بازگشت

كلام امام حسين(ع) به مروان بن حكم


كـلام امـام حسيـن (ع) به مروان بن حكم "انا للّه وانا اليه راجعون , وعلي الا سلا م السلا م اذ قد بليت الا مة براع مثل يزيدولقد سمعت جدي رسول اللّه (ص) يقول : الخلا فة محرمة علي آل ابي سفيان " "1" .

يكي از ملاقاتهاي سيدالشهدا(ع) در مدينه , ملاقاتي است كه با "مروان بن حكم " انجام شده است وقـتـي وليد بن عتبه , حاكم مدينه شبانه امام (ع)را براي بيعت بايزيد احضار كرد, حضرت فرمود: "بيعت بايد علني باشد".

مروان گفت : "امير, عذر اورا نپذير واگر بيعت نمي كند, اورا گردن بزن !!!".

"فغضب الحسين (ع) ثم قال : ويل لك يابن الزرقا! انت تامر بضرب عنقي كذبت و اللّه ولؤمت ".

بعد حضرت , رو به وليد كرد وفرمود.

"انا اهل بيت النبوة ومعدن الرسالة ومختلف الملا ئكة وبنا فتح اللّه وبنا ختم اللّه ويزيد رج ل فاسق شارب الخمر, قاتل النفس المحرمة , معلن بالفسق ومثلي لا يبايع مثله ".

"ما خاندان نبوت ومعدن رسالت هستيم كه خانه ما محل رفت وآمدملائكه است شروع وختم امور, بـه مـاست ويزيد مردي فاسق وشارب الخمر وكشنده مردم بي گناه وفاسق دريده است وشخصي همانند من با او بيعت نمي كند".

مروان رو به وليد كرد وگفت : "با پيشنهاد من مخالفت كردي ".

وليد گفت : "آنگاه دين ودنيارا از دست مي دادم ".

بـر خورد دوم امام (ع) با مروان , فرداي همان شب بود كه احضار شده بودندحضرت از منزل بيرون آمـدند تا از اخبار مطلع شوند, با مروان بر خورد كردندمروان به حضرت عرض كرد: من خيرخواه شما هستم وپيشنهاد مرا بپذيريد!حضرت فرمود چيست ؟.

گفت : "با يزيد بيعت كنيد كه براي دنيا وآخرت شما خوب است !!".

حـضـرت فـرمـود: "انـا للّه وانـا الـيه راجعون , فاتحه اسلام را بايد خواند كه امت اسلامي گرفتار فـرمـانروايي مثل يزيد شده باشند, از جدم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود: خلافت بر آل ابو سفيان حرام است " "2" .

تـاثـيـر كـلام مروان به امام (ع) از تيرهاي روز عاشورا به بدن حضرت , كمتر نبودكه به شخصيتي هـمـانـند حسين (ع) بگويند شما با فردي همانند يزيد بيعت كنيد گاهي انسان از بعضي اشخاص سخناني را مي شنود كه قلبش آتش مي گيرد به نحوي كه اگرتير مي زدند, اين قدر نمي سوخت .

مروان كيست ؟ "مـروان حـكـم ", پـسـر عمو وداماد عثمان بن عفان ومانند پدرش , از دشمنان صريح وبي پرده خـانـدان رسـالـت كه از هيچ اقدامي در اين راه كوتاهي نكرده است مروان , چون بي اندازه بلند وبد قواره بود, اورا "خيط باطل " مي ناميدند,چنانچه برادرش "عبدالرحمن " كه از بيعت مردم شام با او ناراحت شده بود, گفت .

لحا اللّه قوما امروا خيط باطل علي الناس يعطي ما يشا ويمنع "خداوند زشت گرداند صورت مردمي كه مروان را امير كردند كه به هر كس بخواهد مي بخشد يا منع مي كند" "3" .

