بازگشت

زيارت امام حسين ع در اربعين


زيارت امام حسين عليه السلام در اربعين

"بسم الله الرحمن الرحيم" الهي انطقني بالهدي والهمني بالتقوي بحث در دهه آخر صفر پخش مي شود بين اربعين و رحلت پيامبر و شهادت امام رضا و امام حسن.

موضوع بحثمان كه قبل از اربعين گفتيم.

بحث زيارت بود اينهم ادامه آن هست.

زيارتي داريم معروف است به نام زيارت وارث كه بند بندش را من باز كردم كه ببينيم چي مي خواهد بگويد.

گاهي وقتها يك كلمه را وقتي باز مي كنيم يك معاني خيلي عميقي از آن در مي آيد.

راجع به اصل زيارت حرفهايي را گفتيم زيارت جزء فرهنگمان اظهار عشق زيارت، زيارت، تجديد عهد است، زيارت اين است كه حسين جان رسول الله من آماده هستم سر قولم تجديد پيمان مي كنيم.

بركات زيارت را گفتيم و اما متن زيارت.

گفتيم يكي از زيارتهاي مشهور را يك نگاهي بكنيم سه تا جمله را گفتيم.

امام حسين عليه السلام، وارث حضرت آدم و نوح (السلام عليك يا وارث آدم صفوه الله)، (يا وارث نوح نبي الله)، حالا (السلام عليك يا وارث ابراهيم خليل الله) اين جمله را مي خواهيم معنا كنيم اين دو جمله قبلش را در جلسه قبل گفتيم.

حسين جان تو وارث آدمي، آدم كي بود "اني جاعل في الارض خليفه" آدم خليفه خدا بود تو وارث خليفه خدا هستي "علم آدم اسماء كلها" آدم علوم را داشت تمام علوم را خدا به حضرت آدم داد تو وارث آدمي يعني همه علوم را داري آدم "نفخت فيه روحي" بود روح خدا در آدم بود تو وارث روح خدا هستي "اسجدوا لآدم" خدا به فرشته ها گفت سجده كنيد به آدم، يعني آدم مسجود فرشته ها بود، تو وارث كسي هستي كه مورد سجده فرشتگان است.

(السلام عليك يا وارث نوح)، نوح كشتي ساخت مردم را نجات داد، تو خودت كشتي نجاتي (ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه)، نوح كه كشتي مي ساخت مسخره اش مي كردند، مورد انتقاد قرار دادند، تو هم وقتي مي رفتي كربلا همه انتقاد مي كردند كه با اين جمعيت كم، با زن و بچه چطور در مقابل اين دشمن ايستادي.

اما ابراهيم چه كاره بود ابراهيم را بشناسيم (السلام عليك يا وارث ابراهيم) يعني تو وارث ابراهيم هستي.

حضرت ابراهيم مثال مختلفي دارد.

امام حسين عليه السلام داراي قلب مطمئن 1- ابراهيم داراي قلب مطمئن است، حضرت ابراهيم از كنار دريايي مي گذشت لاشه اي را ديد يك تيكه اش تو آب، يك تيكه اش تو خشكي، حيوانات دريايي نوك مي زنند حيوانات صحرايي گاز مي گيرند پرنده ها نوك مي زنند.

مرده اي كه يك تيكه اش تو آب يك تيكه اش تو خشكي پخش شد بين دريا و صحرا و هوا، گفت خدايا مرده اي كه اجزاءش پخش شد، چطور روز قيامت دو مرتبه زنده اش مي كني؟ خدا گفت مگر ايمان نداري؟ "اولم تؤمن" گفت چرا "و لكن ليطمئن قلبي" مي خواهم ايمانم قوي شود، خداوند فرمود: چند تا پرنده بگير چهار تا پرنده بگير اينها را گوشتش را بكوب سر كوهها بگذار قصه اش را مي دانيد حضرت ابراهيم هم پرنده ها را در هم كوبيد، سر چند تا قله گذاشت، بعد گفت كبوتر، خروس، طاووس، ذرات پخش شده از نوك هر كوهي جمع شدند به هم چسبيدند به قدرت خداوند اين پرنده ها دومرتبه زنده شدند، يعني خداوند با اين عمل باور ابراهيم را به درجه اطمينان رساند.

