بازگشت

زمينه هاي قيام عاشورا (3)


الحمد للّه رب العالمين، والصّلوة والسّلام علي سيّد الانبياء والمرسلين، أبي القاسم محمّد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين. اللّهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في كل ساعة ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسكنه أرضك طوعاً و تمتعه فيهاً طويلاً. اسلام عليك يا اباعبداللّه و علي الارواح التي حلّت بفنائك.

شهادت مظلومانه آقا ابي عبدالله را به پيشگاه ولي عصر (عج)، مقام معظم رهبري، مراجع معظم تقليد و همه ي شيفتگان مكتب حسيني تسليت عرض مي كنيم. اميدواريم خداي متعال دست ما را در دو جهان از دامان حسين عليه السلام كوتاه نفرمايد و به بركت پيروي او، همه ي مشكلات دنيوي و اخروي دوستانش را برطرف كند.

در جلسات گذشته سؤال هايي را مطرح كرديم و در حدي كه خدا توفيق داد و بضاعت بنده اقتضا مي كرد جواب هايي را به عرض رساندم. براي آن كه به آخرين سؤالي كه مطرح كرديم پاسخ دهيم، لازم بود به عنوان مقدمه مطلبي را توضيح دهيم. در دو جلسه ي گذشته در اين باره صحبت كرديم و ان شاءاللّه امشب آن بحث را تمام مي كنيم. سؤال اين بود كه چرا مسلمانان، حتي كساني كه خودشان امام حسين (ع) را براي تصدي امر ولايت و حكومت اسلامي دعوت كرده بودند، پس از گذشت مدت كوتاهي شمشيرهايشان را به روي امام حسين (ع) كشيدند و با آن وضع فجيع و آن مصائب عظيم، حضرت را به شهادت رساندند؟ اگر اين داستان را مكرر و هر سال نشنيده بوديم، به اين سادگي باور نمي كرديم كه چنين واقعه اي امكان پذير باشد؛ اما اين رويداد از قطعيات تاريخ است و هيچ شك و شبهه اي در وقوع آن وجود ندارد.


براي اين كه پاسخ اين سؤال را دريابيم بايد از واقعه ي عاشورا قدري به عقب برگرديم و وضع صدر اسلام را به خصوص از زماني كه بني اميه در شام قدرت را به دست گرفتند، بررسي كنيم تا ببينيم در اين زمان چه شرايطي وجود داشت كه عده اي توانستند از اين شرايط بهره برداري كنند و فاجعه ي عظيم كربلا را به وجود آورند. گفتيم در جامعه ي اسلامي ضعف هايي وجود داشت و اين ضعف ها زمينه اي بود براي آن كه سياستمداراني مثل معاويه بتوانند از اين زمينه بهره برداري كرده، با استفاده از عواملي به مقاصد خود دست يابند. بيشتر اين ضعفها مربوط به پايين بودن سطح اطلاعات ديني و فرهنگ مردم و حاكم بودن فرهنگ قبيله اي بر جامعه بود؛ به گونه اي كه اگر رئيس قبيله اي كاري را انجام مي داد، ديگران كوركورانه از او تبعيت مي كردند. و مسائلي از اين قبيل، بستري بود براي اين كه سياستمداران بتوانند از آن سوء استفاده كنند.

و اما عواملي كه معاويه مانند همه ي سياست بازان دنياپرست به كار گرفت، در سه چيز خلاصه مي شد گرچه مي توان براي بعضي از اين سه، شقوق مختلفي در نظر گرفت، عوامل مذكور عبارت بودند از:

1. تطميع سران و نخبگان قوم؛ يعني با دادن پول، جوايز، تسهيلات و اعطاي پست و مقام، سران و نخبگان را مي خريدند و مقاصد خود را به وسيله ي آن ها اعمال مي كردند.

2. تهديد عموم مردم؛ يعني به وسيله شقاوت ها، قساوت ها، ترورها و سخت گيري ها غير انساني، از توده ي مردم زهر چشم مي گرفتند.

3. تبليغات؛ عامل سوم، خود به زير مجموعه هايي قابل تقسيم است كه قبلا اشاره شد كه معاويه از چه ابزاري براي تبليغات استفاده مي كرد و چگونه تاكتيك هاي تختلف را به كار مي گرفت.