بازگشت

عزاداري در قرآن


عزاداري در قرآن

"بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ" الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي بينندگان عزيز بحث را ايامي مي بينند كه در آستانه محرم است.

اصلا ما در تاريخ، در قرآن عزاداري كه مي كنيم، چقدر خوب است كه آدم بفهمد اين عزاداري ها بند به كجاست، ريشه عقلي دارد، ريشه فقهي دارد، ريشه قرآني دارد، ريشه اين چي است، مبناي آن را هم بلد باشيم.

چون گاهي وقت ها طبق يك مراسم سنتي و پدران ما و هيأت ما و محله ما و طبق يك مراسم سنتي، خُب يك عادت خوبي بوده كه خُب خوب است، اما وقتي آدم معتقد هم شد كه عجب اينها چه ريشه هايي دارد، اين همچين با اعتقاد...

حفظ عزت در برخورد با دشمن عرض كنم به حضور شما كه اصل قيام امام حسين براي اين بود كه ديد اسلام دارد از بين مي رود، اسلام دارد از بين مي رود.

به او گفتند بيعت كن، فرمود: (هيهاتَ منّا الذلة)، نگفت (هيهات منّي)، اگر گفت (منّي) يعني من ذليل نمي شوم اما گفت (هيهاتَ منّا)، (منّا الذلة)، (منّا الذلة) يعني (من نا)، (الذلة).

(منّا) يعني هيچ مسلماني نبايد زير بار ذلت برود.

من چند تا مسئله مي خواهم بگويم، مسئله ها را گوش بدهيد شايد برايتان نو باشد.

"بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ"، مسلمان حق ندارد حتي براي گرفتن حق خود وكيل غيرمسلمان بگيرد.

يعني شما با يك مسلماني دعوايتان است، مي گويي وكيل بگيرم از حق من دفاع كند، حتي براي گرفتن حق خودت حق نداري وكيل غيرمسلمان بگيري.

چرا؟ براي اينكه وكيل غير مسلمان گرفتن خيز مي گيرد با يك مسلمان ديگر مي خواهد رقيب شود، اين ذلت است كه يك غير مسلماني، وكيل غير مسلمان بيايد مچ يك مسلمان را بگيرد.

اگر مسلماني در بلاد كفر جرمي كرد، مسلمان را در بلاد كفر شلاق نزنيد.

بنده خلافي كردم در يكي از كشورهاي غير مسلمان، تا مادامي كه من، يعني آنها به ريش ما مي خندند.

مواظب باشيد، خيلي مسئله مهمي است.

اين عنايت به آن شود.

انجام عبادت بدون پذِرش منت اگر وضو مي خواهي بگيري، يك كسي آب به تو مي دهد ولي منت سر تو مي گذارد، اسلام مي گويد تيمم كن نماز بخوان، با آبي كه منت در آن است وضو نگير.

عزت بايد داشته باشي.

منت سر تو مي گذارد.

اگر يك كسي گفت برو مكه، خرجي ات را من مي دهم، هزينه و خرج مكه ات را من مي دهم، حج بذلي مي گويند، يعني من به تو بذل مي كنم، پول مي بخشم برو مكه، اگر اين بذلش همراه منت است شما مستطيع نيستي.

ببينيد فقه ما چقدر، ضمن اينكه عبادت است مي گويد اين عبادت هم بايد همراه با عزت باشد.

وضو عبادت است اما اگر مي بيني منت در آن است بايد ناز بكشي تيمم كن.

بابا حج، بله حج، اما اگر منت در آن است مستطيع نيستي.

دوري از ذلت و خواري در روابط اجنماعي خوب.

اصلا اينكه مي گويند تقليد از مجتهد عالم و عادل، بخاطر اينكه مسلمان پيروي از غير اعلم و عادل بكند اين ذلت است، يعني خودباختگي است، بي هويتي است.

من نگاه كنم تو فكلت چطور است، من هم فكلم را همانطور كنم.

تو لباست چه جور است، تو كفشت چه جور است، تو خانه ات چه جور است، اين بي هويتي است كه انسان تقليد كند از غير از مجتهد اعلم بي هوس.