پس ابراهيم "ليطمئن قلبي" شد.

آن وقت راجع به امام حسين هم داريم "يا ايتها النفس المطمئنه" وقتي مي گوييم (السلام عليك يا وارث ابراهيم) يعني ابراهيم دل آرام داشت، حسين جان تو هم دل آرام داري.

اين دل آرام خيلي مهم است.

از بهترين كلماتي كه امام خميني در وصيت نامه اش فرمود، همين كلمه بود، امام خيلي وصيت نامه اش طولاني است اما تنها كلمه اي كه كاشي كاري كردند سر قبر امام، اين كلمه بود: من با دلي آرام مي روم.

اين دل آرام پيدا نمي شود.

دلار، پول، حكومت كتاب، قلم، علم، فلسفه، عرفان، فقه، اصول، شاگرد، مدرسه، مسجد، همه چيز پيدا مي شود و لذا يك حديث داريم "ما اوتي شيء اقل من اليقين" هيچ چيزي، از يقين و دل آرام كمياب تر نيست.

همه رئيس جمهورها را جمع كنيد توي سالن بگوييد آقاي رئيس جمهور هفته ديگر شما تشريف نداريد.

همه رنگشان مي پرد، همه رنگشان مي پرد اما امام مي خواهد برود تو قبر مي گويد من با دلي آرام مي روم.

امام حسين (ع) هر چه به ظهر عاشورا نزديك تر مي شد صورتش برافروخته تر مي شد يعني هيجانش و نشاطش بيشتر مي شد، عين دامادي كه هر چه به خانه عروس نزديك مي شود، نگاه مي كند اين طرف و آنطرفش كسي نباشد تو كوچه آخرش مي دود يعني وقتي زنگ اف اف را مي زنند زنگهايي هست كه دوربين دارد آدم گوشي را كه بر مي دارد مي فهمد كيست تا فهميد تو كوچه كيه اگر بشناسدش و از رفقا و علاقه مندش باشد دو تا پله را يكي مي كني تو آپارتمان با هر قيمتي باشد آسانسور نباشه با بيشترين درجه سرعت خودتو به در مي رسوني.

امام حسين هر چي به ظهر عاشورا نزديك مي شد شاد تر مي شد و لذا حديث داريم مؤمن وقتي مي ميرد انگار گل بو مي كند انگار گل بو مي كند اين خيلي مهم است.

دقيقه آخر عمر امام من بالا سر امام بودم امام در يك اتاقي بود شيشه جلويش بود منم پشت شيشه بودم دو سه نفري بيشتر نبوديم من حديث شنيده بودم كه مؤمن دقيقه آخر عمرش انگار گل بو مي كند و حال امام هم جوري بود كه آدم احتمال مي داد دقيقه هاي آخر عمرش باشد ايستاديم يك مدتي نگاه كرديم به امام و نفس آخر امام.

همين طور نفس كشيد مؤمن وقتي مي ميرد انگار گل بو مي كند اينها كه از مرگ مي ترسند دليلش اين است كه مثل راننده اي كه از پليس مي ترسد يا قاچاق بار كرده، يا سرعت غير مجاز رفته، يا گواهي نامه ندارد، يا يك گيري دارد كه مي ترسد وگرنه راننده اي كه ماشينش سالم است خودش هم سالم است قاچاق هم بار نكرده گواهي نامه هم داره سرعتش هم مجاز هر چي مي گويند پليس، باشد پليس خوب باشد هر چي مي گويند پليس دلش آرام است اينكه ما رنگمان مي پرد معلوم مي شود كه قاچاق بار كرديم خلاف كرديم از مرگ مي ترسيم.

امام حسين عليه السلام، وارث حضرت ابراهيم در يقين قلبي 2- درباره حضرت ابراهيم داريم (و كذلك نري ابراهيم ملكوت) قرآن مي گويد ما ملكوت و باطن هستي را به ابراهيم نشان داديم.

