بازگشت

علاقه ي شدت اتصال


قسم دوم: علاقه ي شدت اتصال است نظر به اينكه هر گاه عضوي از انسان مريض شود


يا درد آيد تمام بدن در زحمت و الم است، و از اين قسم است گريه حورالعين بر آن جناب [1] در بهشت كه دارالسرور است زيرا كه ايشان از نور آنجناب خلق شده اند، پس چگونه مي شود كه آن حضرت بر روي خاك گرم با بدن مجروح در زير پاي مركبان افتاده باشد، و سرش بر سر نيزه و خونش بر زمين جاري، و دلش از تير سوراخ و جگرش از تشنگي تفتيده، و قلبش از مفارقت اولاد و برادران و اصحاب سوخته، مع ذلك حورالعين در قصور بهشتي به عيش و سرور مشغول باشند.

و بعضي از اقسام گريه ي شيعيان از اين قسم است زيرا كه در خبري از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه فرمودند: شيعيان ما از ما هستند و از فضل طينت ما خلق شده اند و به آب ولايت ما خمير شده اند، راضي شدند به اينكه ما ائمه ي ايشان باشيم و ما هم راضي هستيم كه ايشان شيعه ي ما هستند، مصيبت ما مصيبت ايشان است، گريان مي شوند بر صدمات ما و محزون مي شوند به حزن ما و مسرور مي گردند به سرور ما و ما هم متألم مي شويم به تألم ايشان و مطلع هستيم بر احوال ايشان، پس ايشان با ما خواهند بود و از ما جدا نمي شوند، ما هم از ايشان جدا نمي شويم پس فرمود: خدايا شيعيان ما از ما هستند، و هر كس ياد كند مصيبت ما را و گريان شود از براي ما، خدا او را عذاب نخواهد نمود. [2] .

و در حديث ديگر از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مروي است كه فرمود: بدرستي كه خداي تعالي اختيار نمود از براي ما شيعياني كه ياري مي كنند و مسرور مي شوند به سرور ما، و محزون مي گردند به حزن ما، و جان و مال خود را در راه ما مي دهند، ايشان از ما هستند، و ما هم از ايشان هستيم. [3] .

و اين حديث شريف دلالت دارد بر اينكه مخلصين شيعه را خدا اختيار نموده است، چنانكه شهداء را اختيار نموده است پيش از شهادتشان.

و از براي شيعه علاماتي است چنانكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) استدلال نموده از محبت


آن طفل كه خاك پاي حسين (عليه السلام) را بر چشم مي ماليد بر اينكه او از انصار حضرت خواهد بود در كربلا. [4] .

مترجم گويد: آنچه در حديث است آن است كه حضرت از فعل آن طفل استدلال نمودند بر محبتش، و اما نصرتش را پس مستند فرمودند به اخبار جبرئيل، چنانكه گذشت - انتهي.

حال بيائيد گريه كنيم به سبب اين علاقه اگر خود را شيعه مي شماريم، زيرا كه كسي كه گريه نكند به اين علاقه، از ايشان نخواهد بود.


پاورقي

[1] بحار 241:44 - تفسير فرات ص 10.

[2] منتخب طريحي 27:2.

[3] بحار 287:44 - خصال 635:2 (حديث اربعمائة).

[4] بحار 242:44.