بله، آن طرف اگر اعلم باشد، باسوادترين، باتقواترين، دستت را در دست او بگذاري، عقب او بروي، ذلت نيست، اما عقب يك كسي بروي كه نه عدالت دارد، نه تقوي دارد، آن هم يك نفر است مثل خودت.

آدم تقليد از غير عادل و اينها بكند اين ذلت در آن است.

به چه دليلي من عقب تو بيايم؟ تو هم يك كسي هستي مثل من.

سيكل داري سيكل دارم، ديپلم داري ديپلم دارم، ليسانسي، ليسانسم، فوق ليساني، فوق ليسانسم، هرچه هستي من هم هستم.

مطالعه كردي، من هم مطالعه كرده ام، با سوادي من هم باسوادم، به چه دليل من عقب تو بروم؟ براي عزت گفته اند تقليد كن، چون اگر ما تقليد از مجتهد اعلم نكنيم مي رويم دنبال....

الان اينهايي كه دستشان را از توي دست مراجع برداشته اند كجا رفتند؟ يا مي روند خانقاه، يا مي روند دنبال اين عارف اسكناسي ها، عارف هاي، دكان هاي عرفان.

دكان هايي درست شده است...

ما عارف حقيقي داريم.

عرفاني كه از اميرالمؤمنين و نهج البلاغه و قرآن باشد روي چشم، اما الان يك دكان هايي، حقه بازهايي درست شده اند به نام عارف، روزنامه دارند، ؟؟؟ دارند، چقدر نامردي مي كنند.

يك مشت هم خل عقب اينها.

خوب چقدر اين باسواد است؟ اصلا اگر يك كسي عالم ترين فرد كره زمين است شما حق نداري از غير اعلم تقليد كني اگر تشخيص بدهي اعلم است.

اگر كسي هوي و هوس داشته باشد حق نداري دنبالش بروي.

اينها كه بعضي از اينها كه سر تا پا هوي و هوس هستند.

يكي از اين عارف ها را آورده بودند خانه ما چند وقت پيش، چند تا از اين مديرها هم گول خورده بودند، متأسفانه مديرهايمان هم گاهي آبكي هستند، پشت ميز نشسته اند، مخشان كار نمي كند.

چند تا از اين مديرها مريد يك خل ديگر شده بودند، اين خل را آوردند گفتند اين عارف است و سير و سلوك و حضرت مهدي را...

خلاصه من هم خيلي وارد نيستم اما مچش را گرفتم گفتم برو ؟؟؟ ما الان چند تا امام زمان داريم زندان است.

دكان باز نكنند.

اين كه گفتند دستت را در دست مرجع تقليد بگذار بخاطر هويت شماست مي خواهند خودت را به هر كس و ناكسي نفروشي؛ عزت است.

مي گويند با كسي مسافرت نكن كه خرجي تو را مي دهد.

پنج شش نفر مي گويند آقا بيا برويم من با من، خرج تو با من، مي گويند عقبش نرو، براي اينكه گفت خرج تو با من، بايد درِ تاكسي را برايش باز كني، بايد كفشهايش را جفت كني، بايد بگويي خدا سايه ات را از كله من كم نكند، بله قربان گو مي شوي.

حديث داريم، هفت تا حديث داريم در وسائل الشيعه كه با كسي مسافرت برو كه دنگت را بده، كسي خرجي ات را مي دهد با او مسافرت نرو.

قرض گرفتن مكروه است مگر در حال اضطرار، چون وقتي آدم قرض مي گيرد بايد گردنش را كج كند، بله اضطرار طوري نيست، آدم اضطرار گوشت خوك هم مي خورد، اما قرض مي گيرد كه پشت ديوار خانه اش را سنگ مرمر كند، حالا اين پشت ديوار خانه خيلي ضرورت دارد كه گردنت را كج كردي؟ براي سنگ تو آدمي آن آجر است، آدم براي آجر گردن كج مي كند؟ اضطرار حسابش جدا است، قرض گرفتن مكروه است، چرا؟ براي اينكه شخصيتت، عزتت مي شكند.

نهي از منكر جلوي ديگران، حق نداري.

حتي پدر حق ندارد بچه اش را خراب كند.