(ليكون من الموقنين) قلب به يقين برسد.

درباره امام حسين هم داريم كه حسين جان (عبدت الله حتي اتاك اليقين) بقدري عبادت كردي كه به يقين رسيدي.

ابراهيم را خدا مي گويد (ليكون من الموقنين) ابراهيم را ملكوت آسمانها نشان داديم تا به درجه يقين برسد.

به امام حسين مي گوييم (يا وارث ابراهيم خليل الله) اگر ابراهيم به درجه يقين رسيد تو هم به درجه يقين رسيدي.

3- حضرت ابراهيم زن و بچه اش را گذاشت در بيابون گفت پروردگارا "اني" ترجمه اش را بلديد شما ترجمه كنيد من (اسكنت) يعني مسكن دادم "ربنا اني اسكنت من ذريتي"، ذريه هم يعني نسل "ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي ذرع" خدايا من زن و بچه ام را آوردم تو اين بيابانهاي مكه كنار كعبه، براي چه "ربنا" پروردگارا "ليقيموا الصلواه" من زن و بچه ام را آوردم تو اين بيابانها، بيابوني كه آب و گياه نيست.

زن و بچه اش را حضرت ابراهيم برد تو بيابانهاي مكه كه هيچ پرنده اي، چرنده اي هيچي نبود.

قطره اي آب در مكه نبود.

من تو اين بيابان بي آب و گياه بچه ام را آوردم كنار كعبه.

امام حسين (ع) هم زن و بچه اش را برد در جايي كه گياه بود آب هم بود اما آب را به بچه هايش ندادند.

حضرت ابراهيم گفت (اف لكم و لما تعبدون) اف بر شما، مرگ بر شما با بتهايي كه مي پرستيد (اف لكم و لما تعبدون) امام حسين هم روز عاشورا وقتي ديد نصيحتش اثر نمي كند فرمود: "اشرب قلوبهم العجل" يعني حب گوساله در قلبشون اشراب شده ديگر دست بردار از يزيد و بني اميه نيستند.

درباره ابراهيم مي گويد "حرقوه" آتش بزنيد ابراهيم را آتش آوردند، آتش سنگيني به پا كردند و ابراهيم را در آتش انداختند، براي ابراهيم آتش افروختند، در كربلا هم آتش افروختند براي آتش زدن خيمه ها.

ابراهيم گفت "فاجعل افئده من الناس تهوي اليهم" گفت خدايا دل مردم را توجه بده كه نسل ما را دوست داشته باشند.

حضرت ابراهيم با دعا از خدا خواست دلها به سمت نسلش گرايش پيدا كنند آن محبوبيتي كه ابراهيم خواست، امام حسين هم آن محبوبيت را دارد به قدري حضرت ابراهيم محبوب شد كه يهودي ها مي گويند ابراهيم يهودي است، مسيحيا مي گويند ابراهيم مسيحي است، آخرش خدا فرمود: "ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا" ابراهيم نه يهوديه نه نصراني اصلا ابراهيم قبل از موسي و عيسي بوده حضرت ابراهيمي كه قبل از موسي و عيسي بوده چطور شما مي گوييد يهوديه منتها چون ابراهيم خيلي عزيز بوده هر كسي مي خواهد بگويد ابراهيم جزو ماست محبوبيتي كه ابراهيم پيدا كرد آن محبوبيت را خداوند به امام حسين هم داد.

السلام عليك يا وارث ابراهيم، ابراهيم محبوب بود حسين جان تو هم محبوبي.

مردم خودشان گوشت يخي مي خورند خيلي هاشان ولي براي امام حسين گوسفند تازه نذر مي كنند.

خيلي هاشان از اين روغن نباتي ها و روغن مايع ها و اينها مي خورند اما اگر بناست براي امام حسين پلو بدند بهترين غذا، بهترين برنج را مي دند كم نمي ذارند.

صحنه هاي عجيبي من در هندوستان ديدم.

