بازگشت

مخالفت والي يزيد با زينب در مدينه


در كتاب «اخبار الزينبات» چنين آمده است: چون زينب كبري با زنها و كودكان از شام به مدينه آمد، بين او و عمروبن سعيد اشدق اختلافي پيش آمد. عمروبن سعيد كه از طرف يزيد والي مدينه بود، براي يزيد نامه نوشت و درخواست كرد زينب را از مدينه بيرون كند. يزيد هم فرمان داد كه زينب (س) را از مدينه تبعيد كنند، سپس عمروبن سعيد برنامه سفر حضرت زينب و همراهانش زنهاي ديگر بني هاشم را به مصر فراهم كرد. چند روز از ماه رجب سال 61 ه‍.ق باقي مانده بود كه وارد مصر شدند. سپس امام صادق عليه السّلام از جناب حسن مثني چنين نقل كرده است: چون عمه ام زينب از مدينه خارج شد. به همراه او برخي از زنان بني هاشم از جمله فاطمه دختر عمويم حسين (ع) و خواهرش سكينه سلام اله عليهما بودند. [1] .

مؤلف اين كتاب در جاي ديگر مي گويد: زينب (س) در مدينه مردم را به قيام به جهت خونخواهي امام حسين (ع) دعوت مي كرد. همين كه عبداللّه بن زبير در مكه قيام كرد و از مردم خواست جهت خونخواهي امام حسين (ع) و خلع يزيد به پا خيزند اين خبر به اهل مدينه رسيد. حضرت زينب (س) خطبه خواند و از مردم خواست كه براي خونخواهي امام حسين و عليه يزيد برخيزند. خبر به عمروبن سعيد اشدق رسيد و او نامه اي براي يزيد نوشت و از وي كسب تكليف كرد. آن ملعون هم نوشت كه بين زينب و مردم جدايي بيندازد. عمرو به منادي خويش دستور داد كه به زينب بگويد از مدينه خارج شود و هر كجا را مي خواهد انتخاب و در همانجا اقامت كند. حضرت زينب در پاسخ فرمود: خدا مي داند بر ما چه گذشت، عزيزترين افراد ما كشته شدند، ما را نيز به اسارت در آوردند آنچنان كه بردگان را اسير مي كنند و ما را بر شترهاي بي جهاز سوار كردند. به خدا سوگند ما از مدينه بيرون نمي رويم اگرچه خون ما ريخته شود!

در اين هنگام زينب دختر عقيل به او گفت: اي دختر عمو وعده خداوند راست است. خداوند ما را وارث زمين قرار داده است، هر كجا بخواهيم در آنجا مسكن مي گيريم دل شاد باش، چشمت روشن كه خداوند به زودي سزاي ستمگران را خواهد داد؟ آيا سپس از اين همه گرفتاري ها خواهي ذليل و خوار شوي؟ به يك منطقه امن برو. سپس زنهاي بني هاشم اطراف او را گرفتند همه با مهرباني با او سخن گفتند و با او همنوا شدند. [2] .


پاورقي

[1] اخبار الزينبات، ص 118؛ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع)، ص 83، زينب الکبري، جعفرنقدي، ص 119.

[2] اخبار الزينبات، ص 115؛ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع)، ص 82.