پدر مروان پـدر مـروان , حـكـم بـن ابـي الـعـاص , عموي عثمان بن عفان , از مسخره كنندگان پيامبر(ص) بوده است وپشت سر حضرت , با حركات دست وپا, تقليد آن حضرت رادر مي آورد كه پيامبر(ص) در چنين حالتي نگاهش به او افتاد وفرمود: "كن كذلك " ودراثر نفرين پيامبر(ص) تا آخر عمر, دچار لـقـوه وارتعاش بدن گرديد وقتي هم اجازه ورود به مجلس پيامبر(ص)را خواست , پيامبر(ص) از صـدايش اورا شناخت , فرمود:"ائذنواله , لعنة اللّه عليه وعلي من يخرج من صلبة الا المؤمن منهم ذو مكر وخديعة ".

"اجـازه دهـيد وارد شود, لعنت خدا بر او و بر كساني كه از صلب او بيرون مي آيند مگر مؤمنين از آنان كه داراي خدعه وفريب هستند".

پـيـامـبـر(ص) وي را بـه طـائف تبعيد نمود عثمان در زمان خلافت ابوبكر وعمروساطت كرد كه عمويش را به مدينه بر گردانند ولي آنان حاضر نشدند فرمان پيامبر(ص)را نقض كنند اما وقتي كه حـكـومـت بـه خـود عـثـمـان رسيد, با زير پا گذاشتن دستور پيامبر(ص) عمويش را به مدينه بر گرداند!! "4" .

"مـروان " از طـرف مـعاوية تا سال 48 حاكم "مكه , مدينه وطائف " بود, ولي بعدااورا عزل كرد مجددا بعد از مرگ معاويه , عده اي از مردم شام با او بيعت كردندوحدود ده ماه حكومت كرد, چون "ضـحاك بن قيس فهري " براي "عبداللّه بن زبير"بيعت مي گرفت , در "مرج راهط" اين دو دسته با هم جنگيدند وضحاك كشته شدوحكومت شام ومصر براي مروان , قطعي گرديد.

مرگ مروان "خـالـد" پـسر "يزيد بن معاويه " حكومت را ميراث خود مي دانست ومروان اين را احساس كرده بـود, لـذا بـراي تـحـقـير خالد, با مادرش ام خالد ازدواج كرد روزي مروان به خالد گفت : "يابن الرطبة الا ست ! فقال له خالد: انت مؤتمن خائن ".

"به مادر مروان توهين كرد, خالد گفت : تو خائني هستي كه تورا امين پنداشته اند".

"خـالد" با گريه , شكايت مروان را به نزد مادرش برد, ولي مادرش اورا تسلي دادوگفت : چنين وانـمـود كن كه اين را به من نگفته اي چون مروان به خانه خالد رفت , به وسيله شير مسموم ويا در قـول ديگر, با همدستي كنيزان , اورا در لحاف پيچيدند تاخفه شد ونامش در فهرست كساني قرار گرفت كه به دست زنها كشته شده اند "5" .

روضه بـعـد از غـسـل وكـفـن امـام مجتبي (ع) مروان وجمعي از بني اميه مسلحانه همراه عايشه آمدند وگفتند نمي گذاريم جنازه امام (ع)را در كنار قبر پيامبر(ص) دفن كنيد درحالي كه عثمان را در دورترين نقطه مدينه دفن كرده اند "6" .

"وشهيد فوق الجنازة قد شكت اكفانه بالسهام " "7" .

ايمنع الحبيب عن حبيبه ظلما ولا مانع عن رقيبه ايستباح قربه لصاحبه ويحرم الا قرب من اقاربه ايحرم الزكي عن قرب النبي وساغ قربه لرجس اجنبي ما راقبوا النبي في قرباه بعدا لمن ابعد مجتباه "8" *** غربت آن است كه فردي مظلوم شود از كينه خصمش مسموم غربت آن است كه بعد از مردن آتش تير ببارد به بدن تير باريد ز بس بر بدنت بدنت گشت يكي با كفنت آتش تير چو افروخته شد كفن وجسم به هم دوخته شد.




پاورقي





1- ملف , 11.

2- ملف , 11 طبري 5/340.

3- سدلغب , 5/145, لحديد, 6/151.

4- سدلغب , 2/34 لحديد, 6/149 حية لحي , 2/422 يغمبر ير , 2/273.

5- رح ج لبلغ ب بي لحديد, 6/165 يغمبر ير , 5/205.

6- كف لغم , 1/586.

7- زير جمع غير معرف .

8- عر ز علم غري صفي .




علي نظري منفرد