بازگشت

مقدمه


سحرگاه روز جمعه پانزدهم ربيع الاول سال 1347 هـ ق در شهر نجف اشرف در خانداني كهن و اصيل كه طي سالياني دراز، بزرگ مرداني از آن به پا خاسته بودند، كودكي به دنيا آمد كه بعدها با تئوريها و نظريات خود، تحوّلي شگرف در افكار وتاريخ شيعه ايجاد نمود.

زندگاني هر شخصي بستگي به تولد خارجي «فيزيكي » وي ندارد بلكه شايد بتوان گفت كه قبل از تولّد، گوشه هايي ازشخصيت يك فرد شكل مي گيرد.

از اين رو به آساني مي شود دريافت كه شخصيت حضرت آية اللّه العظمي شيرازي «اعلي اللّه مقامه الشريف » قبل از تاريخ تولّد ايشان شكل گرفته است ، همان هنگام كه پدر بزرگوارشان حضرت آية اللّه العظمي ميرزا مهدي شيرازي قدس سره نامه اي خدمت حضرت ولي عصر امام زمان «عجل اللّه تعالي فرجه الشريف » عرضه داشته و درخواست فرزندي پسر را مي نمايد، به تحقيق ، درخواست اين پدر و دعاي پربركت امام كون و مكان و زمين و زمان تأثير به سزايي در آينده اين بزرگمرد داشته است .

پس از آن گوهري پا به عرصه وجود نهاد كه به راستي صفات پسنديده بسياري ، از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به ارث برده بود.

9 سال تمام در كنار مرقد شريف اميرمؤمنان حضرت علي عليه السلام سپري كرد و از فضاي معنوي آن بهره برده ، پس از آن خود را به كنار تربت پاك «آزاده دليري كه با سرخي خون خود واژه ايثار و شهامت را به رهروان راستين خود آموخت » رساند، او كه به راستي خون حسيني در رگهايش جاري بود مقاومت و ايستادگي در مقابل ظلم را از سرور و سالار خود حضرت سيدالشهداء عليه السلام به خوبي آموخته بود، با وجود فراز و نشيبهاي مسير، و مشكلات صد چندان آن ، چون كوه استوار و راسخ بود و هيچ گاه در مقابل ظالمان تسليم نشد و سر فرود نياورد.

همواره در هر زمان و مكاني فعاليتهاي سياسي ، فرهنگي واجتماعي خود را از طريق نوشتن كتابها، ايراد سخنرانيها وايجاد مؤسسات مختلف براي بيداري جامعه و اعتلاي كلمه حق در رويارويي و جهاد با استعمارگران ، در طول تاريخ پرافتخارش به ثبت رساند.

امّا به راستي پاداش آن همه خدمات و زحمات چه بود؟!!

اين جملات برگرفته از كتاب «مطاردة قرن و نصف » است كه خلاصه اي از رنجها و سختيهايي كه در طول بيش از صدسال بر خاندان شيرازي گذشته است از ايشان نقل شده :

«بيش از يك قرن است كه آل شيرازي از طرف دولتهاي خودكامه رانده شده اند، آنان تاوان خويشاوندي خويش را با مجدد شيرازي بزرگ ، پدر بزرگ پدرم ، صاحب فتواي مشهور تنباكو و ميرزاي شيرازي دوم ، دايي پدرم رهبر انقلاب عراق پس مي دهند و تنها جرممان نوشتن كتابهاي توجيهي و بيداركننده و تشكيل مؤسّسات مختلف فرهنگي و مذهبي مي باشد».

سخن گفتن درباره زندگاني اين بزرگمرد تاريخ ، منحصر به يك بُعد نيست ، چرا كه شخصيت آن مرجع عاليقدر بسيار پيچيده و شگرف است و گفتگو درباره ابعاد مختلف آن چون قطره اي است در برابر دريا.

از مهم ترين و برجسته ترين مميزات اخلاقي ايشان توكّل بر خداوند و ارتباطي ناگسستني با پروردگار عالميان بود اين مطالب برگرفته از سخنراني آية اللّه سيد مرتضي شيرازي مي باشد:

«نيمه شبي در حياط منزل با ايشان قدم مي زدم زماني بود كه مشكلات زيادي به يكباره ما را فراگرفته بود و سختيها وهم ّ و غمهاي فراواني از هر طرف ما را محاصره كرده بود ياران اندك شده و بسياري از كنارمان رفته بودند و ايشان تنها مانده بود، عرض كردم : آقا جان اينچنين تنها رهايت كرده اند!!!

چرا كه احساسم اين بود كه در اوج گرفتاريها تنها مانده است . در آن لحظات نگاهي به من انداخت كه تا اعماق درونم را تكان داد به آسمان نظري افكند و چشمانش اشكبار شد و فرمود: هر كس با خداست تنها نيست ، هر آن كس كه با خدا بود پس تنها نيست ....

البته ، منظورم اين بود كه به مانند اباذر هستند، آن چنان كه در روايت آمده : «يا اباذر تعيش وحدك و تموت وحدك و تحشروحدك و تدخل الجنة وحدك ».»

