بازگشت

وداع امام و درخواست پيراهن كهنه از زينب


در ساعت هاي آخر روز عاشورا هنگامي كه امام (ع) تنها شد به طرف خيمه آمد و فرياد زد: يا زينب، امّكلثوم، يا فاطمه، يا سكينه، يا فلانه (كه همه را به اسم صدا زد) عليكنّ مني السّلام سپس به خواهرش ‍ زينب سفارش زنها و كودكان را نمود. آنگاه فرمود: براي من پيراهن بياور كه آن را زير لباسم قرار دهم تا كسي رغبت نكند آن را از تنم بيرون بياورد؛ سپس زينب براي او لباس تنگ آورده حضرت آن را دور انداخت و فرمود: اين لباس كسي است كه ذليل و خوار شده باشد. آنگاه پيراهن كهنه آورده، آن را پاره كرد و در زير لباسهايش قرار داد سپس تقاضاي زير جامه كرد و آن را هم پاره پاره كرد، پوشيد و آماده جنگ شد. [1] .


پاورقي

[1] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 106، الدمعة الساکبة، ج 4، ص 337.