بازگشت

در بهشت مرثيه خوان جبرئيل و..


مجلس سوم: ايضا در بهشت، مرثيه خوان جبرئيل و مستمع پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و حورالعين بودند چنانكه روايت شده است كه چون حضرت امام حسن (عليه السلام) مشرف بر موت گرديد و زهر در بدنش سرايت نمود و رنگش سبز شد حسين (عليه السلام) عرض كرد: برادر چه مي شود رنگ تو را كه چنين سبز شده؟ حضرت گريست و فرمود: اي برادر حديث جدم در حق من و تو درست است پس او را در بغل گرفت و هر دو


گريستند، آنگاه سؤال نمود كه چه بوده است حديث جدت؟ فرمود: خبر داد مرا كه چون در شب معراج داخل بهشت شدم ديدم دو قصر بسيار بلند نزديك هم به يك شكل واقعند، ولي يكي زبرجد سبز و ديگري از ياقوت سرخ است، از جبرئيل سؤال كردم كه اينها از كيست؟ گفت: يكي از حسن (عليه السلام) و ديگري از حسين (عليه السلام) گفتم: چرا هر دو به يك رنگ نيست؟ جبرئيل ساكت شد، گفتم: چرا تكلم نمي كني؟ گفت: از تو حيا مي كنم، پس گفتم تو را به حق قسم مي دهم بگو، گفت: اما سبزي قصر حسن (عليه السلام) پس به آن سبب است كه او را به زهر شهيد مي كنند و رنگش سبز مي شود، اما سرخي قصر حسين (عليه السلام) پس به سبب آن است كه او را مي كشند و رنگش از خون سرخ مي شود، پس پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و جبرئيل هر دو گريستند، و صداي صيحه و شيون از حاضرين بلند شد. [1] .


پاورقي

[1] بحار 145:44.