آن بزرگمرد تنها بود، چرا كه در مقام بلند و رفيع و عظيمش همراه و همگامي برايش نبود و دشمنان و بدخواهانش فراوان بودند.

و اين چنين اند مردان الهي كه لحظه اي از ياد خدا منقطع نمي شوند. او سرسخت ترين مدافع اهل بيت بود جسمش از آنان نيرو مي گرفت و جان و روانش از محبت آنان لبريز بود، گفتارش تنها براي آن بزرگمردان بود و جوهر مشكينش براي گسترش فقه خاندان رسالت بر پهنه صفحات جان مي گرفت . او با اهتمامي وصف ناپذير طي نيم قرن افكار والا و انديشه هاي پوياي خود را در بيش از هزار كتاب به رشته تحرير درآورد، عباراتي زيبا و كلماتي جذّاب و در سطح فهم همگان ، در كنار دايرة المعارف فقه استدلالي خود كه در بيش از صد و پنجاه جلد نگاشته شده ، و ديگر كتابهاي علمي و استدلالي بسيار عميق ، كتابهاي ديگري براي ساير طبقات در تمامي زمينه ها با بياني بسيار شيوا و به دور از لفاظي و پيچيدگي موضوعات ، تأليف نموده است .

شدّت علاقه و محبّتش به پيامبر بزرگ اسلام او را وادار نمود تا كتابهاي بسياري در بيان سيره بي مثال آن حضرت بنگارد و سخنرانيهاي متعدّدي پيرامون شخصيت ايشان ايراد نمايد، با وجود تأسيس و راه اندازي بيش از صدها حسينيّه ، مسجد، بيمارستان ، كتابخانه ، و ديگر مؤسّسات خيريه از ثبت اين مراكز با نام خود جلوگيري مي كرد و حاضر نشد كه حتي يكي از آن مؤسّسه ها، كه به همّت والاي او ايجاد شده اند، به نام او نامگذاري شود و اسم بيشتر آن مراكز را به علّت عشق فراوان به شخصيّت و منش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به نام ايشان مي گذاشت ، در راستاي آشنايي ديگر مذاهب به ويژه اهل سنّت با اميرمؤمنان علي عليه السلام آنچه در توان داشت به كاربرد كه نمونه اي از آن برگزاري مراسم باشكوه جشنهاي عظيم درسيزدهم رجب سالروز ولادت اميرمؤمنان عليه السلام بود كه درصحن مطهر آن حضرت برگزار مي شد، جشنهاي مذهبي كه بزرگ ترين جشن مردمي عراق در قرون گذشته است ، كه بيشترين تأثير را در افكار عمومي در عراق آن روز داشته است . علاقه او به حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در چند جلد كتاب كه از طريق استدلال فقهي شرح نموده است ـ كاري كه تاكنون بي سابقه بوده است او در تمامي مشكلات به آن بانو متوسّل مي شد و توسل به آن حضرت را نيز به ديگران سفارش مي كرد بر ذكر ـ «اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها عدد مااحاط به علمك » ـ نظر و عنايت خاص داشت و آخرين دست نوشت ايشان دو صفحه درباره آن بزرگ بانوي دو جهان است .

آن شخصيت بزرگ در راستاي بناي مشاهد و قبور ائمّه بقيع ، نيز تلاش مستمر و پيگير داشت براي بازسازي آن مشاهد مدّتهاي مديد با بزرگان و علماء در ارتباط و گفتگو بود و عقيده داشت سالياني است كه اين قبور متبركه ويران شده وعامل تخريب آن هم مرده است و اكنون ما شيعيان دست روي دست نهاده و هيچ كاري انجام نمي دهيم !!

ايشان به همراهي برادر شهيدش حضرت آية اللّه سيد حسن شيرازي پس از زحمتهاي فراوان و تلاش پيگير توانستند رضايت آل سعود را براي بازسازي حرم ائمّه بقيع عليهم السلام به دست آورند كه در نهايت كار، با كارشكني بدخواهان مغرض و كينه توز، اين مهم متوقف گرديد. [1] .

از ايشان سنتهاي خوبي بر جاي مانده است ، يكي از آن سنّتها اطعام عموم مردم در خيابانها و كوچه ها در روز عاشورا است . اجازه مي داد كه سهم مبارك امام عليه السلام را در تمام امور مربوط به امام حسين عليه السلام هزينه كنند، تمام وجودش را وقف خدمت به حماسه حسيني كرده بود و تنها در مدّت 9 سال كه در كويت اقامت داشت بر اثر تشويقها و ارشادات او چهارصد مجلس حسيني برپا شد، خود نيز دهها حسينيّه بنا نهاد و پيام شهادت و نداي حسين را به سرتاسر جهان صلا در داد.