هُي، بله، آنجا را جمع كن، آنجا را ضبط كن، آنجا را جارو كن، خوب بابا شما يواشكي به من بگو، چرا جلوي مهمان ها داد سرِ من زدي؟ يادم نمي رفت يك كسي چاي مي داد در يك جلسه اي، پدرش داد سرش زد گفت آ، گفت بله، گفت آن را جا گذاشتي يك چاي هم بده به او، اين هم سينه چاي را گذاشت گفت آقا جان شما پدر من هستي حق تربيت داري، حق نداري من را پهلوي مهمان ها ضايع كني.

بعضي مادرها همين كه مهمان دستشان است مي گويند اين دختر را مي بينيد جان من را به لبم رسانده، اين دختر همچين كرد، اين پسر همچين كرد، اين دختر هي سرخ مي شود، سبز مي شود، حالا مادر هم دو دست گرفته.

شما حق تربيت داري، حق تحقير نداري.

نهي از منكر، راننده يك موسيقي گذاشته، اگر موسيقي اش تحريك كننده است و از آن موسيقي هاي حرام است، از آن آهنگ هاي حرام است، آقاي راننده، خاموش كن، اين چه رقم نهي از منكر است؟ بنويس به راننده بگو، برو تنگِ گوشش بگو، يا تنگ گوشش بگو، نهي از منكر با نعره جلوي افراد.

اصلا بعضي از نهي منكرها ممكن است خودش منكر باشد.

يك كسي لجن هاي كوچه را برمي داشت در جوبها، لجن برمي داشت به ديوارهاي سفيد مي نوشت نظافت را مراعات كنيد، با همان لجن ها.

گفت آقا اين سفارش تو لجن كاري است.

يك آدم بسيار زشتي بود، قيافه عجيب و غريبي داشت، يك بچه گريه مي كرد، بچه را برداشت گفت جان، بيشتر وحشت مي كرد، گفت بابا نمي خواهد محبت كني، اين محبت تو اين دارد سكته مي كند، بگذارش زمين.

بنابراين نهي از منكر حساب دارد كه با چه بياني، با چه قيافه اي، كي نهي از منكر كند؟ بايد حسابش را كرد.

نهي از منكر در جلوي ديگران، تعيير و تحقير مسلمان شود اشكال دارد.

در پرداخت زكات اگر گيرنده خجالت بكشد نام زكات را نبر.

شما زكات مي خواهي بدهي به يك فقير، بگوييد ببخشيد آقا اين زكات است، اگر مي داني كه آو خجالت مي كشد، آخر زكات براي فقرا است، اگر مي داني خجالت مي كشد نگو زكات است، بگو يك هديه اي است، به اسم هديه و عيدي به او بده.

خوب؛ مسلمان حق ندارد خودش را خوار كند.

آقا يك صدا مثلاً گربه بكن پول بهت مي دهم، يك صداي شغال بكن پول بهت مي دهم، ما رفتيم يك جايي گفت من پنج زبان بلد هستم، گفت پول بده، گفتيم چطوري؟ گفت مَو، مال گربه، اين صداي حيوان مي كرد پول مي گرفت.

مسلمان حق ندارد خودش را خوار كند.

بعضي ها هستند مي گويند مثلاً اين حركت را انجام بده پول به تو مي دهيم.

نه آن كسي كه پول مي دهد حق دارد همچين كاري كند به يك مسلمان بگويد يك همچين اطفاري در بياور يك همچين حركتي انجام بده، مي شود كسي را خوار كرد؟ نمي دانم والله.

حالا كاريكاتورها را هم بايد بپرسيم از مراجع.

حالا يك كسي را برمي دارند دماغش را چه مي كنند، كله اش را چه مي كنند، اينها مثلاً مي شود يك مسلماني را به اين صورت درآورد؟ اين را من الان فتوايش را نمي دانم.

اينكه مي گويند غيبت حرام است براي اينكه عزت مسلمان شكسته مي شود.

عاشورا حماسه عزت خوب؛ اصلاً قيام امام حسين بود كه من زيرِ بار ذلت نمي روم، من بدنم سوراخ سوراخ مي شود اما عزتم نبايد سوراخ سوراخ شود، زيرِ سمِ اسب مي روم، زيرِ بار زور نمي روم، سرم را به ني مي دهم، اين سر پهلوي ناكس خم نمي شود.