عاشورا بودم يك خانواده تو كوچه خوابيده بود به سرم افتاد با اين مصاحبه كنم گفتم كه خانم چرا اينجا خوابيدي گفت: خانه ام احترام پيدا كرده، از خانه آمدم بيرون چون خانه ام احترام پيدا كرده گفتم يعني چه؟ گفت كه براي امام حسين سياه پوش كردم چون پارچه سياه دور خانه بستيم براي احترام امام حسين و تكيه شده و اين خانه احترام پيدا كرده من ديگر تو اين خانه پايم را دراز نمي كنم يعني زن با بچه هاش آمده بود تو كوچه خوابيده بود البته نمي گويم كارش درست است مي خواستم بگويم عشق را ببينيد.

نام نيك امام حسين عليه السلام در طول تاريخ قرآن راجع به حضرت ابراهيم مي گويد: "وجعل لي لسال صدق في الآخرين" حضرت ابراهيم گفت خدايا به من توفيقي بده كه نام نيكم در تاريخ بماند و كمتر نام نيكي مثل نام امام حسين در تاريخ مانده.

عنايت هم داشتند امام حسين را زنده و نامش را هم زنده نگه دارند قدم به قدم مي گفتند حسين.

شما آب مي خوريد (السلام عليك يا ابا عبدالله) شب جمعه يكي از دستوراتش اين است كه آدم بگويد (السلام عليك يا ابا عبدالله) نيمه شعبان مگر مال امام زمان نيست زيارت امام حسين دارد، شب بيست و يكم شب قدر مال حضرت علي مي گويد زيارت امام حسين.

نيمه رجب زيارت امام حسين اول رجب، نيمه شعبان، عيد فطر زيارت امام حسين عيد قربان زيارت امام حسين.

قدم به قدم حتي شب عرفه كه حاجي ها مي روند مكه خداوند قبل از آن كه به زائران خودش توجه كند اول به زائران امام حسين توجه مي كند و ثواب زيارت امام حسين از ثواب عمره و مكه بيشتر است.

سه چيز باعث مي شود نماز قبول بشود: يا سر نماز حواست جمع باشد ما كه سر نماز حواسمان پرت است مي گويند لااقل نافله بخوانيد نمازهاي مستحبي اگر حال نافله هم نداريد لااقل مهر كربلا.

كسي كه پيشاني اش را به خاك كربلا ماليد اين نمازش قبول مي شود براي اينكه نام امام حسين زنده بماند به ما دستور دادند تسبيح تربت به دست بگيريد انگار ذكر مي گويي تسبيح تربت دست يكي از اهل بيت بود يكي از دربار بني اميه پرسيد اين تسبيح چيست؟ گفت: شما فكر كرديد امام حسين را كشتيد هيچي به هيچي؟! بله كشتيد بدنها را رها كرديم و خيمه را آتش زديد و خلاص، اينطور نيست ما اين خاك كربلا را دستور مي دهيم شيعيان ما و طرفداران ما اين خاك كربلا را تسبيح كنند و تو دستشان بچرخانند.

عجب حسين اينجا كشته شد حسين اينجا كشته شد، حسين اينجا كشته شد، حسين اينجا كشته شد، بهترين حال نماز است ببينيد شما حساب كنيد عبادت چيه؟ آثار سجده بر تربت امام حسين عبادت آن است كه كار خدايي باشد هر كه كار خدايي بكند مي شود عبادت چه نماز، چه تحصيل، چه خدمت، چه تحقيق، هر كاري كه رنگ الهي داشته باشه عبادت.

قله عبادت نماز است، تو نماز قله نماز سجده است، در قله قله قله كه سجده هست مي گويند پيشاني كه بلندترين نقطه هست به خاك كربلا ماليده بشود.

