بازگشت

قلب حقايق توسط نفس انساني


يا ايها الناس ان وعدالله حق فلا تغرنكم الحيوة الدنيا و لا يغرنكم بالله الغرور سوره لقمان 31 آيه 34 قلب حقايق توسط نفس انساني : از موضوعهاي مهمي كه هر مسلماني بايد بداند تا در دام شيطان نيفتد فرق ميان غرور و رجاء است چه بسا به خيال اينكه اميد و رجاء است ، در غرور باشد كه مورد نهي است نفس آدمي او را در اشتباه مي اندازد و نامش را رجاء مي گذارد ، در حابايد بترسيم و به خدا پناهنفس وادارنده به بدي است [1] در دعاي شريف كميل ضمن شكايتهائيكه به خداوند عرضه مي دارد : " و نفسي بخيانتها " پروردگار را به تو شكايت مي كنم از خيانت نفس خودم به خودم و راستي هر بيچارگي است از نفس خودمي اندازد تا از فكر خودش و پيخود و اصلاحش او را باز دارد ، در ضمن دعا مي خواند " و من شرور انفسنا " خداوند به تو پناهو در روايت مشهور نبوي دشمنان تو نفس خودت است [2] از جمله خيانتهاي نفس ، وارونه جلوه دادن حقائق است مثلا غروري كه ناپسند و بايد از آن دوري جست آنرا بصورت رجاء كه واجب و عين ايمان است نشان مي دهد .

فرق بين غرور و رجاء : هدفي را كه انسان در نظر داشت اگر براي رسيدن به آن تلاش و جنبش كرد مقدماتش را فراهم نمود معلوم مي شود اميد و رجاء دارد چون اميدوار است آنرا مي طلبد و دنبال مي كند " دليل الرجاء الطلب " مثلا زارع وقتي هدفش به دست آوردن گندم است اگر اميد و رجاء گندم دارد تخم مي كارد شخم و آبياري مي كند مقدمات كار را فراهم مي نمايد.

يا مثلاً كسي كه هدفش سوداگري و تجارت است براي منفعت بردن ، زحمت مي كشد از اين شهر جنس مي خرد به آن شهر مي برد اين نشانه اميد و رجاء است .

اما غرور در اين مثالها ، طمع بهره بردن و خرمن برداشتن است بدون اينكه تخم بكارد اميد منفعت بردن بدون تجارت ، از اين بدتر عقب گرد نسبت به هدف به جاي ابنابراين غرور آن است كه بگيرد و انتشار رسيد به آن را داشته باشد بدون آنكه براي رسيدن به آن تلاش بكند .

اميد بهشت و راه جهنم : اين معني را نسبت به آخرت و بهشت و درجات بياوريد اگر كسي راستي خواهان بهشت باشد نمي شود جنبش نكند بدون ايمان و عمل صالح ، خيال نفساني است و اشتباه كاري شيطان است كه آدمي را از عمل باز دارد .

بهشت و جهنم نقطه مقابل يكديگرند ، راه بهشت عبادتها و در جاده بهشت افتاد بايد از هوي و هوسها بگذرد [3] .

اما جاده جهنم گناه ها و شهوات است .

آنگاه اگر كسي در طريق جهنم افتاده راه دوزخ را پيش مي گيرد و اميد رفتن به بهشت داشته باشد ؟ آيا راست است چنين شخصي را مگريه براي امام حسين( ع )كردي ، رو به بآوردي [4] ولي پس از آن اگر گناه كردي خودت را در جاده جهنم افكندي ، ديگر توقع بهشت داشتن غرور است .

كسي كه دارد بر عكس هدف حركت مي كند آن وقت توقع رسيدن به هدف را داشته باشد غرور است نه اميد .

باب الحسين سبب رجاء : وسائل حسين " ع" از گريه بر حسين و اقامه عزا و سينه زني و زيارت قبر شريف و اطعام در راه او ، تمام تقويت رجاء است نه اينكه اسباب غرور باشد مثلا روايتي كه مي فرمايد : كسي كه بر حسين( ع )گريه كند بهشت بر او واجب مي شود ، گناهانش آمرزيده مي شود يعني عزادار حسين ، درست است گناه كرده اي اما نا اميد مباش در راه حسين افتاده اي راه بهشت است .