اين امام حسين است.

حالا عزاداري؛ چون بيننده ها در آستانه محرم بحث را مي شنوند راجع به عزاداري هم چند تا موضوع.

آيا عزاداري در قرآن هست يا نه؟ بله.

اول روضه خوان خود خداست.

خداوند روضه خوانده، روضه خدا را برايتان بخوانم.

ياد مظلومان تاريخ در قرآن "بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ"، سوره بروج.

"بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ"، "قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ" البروج/4، مرگ بر اصحاب گودي، يك گودي بزرگ درست كردند، مؤمنين را در گودي ريختند سوزاندند.

لبِ گودي نشستند نگاه كردند، خدا مي گويد چرا مؤمنين را سوزانديد؟ مرگ بر اينهايي كه گودي...

"قُتِلَ" يعني مرگ، "قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ" مرگ بر اصحاب اُخدود، "النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ" البروج/5 در اين گودي پر از آتش بوده، "إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ" البروج/6 لبِ دره نشستيد، گودي نشستيد، "وَهُمْ عَلَي مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ" البروج/7 شاهد بوديد كاري كه به مؤمنين انجام داديد، يعني سوزاندن مؤمنين را، جزغاله شدن مؤمنين را نگاه كرديد؟ "وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ" اينها چه گناهي كرده بودند "إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ" البروج/8 يعني يك عده مؤمن را در گودي آتش زدند خدا دارد روضه اينها را مي خواند.

يك روضه ديگر.

"وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ" آل عمران/146 چه انبيائي، چه ياراني داشتند، "مَا وَهَنُوا"، "مَا ضَعُفُوا"، چقدر مقاوم بودند، يعني تاريخ مقاومت ياران انبياء را خود خدا گفته.

"وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ" مريم/41، يادت نرود پيغمبر يكي از مسئوليت هاي تو اين است كه قصه ابراهيم را به مردم بگويي، "وَاذْكُرْ" به پيغمبر مي گويد، "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ" قصه ابراهيم را به مردم بگو، خوب ابراهيم چه كرده؟ بچه اش را خواباند كارد گذاشت، اينقدر تسليم ما بود، كارد بگويد نكشيد، خدا گفت كارد را بردار، مي خواستم امتحان كنم، مي خواستم دل از اسماعيل بكني، نمي خواستم خون او ريخته شود، مي خواستم تو دل بكني.

اگر يك اسماعيل را چاقو گذاشت خدا مي گويد "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ" اين عربي هايي كه مي خوانم قرآن است، "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ" مريم/41 ، يعني اي پيغمبر به مردم بگو ابراهيم، خوب اگر ابراهيم يك جوان را خواباند بايد "وَاذْكُرْ"، حضرت امام حسين نبايد "وَاذْكُرْ"؟ مقايسه حضرت زينب در كربلا با هاجر در مكه "إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ" البقرة/158 صفا و مروه را به مردم بگوييد اينها جزء شعائر است، هركه حج عمره مي رود ثواب كند، سعي صفا و مروه كند، چرا؟ خدا شاكر است، يك زن بخاطر آب اينجا هيجاني شد، اگر چهل متر با هيجان، با هيجان چهل متر هاجر رفته براي پيدا كردن آب، آنوقت هيجان زينب را نگوييم؟ چهل متر هيجان هاجر را بگوييم؟ همه رئيس جمهور ها و همه مراجع تقليد و همه پولدارها و مستطيع ها بايد بروند جاي كنيز هيجان كنند، صفا و مروه يك خيابان چهارصد متري سرپوشيده است، چهل متر بايد هيجان كرد، چون چند هزار سال پيش يك خانمي اينجا هيجان كرده.

هيجان هاجر كنيز به ياد بماند، هيجان زينب كبري در كوفه و شام به ياد نماند؟ "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ" مريم/16 تاريخ مريم نبايد فراموش شود.

پس ببينيد، "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ" مريم/41، "وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ" مريم/16 چه مردش، چه زنش، چه هاجرش، چه ابراهيمش، اگر اين تاريخ ها بخاطر فداكاري ها بايد بماند، تاريخ امام حسين و زينب كبري هم بايد بماند.

بگذريم.