مهندسي اسلام خيلي دقت دارد همه مسلمونا نماز مي خوانند، همه سجده مي كنند، منتها به ما گفتند سجده كه مي كني 1- سجده براي خدا است اما اگر بناست سرت را زمين بگذاري، روي خاك كربلا بگذار، رهبري يادت نره، اونهم رهبري معصوم، امامت يادت نره، شهادت يادت نره، مقاومت يادت نره، يعني ضمن اينكه براي خدا سجده مي كنيم لابه لاش جاسازي شده مثل كسي كه لباس مي شويد ضمن اينكه لباس مي شويد، ضمن اينكه لباس پاك مي شود دستهايش هم پاك مي شود، عرق بدنش هم در مي آيد، غذاش هم هضم مي شود، يه ورزش هم مي كند، مهندسي اسلام اين رقمي است، همه چيزش با همه.

مثلاً نماز جمعه يك سياست، اما در كنار اين سياست حضور غياب هم هست، تفقد هم هست، بنابراين اين مسئله زيارت خيلي مسئله مهميه حالا.

ما كه دستمان به كربلا نمي رسد به زيارت امام رضا برويم، ثواب زيارت امام رضا از ثواب زيارت امام حسين بيشتر است ثواب زيارت امام حسين از عمره بيشتره "وجعل لي لسانه صدق في الآخرين" يك كسي مي گفت گنبد كه علامت شرك نيست گفت: چرا؟ گفت: اين گنبد بارگاه چيه؟ آخر وهابيون مي گويند اينها بدعت و شرك است، مي گوييم اتفاقاً اين گنبد علامت توحيد هر كي گنبد مي بيند مي فهمد يك مرد موحد اينجا خوابيده گنبد يعني دنيا بدانيد اينجا يك مخلص خوابيده، اينجا يك موحد خوابيده، اين علامت توحيد است ما كه طلا پرست نيستيم، گنبد پرست هم نيستيم، هيچ كس نه طلا مي پرسته نه گنبد.

منتهي گنبد را طلا مي كنيم يعني اينجا يك موحد خوابيده.

خوب "وجعل لي لساني صدق في الآخرين".

(السلام عليك يا وارث ابراهيم خليل الله) ابراهيم مأمور شد بچه اش را بكشد چاقو را گذاشت.

خدا گفت: نكش، مي خواستم امتحانت كنم، خوب ابراهيم يك اسماعيل داشت، چاقو گذاشت و خوني نشد ولي امام حسين، اسماعيلش را داد علي اكبرش را داد و قطعه قطعه هم شد.

در الگو بودن قرآن مي فرمايد: "قد كان لكم اسوه حسنه في ابراهيم"، ابراهيم براي شما اسوه و الگو است، حديث هم داريم (و لكم في اسوه) امام حسين فرمود: من هم براي شما الگوهستم، يعني همين طور كه يك اسوه و الگو داريم به نام ابراهيم، امام حسين هم الگو است، همه امامان ما هم الگو هستند.

ابراهيم مي گويد كه "ان صلوتي و نسكي و محياي" خدايا نماز و خواب و مردن و بيداريم همه اش در راه تو.

امام حسين هم فرمود: (رضا برضائك، تسليما لامرك) هر چيز تو بگي همان را راضي هستم، (السلام عليك يا وارث ابراهيم و خليل الله،) حسين جان سلام بر تو، تو وارث ابراهيمي، كمالات ابراهيم را مي بينيم وقتي مي گوييم حسين جان تو وارث ابراهيمي يعني تو وارث همه كمالات هستي، در آستانه شهادت امام حسن هم هستيم، در آستانه شهادت امام رضا هم هستيم من نمي دانم در اين چند دقيقه از كدام بگويم حالا آنها هم اجازه بدهند كه من باز هم از امام حسين بگويم، چون خود امام هادي وقتي مريض شد پول داد به يك نفر گفت: برو سر قبر امام حسين دعا كن گفت: خودت امام هادي هستي، گفت: من امام هادي هستم اما دعا بغل قبر امام حسين مستجاب مي شود اين زيارت را تمامش كنيم.

