بازگشت

حسين در دامان پيغمبر


و از عجائب آن روايات، روايتي است كه از حضرت صادق (عليه السلام) مأثور است كه فرمودند: روزي جناب حسين (عليه السلام) در دامان پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بود و آن سرور به او ملاطفت مي فرمود، عايشه عرض كرد: چه قدر تو را از اين طفل خوش مي آيد؟ فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم كه ميوه ي دل و نور چشم من است و بدرستيكه امت من او را خواهند كشت. پس هر كس او را زيارت نمايد بعد از وفاتش، بنويسد خداوند از براي او يك حج از حجهاي من، عرض كرد: يك حج از حجهاي تو؟ فرمودند: بلي، بلكه دو حج از حجهاي من، عرض كرد: دو حج از حجهاي تو؟ فرمودند: بلي؛ بلكه چهارحج از حجهاي من، و همچنين او تعجب مي نمود و حضرت


زياد مي فرمود تا رسيد به نود حج و عمره ي رسول خدا [1] .

پس اميدوار شدم، باز به حالت نهم افتادم، ترسيدم از اينكه حقوق الناس عمل را ببرد. چنانكه وارد شده است كه شخصي را در محشر بياورند كه اعمال او نور دهد صحراي قيامت را پس اهل مظالم آن اعمال را ببرند و گناهان خود را بر او بار كنند و او به آتش برده شود. [2] .

پس بار ديگر خوف غلبه نمود و ملتجي به حالت، دهم گشتم، ملاحظه نمودم، ديدم كه وارد شده است در ثواب گريه بر آنحضرت، اينكه حدي و نهايتي از براي ثواب آن نيست [3] ، پس اميدوار شدم كه هر چه را ارباب مظالم ببرند باز تمام نخواهد شد.

باز منتقل به حالت، يازدهم شدم، و ديدم كه بمقتضاي اخبار بسيار، شرط قبول اعمال، قبول نماز است [4] ، پس با خود گفتم شايد نمازهاي تو مقبول نشده باشد و چون آنرا رد نمايند، اعمال تو رد خواهد شد، پس امر بر من مشكل شد و نزديك شد كه نااميد شوم، ناگاه به حالت، دوازدهم منتقل گشتم، و با آن ختم شد احتمالات متعارضه، و اميد من به آن محكم شد، زيرا كه وجوه امن و اطمينان پي درپي رسيد، و آن اين بود كه ملاحظه نمودم خواص عجيبي را كهاز براي وسائل حسيني است:


پاورقي

[1] بحار 35:98 - کامل الزيارات باب 22 ص 68.

[2] بحار 270:7.

[3] بحار 285:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 103.

[4] وسائل الشيعة 22:3.