يك دختر كافر يا چند تا دختر كافر كشته شده، آنوقت قرآن مي گويد كه "إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ" التكوير/1-2 "بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ"، إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ" التكوير/1 آنوقتي كه خورشيد نورش گرفته شود، "وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ" التكوير/2 ستاره ها تاريك شوند، "وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ" التكوير/3 كوهها از دلِ زمين كنده شوند راه بيفتند "وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ" التكوير/4 شتران سرخ پوست سرمايه ها تعطيل شوند، ول كنند، فرار كنند، "وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ" التكوير/5 زماني كه وحشي ها محشور مي شوند، يعني گرگ و ميش از هم فرار مي كنند، در دلِ هم مي روند از ترس، "وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ" التكوير/6 زماني كه آب درياها به جوش مي آيد "وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ" التكوير/7 خوب چه خبر است؟ به كدامين گناه كشته شد؟ "وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ" التكوير/8-9 "مَوْءُودَةُ" يعني دختري كه زنده در گور رفته، در چنين روزي سؤال مي كند اين دختر چه گناهي كرده بود؟ آنوقت سؤال، آيا دختري كه زنده در گور مي كردند مسلمان ها اين كار را مي كردند يا جاهليت؟ بگوييد، جاهليت.

مسلمان كه دختر زنده در گور نمي كرد.

دختر كافر رفته در گور، زنده به گور.

خدا مي گويد "إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ" التكوير/1- 4 با اين لحن مي گويد چرا دختر كافر رفت در گور؟ آنوقت خداوند اين لحن را براي دختر كافر مي برد آنوقت دختر امام حسين زجر ببيند ما هيچي نگوييم؟ "بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ" التكوير/9 بنابراين مظلوم را بايد فرياد زد.

"لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنْ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ" النساء/148 خداوند دوست ندارد حرف بد مردم علني شود مگر مظلوم، حسين مظلوم است ما هم بايد نعره بكشيم و بگوييم مرگ بر بني اميه.

چون شنيدم يك كسي گفته بود كه شما حالا يك امام حسين كشته شده حالا يزيد هم يك غلطي كرده، ول كنيد، هر وقت، تو يا مسلماني يا غير مسلمان، ما دو تا سرباز گمنام هر كشوري دارد، در كشورهاي غرب رفتيم، كشورهاي شرق هم رفتيم، هم در كشورهاي كمونيست، مثلا در كشور كمونيست ؟؟؟ كشور سرمايه داري، در همه كشورها جايگاهي داريم براي سرباز نمي دانم گمنام، دو نفر، ده نفر، يك جايي يك شيرين كاري بكنند يادش را گرامي داشتند، آنوقت اين كساني كه مخلص، سرتا پا مخلص، بعد هم امام حسين همه چيزش استثنائي است، روي كره زمين از هيچ كس دوازده هزار تا نامه دعوت نيامده، دوازده هزار تا نامه دعوت.

هيچ شهيدي را كنار نهر آب تشنه نمي كشند.

خانواده شهيد را خيلي شاخش نمي زنند، بچه اش را روي دست پدرش تير نمي زنند، آخر وحشيانه گري، ما بايد اين، نبايد بگذاريم خاموش شود، يعني بايد هشدار بدهيم به همه اينها.

خيلي اثر دارد.

شما يك جوان فلسطيني كه با عمليات انتحاري در انتفاضه يك حركت شيريني انجام مي دهد، وقتي ما تهران يك خيابان را به اسمش مي كنيم هزارها جوان فلسطيني خون به رگشان مي آيد، مي گويد عجب، پس كسي هست به فكر ما باشد، ما وقتي يك حسين فهميده را برايش روز گذاشتيم و خيابان گذاشتيم و بلوار و اتوبان گذاشتيم بچه هاي سيزده ساله ما مي فهمند ديگر نيست نمي شوند.

ما بايد كربلا را مطرح كنيم تا هميشه شراب شهادت زنده بماند، منتهي عزاداري هم بايد دقتي شود.

خطر انحراف در عزاداري ها و مراسم محترم اول گويندگان، حالا گويندگان مداح و روحاني، من يك خاطره از آقاي فلسفي بگويم.