امام حسين عليه السلام، وارث حضرت موسي عليه السلام (السلام عليك يا موسي كليم الله) حسين جان تو وارث موسي هستي، حالا موسي را بررسي كنيم، موسي چه كرد، موسي سراغ فرعون رفت "اذهب الي فرعون" برو سراغ فرعون، موسي سراغ فرعون رفت، امام حسين هم سراغ يزيد رفت، موسي وقتي رفت "فخرج منها خائفا يترقب،" موسي تحت تعقيب بود، امام حسين هم تحت تعقيب بود، اصلاَ امام حسين را مي خواستند در مدينه بكشند، يزيد به فرماندار مدينه گفت: در خود مدينه از او بيعت بگير همان جا اگر بيعت نكرد ترورش كنيد منتها امام حسين ديد اگر بناست تو مدينه تو اتاق ترور بشود گفت: بگذاريد من بروم مكه آنجا يك عده اي را تبليغ كنم بعد بروم سمت كوفه يك موجي راه بيندازم كه مردم بفهمند كه يزيد حكومتش اسلامي و قانوني نيست، اگر بناست تو اتاق يواشكي ترور كنند، بگذاريد يك موجي ايجاد كنم، ايجاد موج كنم.

موسي يار نداشت گفت: خدايا "لا املك الا نفسي و اخي" خدايا من كسي را ندارم خودم هستم و برادرم، و امام حسين هم يار نداشت در آن زمين.

راجع به موسي داريم كه "يذهبون ابناكم و يستحيون نساءكم،" بچه ها را مي كشند زنها را زنده نگه مي داشتند در كربلا همين قصه براي امام حسين هم پيش آمد.

در زمان موسي هارون گفت: "ان القوم استضعفوني" خدايا همه رها كردند من را و من مستضعف شدم امام حسين را هم رها كردند، بچه هاي موسي راكشتند، زن هايشان را زنده نگه داشتند، بچه هاي امام حسين را هم اين كار را كردند موسي ياراني داشت همان كساني كه ساحر بودند و به موسي ايمان آوردند.

فرعون گفت: تيكه، تيكه تان مي كنم گفتند:"فاقض" قضاوت كن هر كاري بكنند ما دست از موسي برنمي داريم دست از خدا برنمي داريم، ياران امام حسين هم اين چندتا ياري كه بودند مقاوم بودند (السلام عليك يا وارث موسي كليم الله)، حسين جان تو وارث موسايي تمام كمالاتي كه موسي داشت تو داري، تمام كمالات آدم، تمام كمالات نوح، تمام كمالات ابراهيم، تمام كمالات موسي و آخرين جمله تمام كمالات عيسي.

(السلام عليك يا وارث عيسي روح الله)، حضرت عيسي گفت: "من انصاري" كيست كه مرا نصرت كند؟ امام حسين هم فرمود: "هل من ناصر"ٍ كسي هست من را كمك كند؟ عيسي را فكر كردند كشتند، نكشتند خدا عيسي را بالا برد آنها هم فكر كردند حسين را كشتند، كشتند ولي خدا حسين را بالا برد.

راجع به عيسي داريم "و امه صديقه" حضرت مريم مادرعيسي صديقه است يكي از اسمهاي فاطمه زهرا هم صديقه است.

برخورد عاطفي امام رضا عليه السلام با بردگان (السلام عليك يا وارث محمد حبيب الله سلام) بر تو اي كسي كه وارث پيغمبري، حالا خصوصيات پيغمبر چيست؟ اون بي نهايت.

اين زيارت وارث خيلي بار داره، كلامي هم از امام رضا (ع) عرض كنيم و از امام حسن.

امام رضا (ع) زهري كه به او داده بودند گفت: من مي خواهم آخرين نهار را با برده ها بخورم، برده ها را آوردند شروع كردند به غذا خوردن، خوب برده ها هم نمي دانستند كه امام دارد مي سوزد، همين طور خوش و بش مي كردند، مي گفتند، مي خنديدند، همين طور عادي، يكي يكي همين طور به طور طبيعي رفتند وقتي كه رفتند آخرين برده كه رفت امام فرمود: در را ببنديد، در را كه بستند امام افتاد به زمين هي غلطيد، غلطيد، غلطيد، غلطيد گفتند: آقا چي شد؟ گفت: سوختم.

