بازگشت

منزلگاههاي كوفه تا شام


اگرچه به قول شيخ مفيد (ره)، امام سجاد (ع) در راه كوفه تا شام با كسي سخن نگفته است؛ [1] ولي در برخي از مقاتل، ابياتي وجود دارد كه انشاء آن را در توقّفگاهاي بين راه به امام سجاد (ع) نسبت داده اند. اين منزل ها و اشعاري كه در آن خوانده شده عبارت است از:

الف دعوات: [2] .

هنگامي كه دشمن مي خواست كاروان اهل بيت (ع) را از «دعوات» حركت دهد، علي بن الحسين (ع) گريست و اين شعر را خواند:



لَيْتَ شعري هَلْ عاقِلٌ في الدياجي

باتَ من فُجْعَةِ الزمانِ نياجي



انا نَجْلُ الامام ما بالَ حَقّي

ضائعٌ بَيْنَ عُصْبَة الاَعْلاج [3] .



«اي كاش مي دانسستم شخص خردمندي هست كه در ظلمت ها بيتوته كند و از سختي هاي زمان زمزمه نمايد؛ من فرزند امام هستم، چرا بين اين گروه كفّار حقّ من ضايع شده است.»

ب سيبور:

وقتي قافله ي آزادگان و اسيران كربلا به «سيبور» رسيدند امام سجّاد (ع) اين اشعار را قرائت كرد:



سادَ العلوج فما تَرْضي بذا العربِ

و صار يقدم رأس الأمّةَ الذَّنْب



يا لَلرِّجالِ و ما يأتي الزمان به

من العجيب الذي ما مثله عجب



آل الرسول علي الاَقْتاب عارية

و آل مروان تسري تحتهم نجب [4] .



افراد پست، مهتري يافتند و دُم، از سر پيشي گرفت. عرب بدين رضا نمي دهد!

داد از اين شگفتي هاي بي مانند كه روزگار پيش مي آورد!

خاندان پيامبر، برهنه بر پشت اشتران و خاندن مروان سوار بر اسبهاي گران بها!

ج بعلبك: [5] .

چون كاروان اسيران كربلا نزديك بعلبك رسيد، اهالي آنجا در حالي كه با خود پرچم هايي داشتند براي تماشاي اهل بيت (ع) و به نشانه ي شادي تجمّع كردند. امّ كلثوم جمله اي گفت كه باعث حزن و اندوه امام سجّاد (ع) گرديد. آنگاه فرمود:



و هو الزمانُ فلا تَفْنِي عجائِبَه

مِنَ الكرامِ و ما تَهْدي مصائبه



فَلَيْتُ شِعْري الي كم ذاتُجاذِبُنا

فُنُونَهُ و ترانالم نُجاذِبه



يُسْري بنا فوقَ اَقْتابٍ بِلا وطاءٍ

و سابقُ العيسِ يَجْمي عَنْهُ غارِبُه



كأنّنا مِنْ اُساري الرومِ بَيْنَهُم

كأَنَّ ما قالَهُ المختارُ كاذبه



كَفَرْتُمْ برسول اللّهِ وَ يَحْكُمْ

فَكُنْتُم مثلَ من ضلَّتْ مذاهِبُه [6] .



«اين، همان زمان است كه شگفتي هايش از نظر بزرگان پايان پذير نيست و مصائب آن نامشخص است؛ اي كاش مي دانستم كه مشغله هاي زمان تا كجا ما را به دنبال خود مي كشاند و مي بيني كه ما او را به دنبال خود نمي كشانيم؛ ما را بر شتران عريان و بي جهاز در هر شهر و دياري مي گردانند و كساني از دنبال، دارندگان مهار شتران را حمايت مي كنند؛ گويا ما در ميان آنان چون اسيران روم هستيم و گويا آنچه را پيامبر (ص) بيان فرموده است، نادرست بود! واي بر شما، نسبت به رسول خدا كفران پيشه كرديد و شمايان به گم كرده راهي مي مانيد كه راهها را نمي شناسد.»

پيش بيني امام سجاد (ع) درباره ي قاتلين امام حسين (ع)

دشمن در يكي از توقّفگاههاي بين راه سر بريده امام حسين (ع) را در صندوقي در دير راهب مخفي كرد. وقتي راهب و شاگردانش كه هفتاد نفر بودند و از نسبت سيدالشهدا (ع) با پيامبر (ص) و مظلوميتش آگاه گشتند. صدايشان به ناله و ضجّه بلند شد و عمامه ها را از سر برداشتند.

سپس خدمت امام سجاد (ع) رسيده و آمادگي خود را براي جنگ با كشندگان امام حسين (ع) اعلام كردند. امام سجّاد (ع) فرمود:

«لا تفعلوا ذلك فانّهم عن قريب ينتقم اللّه تعالي منهم...» [7] .

«اين كار را انجام ندهيد. زيرا خداوند به زودي از آنان انتقام مي گيرد.»


پاورقي

[1] الارشاد، ج 2، ص 119.

[2] نام اين منزل و استراحتگاه «سيبور» که در سطور بعدي خواهد آمد در معجم ها ديده نشد ولي در مقاتل نام آنها ذکر شده است.

[3] الدمعة الساکبة، ج 5، ص 65. به نقل از ابي مخنف. ولي در نسخه موجود، نام اين منزلگاه ثبت نشده است. (مقتل الحسين (ع)، ابي مخنف، ص 184).

[4] مقتل الحسين (ع)، ابي مخنف، ص 186؛ الدمعة الساکبة، ج 5، ص 67.

[5] يکي از شهرهاي مهمّ لبنان فعلي. (لبنان، احمد نادري، ص 6) در مراصد الاطلاع ج 1، ص 207، آمده است: بعلبک، شهري است قديمي و فاصله ي آن تا دمشق سه روز راه است و داراي بناهاي عجيب و آثار عظيمي مي باشد.

[6] بحار الانوار، ج 45، ص 127؛ المنتخب ص 467؛ مقتل الحسين (ع)، ابو مخنف، ص 189.

[7] معالي السبطين، ج 2، ص 139.