در آستانه ظاهراً محرم بود خدمت مرحوم آقاي فلسفي رسيديم گفتيم كه ما آخوند هستيم و طلبه هستيم در آستانه ايام تبليغي يك نصيحتي بكن، مرحوم فلسفي يك خورده فكر كرد و گفت كه شما وقتي روضه مي خوانيد مي گوييد كه امام حسين را شهيد كردند اهل بيتش را آوردند در دربار كوفه و شام، يكي از اهل بيت به يزيد بود يا ابن زياد گفت (ما ظنّكَ) ظن يعني گمان، (ما ظنّكَ برسول الله) چه گمان مي كني به رسول الله، (لو رأينا علي هذا الحال) اي يزيد، اي ابن زياد، چه گمان مي كني به پيغمبر اگر پيغمبر وارد اتاق شود ببينيد حسينش را كشتي، اهل بيتش را بازوانشان را به طناب بسته اي؟ (ما ظنّكَ برسول الله لو رأينا) اگر ببيند ما را بر اين حال، آقاي فلسفي گفت آقاي روحاني و آقاي مداح، چيزي كه مي خواني و چيزي كه روي منبر مي گويي بايد هر لحظه حضرت مهدي وارد جلسه شد بگويد اه، اه، اه، اه، اين امت نشسته اند چي برايشان مي گويي؟ يك چيز به درد بخور بگو.

آقاي روحاني و آقاي مداح، (ما ظنّكَ) به حضرت مهدي؟ اگر حضرت مهدي عليه السلام وارد جلسه شود، تو را ببيند كه اين رقمي داري عزاداري مي كني، ما بايد چيزي بگوييم، چه در شعر، چه در غير شعر، چه عزاداري، زنجير زدن، سينه زدن، بايد يك جوري حركت كنيم كه هر وقت حضرت مهدي ما را ديد بگويد درست است، كارتان درست است.

مداحان عزيز، كار شما ارزش دارد، انصافاً شعر به قدري شعر خوب است كه امام رضا لباسش را، جبّه اش را داد به دعبل شاعر، فرمود اين جبّه را هزار شب پوشيدم، هر شبي هم هزار ركعت نماز خواندم، يعني يك ميليون ركعت امام رضايي كه ما در عمرمان يك ركعت از آن نمازها گيرمان نمي آيد كه با حضور قلب باشد، يك ميليون ركعت نماز در اين لباس، ولي جبّه را داد به شاعر.

شاعر خيلي مهم است، مداح خيلي ارزش دارد، منتهي آهنگ موسيقي بگذاريم روي مداح درست است؟ اين مداح بايد حلوقمش حلقومي باشد، لحنش، آهنگش، در شعرهايش فضائل اهل بيت باشد، يك چيز نويي باشد، مثلا حالا صد بار بگوييم آقا جان قربانتم، آقا جان قربانتم، آقا جان قربانتم، خوب اين نه علم مي خواهد، نه سواد مي خواهد كه آقا جان قربانتم، تا صبح بگو آقا جان قربانتم، چيزي در آن نيست.

يك چيزي باشد كه فكر امام حسين، هدف امام حسين در آن مطرح باشد، خوب اينها خيلي مهم است.

زمان شاه يك هيأتي ديدم قم، خيلي خوشم آمد، به نظرم هيأت بازار ميوه و سبزه فروش ها هم بودند.

يادم شعرش هم، بس كه خوشم آمد يادم است.

دو دسته شدند، يك دسته اينطور مي خواندند: فرمود سلطان عرب به عدوان، به پيروان شوم آل سفيان، ستمگر بر امت، نشايد حكومت، اين است مرام...

زمان شاه بود، ستمگر بر امت، نشايد حكومت، نشايد حكومت، دسته دوم مي گفتند: بر نامه من زنگ با فسادت، آزادي گفتار و عدل و داد است، اقيموا الصلوه است و آتوا الزكاه است، اصلا ديدم خيلي...

يك وقت مي بيني عوام شعر مي گويند خوب، بعد مثلا مي بيني يك جايي كه همه تحصيلكرده هم هستند همينطور يك چيزي مي گويند.

شعرها بايد يك شعري باشد كه برخاسته از قرآن، حديث، تاريخ كربلا، كلمات كربلا و عزاداري از افضل قربات است، امام فرمود، يعني بهترين راه قرب به خدا، يكي از بهترين راههاي قرب به خدا همين عزاداري ها است.