گفتند: الآن سوختيد؟ گفت: نه من دو، سه ساعته مي سوزم، گفتند: پس چرا نگفتي؟! گفت: آخر گفتم حالا برده ها غذا به دلشان نمي شيند، من گفتم بسوزم ولي غذا به دهان برده ها تلخ نشود.

آيا رو كره زمين چنين رهبري را سراغ داريد، سراغ نداريد، اصلا امكان هست رهبري در عالم باشد كه با يك برده سياه مشورت كند مي گويد بابا با ما مشورت نكن مي گويد اشكال دارد يك چيزي را خدا به ذهنت بيندازد كه من بلد نباشم؟ مشورت با يك برده سياه.

امام رضا مي فرمايد: هر وقت از من يك كلامي شنيديد بگوييد كه اين كلام، ريشه قرآنيش كدام است؟ تا من بگويم تمام كلماتي كه من مي گويم ريشه اش از قرآن است.

امام رضا فرمود: هر حديثي كه از من نقل شد، از من بپرسيد كه اين حديث از كدام آيه قرآن در آوردي؟ چون ما يك قانون داريم كه هر حديثي شنيديد با قرآن متر كنيد، اگر طبق قرآن بوديد بگيريد، اما اگر حديثي ضد قرآن بود آن حديث را بزن به ديوار ارزش ندارد، يعني محور قرآن است.

بسياري از حديثهايي كه ما مي شنويم وقتي با قرآن متر مي كنيم مي بينيم اين حديث با قرآن نمي خورد تا چه رسد به روضه ها، روضه ها كه ما مي شنويم بايد ببينيم اين روضه با قرآن مي خورد يا نمي خورد؟! اين روضه با سنت مي خورد، با اهل بيت مي خورد يا نه اينها خيالهاي يك آقاي شاعر يا يك مداح يك يك واعظ.

محور داريم ما.

امام رضا فرمود: از من بپرسيد كه اين حرف را از كجا زدي من بايد دليل قرآنيش را بگويم، كه اين كلمه از اين كلمه قرآن در مي آيد.

آمد گفت من طواف كردم، بعد از طواف، بين صفا مروه، يك خيابان چهارصد متري سرپوشيده حاجيها بايد هفت بار بروند و بيايند.

گفت آقا از كوه صفا شروع كنيم يا از كوه مروه، امام فرمود: از كوه صفا شروع كن.

از كجا مي فرمايي از كوه صفا شروع كن.

دليل قرآني چيه كه از كوه صفا شروع كنيم؟ امام مي فرمايد: قرآن مي فرمايد: "ان الصفا و المروة من شعائر الله" در قرآن اول كلمه صفا اول آمده، دختر بهتره يا پسر؟ قرآن مي گويد "يهب لمن يشاء اناثا" خدا به هر كسي بخواهد دختر مي دهد بعد مي گويد به هر كسي بخواهد پسر مي دهد.

اسم دختر را اول برده حديث هم داريم كه وقتي وارد خانه شد پدر يك نوبري اگر خريده اول به دختر بدهد بعد پسر، تربيت يك دختر مساوي است با تربيت چند پسر، ما آماري كه گرفتيم از آموزش و پرورش تهران بچه ها گفتيم نماز را كجا ياد گرفتيد؟ سه تا سؤال كرديم: خانه، مدرسه، مسجد.

گفتند: اكثرا كه ما نماز را تو خانه ياد گرفتيم، تو خانه گفتيم از پدر يا مادر؟ اكثرا گفتند از مادر.

مادر كه گهواره را تكان مي دهد، كره زمين را تكان مي دهد.

اين كه قرآن كلمه دختر رو اول گفته، تكرار كلمات، كه اين كلمه چند بار آمده تو قرآن، آمارش چند تاست، اول آمده يا دوم، با چه قالبي آمده، اينها همش نكته دارد.

توفيقي است براي ما كه اگر دستمان به باقي امامان عزيز نمي رسد، زيارت امام رضا از توفيقاتي است كه خدا قسمت كرده و يك حرفي را من يك بار روز تولد امام رضا در تلويزيون در سلام صبح بخير گفتم: همان جا هم يك كسي زنگ زد گفت من باني شدم پانصد نفر كساني كه تا حالا مشهد نرفته بودند من باني ام كه اينها را ببرم مشهد، همان جا زنگ زد گفت به خاطر همين كلمه اي كه تو توي تلويزيون گفتي پانصد نفر را من باني شدم، روز تولد امام رضا.

