسمعيل، تمنا نمود ابراهيم كه كاش فدا نيامده بود، و پسرش را به دست خود ذبح مي كرد، تا اينكه دلش شكسته مي شد و به درجه ي رفيعه ي صبر و رضا فائز مي گرديد، پس وحي شد به او كه اي ابراهيم كي محبوب ترين خلق است به نزد تو؟ عرض كرد: حبيب تو محمد (صلي الله عليه و آله) وحي رسيد: كه آيا او احب است به نزد تو يا نفست؟ عرض كرد: بلكه او احب است به سوي من از نفسم، فرمود: آيا فرزند او را بيشتر دوست مي داري يا فرزند خود را؟ عرض كرد: فرزند او را، فرمود: آيا مذبوح شدن فرزند او به تيغ ستم دشمنان بيشتر دلت را مي سوزاند يا ذبح ولدت به دست خودت در طاعت من؟ عرض كرد ذبح ولد او به دست دشمنان بيشتر دل مرا مي سوزاند، فرمود: اي ابراهيم جمعي كه گمان مي كنند خود را از امت خاتم انبياء، هر آينه خواهند كشت فرزندش حسين (عليه السلام) را به ظلم و عدوان مانند گوسفند و به اين عمل مستحق غضب و سخط من مي شوند، پس ابراهيم جزع نمود و دلش شكست و گريست، پس وحي رسيد كه اي ابراهيم فدا نمودم جزع تو را بر اسمعيل به جزعت بر حسين (عليه السلام) و واجب نمودم از براي تو درجات رفيعه ي اهل مصايب را، و اين است تفسي (و فديناه بذبح عظيم): [ذبيحه ي بزرگي را فداي او كرديم]. [2] .


پاورقي

[1] بحار 77:11 - معاني الاخبار ص 210.

[2] بحار 225:44 - عيون الاخبار 209:1 - سوره صافات آيه 107.