به عين مثل آيه توبه است كه در سوره زمر مي فرمايد : بگو اي بندگان من كه بر خود ستم كرده اند از رحمت خدا نوميد مباشيد هر آينه خداوند همه گاست ) پس رو بياوريد و بازگشت كنپروردگارتان [5] .

توبه براي اميد است نه غرور : اراه خدا بهر چه مي خواهيد گناه كنيد كه خدا مي آمرزد بلكه اميد را نشان مي دهد تا كسانيكه غرق در گناهند مبادا از درگاه خدا نااميد گربفهمند تا به سوي خدا بلافاصله مي فرمايد : " و انيبوا " توبه كنيد.

باز گرديد به سوي پروردگارتان .

گريه بر حسين " ع " هم همينطور است موجب تقب مي گردد ، در جاده بهشت افتاده اي پس از گناه و رها كردن راه طاعات به بركت حسين و گريه بر او خدا ترا مي پذيرد ، اين است معني اميد به وسائل حسيني " ع " نه اينكه از اين به بعد هر غلطي خواستي مرتكب شوي كه يك وقتي بر حسين( ع )گريه كرده اي .

هرگز امام( ع )امر به غرور نمي فرمايد ، نفس و شيطان است كه آدمي را مغرور مي نمايد .

كلمات شوشتري در مقدمه خصائص : شيخ عليه الرحمة در مقدمه خصائص كلمات شيريني دارد كه قبلاً هم اشاره نمودم مي فرمايد تنها اميد و رجاي من وسائل حسيني است نه غرور بلكه اميدتقوي و رعش مورد اتفاق همگيسلاتش از بس در عزاي حسين گريه كرده بود اشك در چشمش هميشه موجود بود .

مي فرمايد حساب خودم را مي كنم عمرم از شصت گذشته به خودم مي گويم اي تا جز ورشكسته سرمايه عمر بر باد داده در اين مدت تجارت چه رنجي برده اي ؟ اي زارع در اين مدت چه كاشتي ؟ كشت ايمان وعمل صالح داري كه مي خواهي با خودت ببري ؟ حالا كه مي خواهي بميري آيا ايمان داري ؟ ايمان نشانه دارد : توكل ، بيم و اميد ، رضا و صبر از لوازم ايمان : نشانه قطعي ايمان، توكل به خداست قرآن مجيد مي فرمايد بر خدا توكل كنيد اگر ايمان دارديد [6] آيا پس از يك چنانچه از آثاراميد بايد منحصراً به پرودرگار باشد [7] همينطور كه صبر از لوازم قطعي ايمان است و درمي فرمايد و صريحاً دستور به صبر مي فرمايد [8] از نشانه هاي قطعي ايمان تسليم براي پروردگار است .

اگر كسي خدا را شناخت و او را مولا و سرپرست خود دانست در برابر خواست او خواهي نخواهي تسليم خواهد بود چون و چرا ندارد [9] من پيرمرد آيا پس از يك عمر از رضا و تسليم بهره اي برده ام ؟ آيا بيم و اميدم فقط به خداست ؟ شيخ مي فرمايد من كه چيزي از خودم سراغ ندارم مي خواهد مرا يأس بگيرد .

اخلاص شرط قبولي عمل : درباب عمل مي بينيم عباداتي انجام داده ام ولي آيا شرائط قبول را دارا بوده است ؟ به اين نماز و روزه هايم چگونه مي توانم اطمينان پيدا نمايم از كجا كه خالص بوده و موانع قبولي را نداشته باشد .

تا نخواستم مأيوس شوم نداي رحت " لا تقنطو امن رحمة الله " از رحمت خدا نوميد نشويد مرا بيدارمقامات مؤمنين در خودت نمي بيني وليمحمد( ص )و شيعه علي( ع )و دوست اهل بيت كه هستي .