بگذاريد در آستانه شهادت امام رضا اين كلمه را يك بار ديگر تكرار كنم شايد پاي تلويزيون باني هايي پيدا شد، ببينيد بد است كه، امام رضا تو ايران باشد، افرادي باشند در عمرشان مشهد نرفته باشند، با اين همه اتوبوس، قطارهاي مختلف، حالا هواپيما كه گران است.

افراد خير توي هر شهرستاني، اين شوراهاي اسلامي بيايند ببينند تو اين روستاها چند نفرند در عمرشان مشهد نرفتند، چهل نفرند، بيست نفرند، حساب كنند مثلا يك بار برنامه ريزي كنند تا چهار سال ديگر لااقل ما نداشته باشيم تو ايران كسي باشد و مشهد نرفته باشد، يك كار قشنگي است.

هنر اين نيست كه خود شما هر شب جمعه برويد، بعضي افرادي كه زياد مي روند مشهد هنرشان به اين است كه گاهي به جاي مشهد يك نفر كه تا حالا مشهد نرفته، ببرند.

و شايد بخاطر آن باقي زيارتهاي تو هم قبول شد، شايد اگر من ده بار هم بروم قبول نشود اما من هشت بار بروم دو بار بدهم به دو نفري كه در عمرشان مشهد نرفتند، بگويم تو عوض من برو مشهد، شايد خدا بخاطر زيارت او، بعد هم به امام رضا بگو، مشتري نو فرستادم.

سلام پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) به زائران مدينه اينقدر زوار عزيزه كه خدا به پيغمبر مي گويد زوارها كه مي آيند صبر نكن آنها به تو سلام بكنند، تا زوار آمد تو به آنان سلام كن.

خدا به پيغمبر مي گويد به زوار سلام كن يك صلوات بفرستيد آيه اش را برايتان بخوانم: سوره انعام آيه 54 "واذا جاءك الذين يؤمنون بآياتنا" وقتي مومنين مي آيند سراغ تو يعني مومن كه مي آيد زيارت تو صبر نكن او به تو سلام كند "فقل سلام" تا آمد "فقل سلام عليكم".

زوار كه آمد به او سلام كن، يعني زوار كه وارد حرم امام رضا مي شود قبل از اينكه او به امام رضا بگويد (السلام عليك يا علي بن موسي الرضا) امام رضا سلام مي كند.

و روايت داريم كه به امام حسن گفت: حسن جان هر كه تو را زيارت كند، امام حسن مجتبي در بقيع، مدينه، هر كه تو را زيارت كند، هر كه پدرت را در نجف زيارت كند، هر كه جدت را زيارت كند ما شفيع او هستيم.

بياييم افرادي را كه در عمرشان مشهد نرفتند، بفرستيم اين عشق به امام رضا است، اين هيئت ها مي توانند يك كاري بكنند، الآن تو همه محله ها هيئت هست رئيس هيئت حساب كند تو اين محله چند تا پير زن، پير مرد كسي است كه در عمرش مشهد نرفته.

همين طور كه شما اين كارها را مي كنيد آن كارها را هم مي شود كرد كه بسيار كار خوبيست.

وقت ما تمام شد.

همان كار شيريني كه عاشورا كرديد فراموش نكنيد، عاشورا چند سال ايرانيان دست به يك ابتكاري زدند ابتكارشان به كشورهاي ديگر هم رفت و حتي به امريكا هم رسيد، نمازهاي جماعت وسط عزاداري، البته آنجايي كه دم مسجد كه مي روند تو مسجد، اما اگر توي خيابانند يا كه به مسجد دورند نكند نماز اول وقت قضا، عزاداري ما بايد شرطي باشد كه نماز اول وقت فدا نشود.

والسلام عليكم والرحمة الله


آقاي محسن قرائتي