توجّه و اهميّتي خاص نسبت به تمام قضاياي مربوط به اهل بيت داشت. زماني كه در كربلا مي زيست به خاطر كم بودن زائران دو امام همام حضرت هادي عليه السلام و حضرت امام عسكري عليه السلام در ماه مبارك رمضان ، روزانه كاروانهايي را بعد از نماز ظهر و عصر از صحن مطهّر امام حسين عليه السلام به سوي سامرا روانه مي نمود. اين زائران مرقد دو امام بزرگوار را زيارت كرده ، افطاري را كه توسط آية اللّه العظمي شيرازي تهيه شده بود مي خوردند و در بازگشت به زيارت دو امام ديگر شيعه در كاظمين ، امام كاظم عليه السلام و امام جواد عليه السلام مشرف شده و سپس راهي كربلا مي شدند. قبل از آمدن ايشان به قم درماه مبارك رمضان درهاي حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها مانند شبهاي ديگر سال بسته مي شد امّا با تلاش آية اللّه العظمي شيرازي ، از آن زمان در ماه رمضان هر سال حرم آن حضرت به طور شبانه روزي باز است . ارتباط ناگسستني او با اهل بيت عليهم السلام و محبت عميقي كه در وجود او نهفته بود او را واداشت كه در اوان جواني چهل هفته شبهاي چهارشنبه ، درمسجد سهله شرف حضور پيدا كند، از حال و هواي روح بخش و محيط روحاني آن مكان مقدّس بهره برد و از ابتداي شب تا سحرگاهان را به نيايش پردازد و به اميد ديدار محبوب لحظه شماري كند، در چهلمين هفته انتظار پايان يافت ، او به ديدار مولاي خود نائل شد، گفتگوي آن حضرت لحظاتي به طول انجاميد و سخنان گهربار حضرتش در آن مكان مقدّس طنين انداز بود، پس از آن بود كه امام كون و مكان فرمان «اُكتب » را صادر نمود، فرماني كه پس از آن انگشتان اعجاب انگيز او بيش از هزار و دويست كتاب را به رشته تحرير درآورد كه به طور يقين اين امر ممكن نيست مگر آنكه در پي فرمان و اراده ولي عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف ) انجام گيرد.

امام زمان صاحب عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف ) طي نامه اي به سيد ابوالحسن اصفهاني مي فرمايند: «خود را در دسترس مردم بگذار، و جايگاه خود را نزديك درب قرار ده وحاجتهاي مردم را برآور، ما تو را ياري خواهيم كرد».

و به راستي كه حضرت آية اللّه العظمي شيرازي «اعلي اللّه مقامه الشريف » يكي از بزرگ شاگردان مكتب حضرتش بود.

آن بزرگ مرجع ساعتهاي متوالي را با مردم به نشست و برخاست مي گذراند حضور در نزد او براي همگان راحت و امكان پذير بود و با عموم مردم خيلي راحت و ساده برخورد مي كرد تا آنجا كه دوست و دشمن از اخلاق والاي ايشان به شگفت آمده و مجذوب وي شدند و اين خلقيات نيك و پسنديده بر احدي پوشيده نيست .

از توصيه ها و تأكيدات هميشگي ايشان «خدمت به مردم » بود كه خود نيز پيشگام در عمل به اين گفتار بودند در برآوردن حاجات ديگران به اندازه اي ساعي بودند كه در كربلا به «كريم اهل بيت » شهرت يافته بودند.

آن اسوه اخلاق نه تنها براي خانواده ، بلكه براي جامعه ومردمش پدري مهربان بوده و اين خود يكي از خصوصيات بارز اخلاقي ايشان بود و حقّاً مصداق روايت «يكون لهم اباًرحيماً» بودند و بر اين حقيقت همگان واقفند. يكي از ارادتمندان حضرتش مي گويد: «چندي قبل از ارتحال ملكوتيشان ، به اتاقشان رفتم در ضمن كلامي ، به من فرمودند: براي اين جوانان چه مي توان كرد تا خود را باور كنند، شخصيتشان شكل گيرد و با هر موج و تبليغاتي دچار انحراف نگردند و...» به راستي كه مسأله جوانان يكي از دغدغه هاي ذهني ايشان بود كه مدّتهاي مديدي فكرحضرتش را به خود مشغول ساخته بود.

اهميّتي فراوان و وافر به بانوان داشت و در انديشه ساختن آينده اي روشن و جامعه اي عظيم متشكّل از زناني كاردان و باهمّت و خدمتگزار بود و عقيده داشت كه زنان پايه هاي استوار اجتماعند و سهم به سزايي را در ساختار و شكل گيري امّت دارند.

به درستي كه در راه خدمت به مردم و اهميّت دادن به حوائج و خواسته هاي آنان و تعظيم و تكريم آنان قدم در راه نياكان پاك خويش نهاده بود. شخصيتي بلند مرتبه كه ساليان مديد زندگاني خود را در راه اصلاح جامعه و خدمت به آن سپري كرد و روزها و شبهاي زيادي نخواهد گذشت كه دنيا به شخصيت و افكار والاي اين بزرگمرد پي خواهد برد.


پاورقي

[1] شرح اين ماجرا به نگارش کتابي مستقل نياز دارد.