نشان هاي شيعه علي را در خود نمي بينيم : ولي متوجه شدم شيعيان علي( ع )را صفاتيست كه من در خودم نمي بينم نشنيده ايد ، جماعتي نزد علي " ع " آمدند فرمود شما كيستيد ؟ گفتند شيعيان شما هستيم فرمود من كه آثار شيعه را در سيماي شما نمي بينيم پرسيدند نشانه هاي شيعيان شما چيست ؟ فرمود از بيداري شب صورتهايشان زد و چشمانشان از زيادتي گريه نمناك و پشتهايشان از اخداوند خميده شده است [10] شيعيان علي( ع )شب زنده دار و روزها روزه اند بهترين معرف شيعيان علي( ع )خطبه همام نهج البلاغه مي باشد چگونه مي توانيم دلم را خوش كنم كه شيعه علي هستم ؟! كشتي نجات حسين " ع " باز يأس مراگرفت نااميد ناله كردم چه كنم ؟ ناگهان با رقه رحمت جست دلم را متوجه باب وسيعتري كرد كه شرائطش كمتر است و اميدواريش بيشتر ، مي شود دلم را به آن خوش كنم باب الحسين( ع )زيرا حسين مصباح الهدي و سفينة النجاة است يعني چراغ هدايت و كشتي رستگاري است مطابق روايات وارده از جد بزرگوارش هر چند همه اهل بيت چنين اند ولي باب حسين وسيعتر است شيعه علي( ع )شدن سخت است راستي مقام شامخي است كه خيلي رنج بايد برد اما عزادار حسين و گريان بر حسين شدن آسان است شرط زيادي نمي خواهد رقت قلب و شكستگي دل كافيست لذا از باب الحسين( ع )وارد شدم نشانه هاي ايمان در باب الحسين : شيخ شوشتري بزرگ مردي است كه در عالم روحانيت عمري را در تقوي و عمل گذرانيده است مي گويد وقتي از شرائط و لوازم ايمان مأيوس مي شوم ياد حسين مي كنم اميدوار مي گردم مرا مطمئن مي كنيد - هر چند از صفات توكل صبر شكر رضا تسليم خوف رجاء كه از لوازم ايمان است بهره ئي در خود نمي بينيم اما شكر خداي را از باب الحسين( ع )كه وارد مي شوم نشانه هائي سراغ مي كنيم كه اميدوار مي شوم ايماني در من هست .

يكي روايتي كه مي فرمايد : شيعيان ما اززيادتي طينت ما آفريده شده اند به سبب حزن ما اندوهناك و به سبب شادي ما شادمان مي گردند .

هلال محرم كه پيدا مي شود آيا حزن آل محمد مي رسد مي بينيم من هم اندوهناك مي گردم معلوم مي شود ارتباط روحانيت كه ميان اهل بيت و شيعيانشان مي باشد از آن بهره ئي دارم : مظالم و حق الناس بيچاره مي كند : از جمله فرمايشاتش اين است كه : در غصه رفتم اگر از جهت ايمان و عمل رد شوم با مظالم و حق الناس چه كنم ؟ حق عرضي و مالي كه راستي بعضي از ماخيلي بي خبريم براي نمونه بگويم : در ضمن تفسير آيه شريفدوست ندارد مگر نسبت به كسي كه ستمديده است [11] در روايت ستمديده " من ظلم " را مثال مي زند مانند كسي كه مهمان شود در خانه اي و صاحبخانه با و اهانت كند .

حقوق منحصر به مال كسي خوردن نيست ، چه حقهائي را ضايع كرد ه ام و خبر هم نداريم ، حق پدر و مادر ، برادر خواهر ، هميسايه ، رفيق ، استاد ...

شيخ مي فرمايد : فكر مظالم مرا مأيوس كرد فرداي قيامت كه صاحب حقوق مي آيد از حسنات شخص بر مي دارند به مقدار حق به طرف مي دهند آن وقت من بدبخت مختصر حسناتي اگر داشته باشم مفلس مي شوم .

لكن دلم شاد شد كه درتوسلات به حسين( ع )ثوابهاي عظيمي است كه اگر صاحبان حقوق اطرافم را بگيرند و از من بردارند ، از بس زياد و پر بركت است چيزي هم براي خودم مي ماند : ثواب حج و عمره پيغمبر براي زائر حسين : مرويست كه خاتم الانبياء( ص )در خنه عايشه بود ، حسين " ع" آمد عايشه خو است مانعش شود رسول خدا( ص )او را نهي فرمود تا حديث به اينجا مي رسد كه رسول خدا " ص" جريان آتيه حسين و مقامات او و زائرش را ذكر مي فرمايد حسين در زمين كربلا كشته ومدفون مي گردد ، هر كس او را زيارت كند ، ثواب يك حج و عمره من به او داده مي شود .

عايشه تعجب كفرمود بلي ثواب دو حج وباز عايشه تعجب كرد و رسول خدا فرمود ثواب سه حج و سه عمره من .

همينطور زياد فرمود كه در روايت چنين است ثواب نود حج و نود عمره رسول خدا( ص )براي زائر قبر حسين " ع" است .

البته از يك حج و عمره تا نود به اعتبار حال و معرفت و محبت زائر قبر حسين است با چه علاقه اي رو به قبر حسين( ع )رفته است .

چنين ثوابهاي عظيمي كه براي زيارت كننده قبر حسين است موجب دلشادي من گرديد .

اثر زيارت حسين در زيادتي ايمان : زيارت قبر حسين( ع )در زياد شدن ايمان نيز نهايت تأثير را دارد ، نوري نصيبش مي شود كه تا يك سال ايمانش ثابت مي ماند چنانچه مضمون روايت رسيده است لذا امر شده اقلا سالي يكبار خودتان را به قبر حسين( ع )برسانيد ، شهرهاي دور بايد سه سالي يك بار اگر بتوانند خودشان را به كربلا برسانند ، تجديد عهد كنند ايمان شان را تقويت نمايند .

بعضي از علماي اخباري به ظار اين روايات عمل كرده زيارت سالي يك بار يا سه سالي يك بار را واجب دانسته اند .

مقامات زائر حسين( ع )در قيامت : مرويست فرداي قيامت به زائر حسين گويند براي ده نفر شفاعت كن و در روايت ديگر هر كس را مي خواهي به بهشت داخل كن البته همانطور كه اشاره كرد شد بسقه به مراتب ايمان ودوستي و معرفت زيارت كنندگان است بعضي تنها در ده نفر توانائي شفاعت دارند و برخي كارشان به اينجا مي رسد كه به آنها گويند " ادخل في الجنة من شئت " هر كه را خواهي به بهشت در آور .

شيخ مي فرمايد : من كه زائر حسين هستم اگر اين مراتب براي من نباشد و نتوانم كسي را به بهشت ببرم ، لااقل از بركت حسين( ع )جهنمي نمي شوم .

هم خوراكي با پيغمبر( ص ): در روايت ديگر چنين رسيده : هر كس قبر حسين( ع )را زيارت كند ، فردا در بهشت با پيغمبر( ع )هم خوراك مي باشد و بر سر يك سفره مي نشيند .

شيخ مي فرمايد من كجا و مقام جليل رسول خدا( ص )ولي اگر هم خواراك پيغمبر( ص )نشوم و خوراك بهشتي به من نرسد اقلا از زقوم و حميم جهنم به من نخورانند - اين اميد را دارم از بركت زيارت حسين( ع ).




پاورقي

[1] ان النفس لامارة بالسوء الامارحم ربي " سوره يوسف 12 ، آيه 53 "

[2] اعدي عدوك نفسك التي بين جبينك

[3] من اشتاق الي الجنة سلي عن الشهوات " اصول كافي "

[4] من بكي علي الحسين و جبت له الجنة " خصائص "

[5] قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة ان ان الله يغفر الذنوب جميعاً انه هو الغفور الرحيم و اانيبوا الي ربكم و اسلمو الله ..."سوره زمر 39 ، آيه 53 " [6] و علي الله فتوكلوا ان كنتم مؤمنين " سوره مائده 5 ، آيه 23 " [7] يرجون رحمة و يخافون عذابه " سوره اسراء 17 ، آيه 57 "[8] يا ايهالذين آمنوا صبروا و صابروا " سوره آل عمران 3 ، آيه 200 " [9] فلاوربك لا يؤمنون حتي يحكموك فيما شجربينهم ثم لا يجدوا في انفسهم حرجامما قضيت و يسلمو تسليما " سوره نساء 4 ، آيه 65 " [10] صفر الوجوه من السهر عمش العيون من البكاء هدب الشهور من القيام عليهم غيرة الخاشعين

[11] لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم " سوره نساء 4 ، آيه 148 "


شهيد دستغيب