عزاداري، نشانه مودت به اهل بيت پيامبر عزاداري موجب الفت است، اصلاً كار دسته جمعي، اين هيأت ها هم، اين بچه ها خيلي وقت ها همديگر را نمي بينند، همين كه شب محرم مي شود همه از خانه هايشان در مي آيند، اين نمي دانم لامپ روشن مي كند، آن چادر مي زند، آن نمي دانم آش مي پزد، آدم...

اين بچه ها كجا بودند، يك تعاوني.

تمام خطوط سياسي، اصلا كسي نمي پرسد تو چه خطي هستي، همه با هم، از مرجع تقليد تا كاسب و همه با هم، حسين حسين، خيلي يك "عروة الوثقي" است، يعني ريسمان محكمي است، عزاداري باعث الفت است، عزاداري دل پيغمبر را شاد مي كند، "إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي" الشوري/23 راهي، ما پيغمبر گفته، دو تا الا داريم، اين را يك بار ديگر هم احتمال مي دهم گفته باشم، ببين دو تا الّا داريم در قرآن، دو تا الّا، هر جا ديديد دو تا الّا يا دروغ است يا يكي است، مثلا ببينيد من دو تا الّا مي گويم، من درس نمي خوانم الّا تابستان، من درس نمي خوانم الّا زمستان، خوب اين دروغ است، من چيزي نمي خورم الّا آب، من چيزي نمي خورم الّا نان، خوب دروغ است، دو تا الّا يا بايد دروغ باشد يا بايد چي باشد، يكي باشد، مثل اينكه بگويد: من چيزي نمي خورم جز مايعات، بعد بگويند من چيزي نمي خورم جز آب، اين دروغ نيست چون آب هم همان مايعات است.

ما دو تا الّا در قرآن داريم، يا دروغ است يا يكي است، زيادي گوش بدهيد، يك خورده لطيف است، اين تكه اش يك خورده فني است منتهي من اينقدر سعي مي كنم روان بگويم كه يك كسي هم سه تا كلاس درس خوانده باشد، اصلاً بيسواد هم ممكن است، نه مي فهمند، بيسوادها هم مي فهمند، فقط يك خورده دقت كنيد، هرجا گفتيم دو تا الّا بگويند هيچ كس را دوست ندارم الّا تو، دو مرتبه بگويد هيچ كس را دوست ندارم الّا اين، اِه، دروغ مي گويي، دو تا الّا يا دروغ است، يا بايد قابل تطبيق باشد يكي باشد، دو تا الّا در قرآن است ببينيم دروغ است يا يكي است.

پيغمبر فرمود هيچ مزدي نمي خواهم الّا "إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَي رَبِّهِ سَبِيلًا" الفرقان/57 پيغمبر فرمود من مزد رسالت نمي خواهم غير از اينكه هركه مي خواهد اتخاذ كند به سوي پروردگارش راهي، يعني راهي به سوي خدا برود، يعني مزد من اين است كه، اول كلمات را دسته بندي كنم، هر كلمه اي اول مي گذارم معنا كنيد، مزدي نمي خواهم مگر، مگر اينكه راهي به سوي پروردگارش را اتخاذ كند، يعني مزد رسالت من اين است كه برويد در راه خدا، پيمودن راه خدا مزد زحمات پيغمبري من است، يك آيه داريم مي گويد هيچ مزدي نمي خواهم "إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي" الشوري/23 من هيچ مزدي نمي خواهم مگر عشق به اهل بيتمان.

دو تا الّا يا دروغ است يا يكي است، نمي شود بگويد مزد نمي خواهم مگر عشق به اهل بيت، بعد آيه بگويد مزد نمي خواهم مگر كه راه خدا را برويد.

دو تا الّا يا دروغ است يا يكي است، خدا كه دروغ نمي گويد پس معلوم مي شود "سَبِيل رَبّ" يعني راه خدا جز راه مودّت اهل بيت نيست.

كسي از خانقاه و عرفان و موسيقي و آخر هر كسي مي گويد من از يك راهي به خدا مي رسم، اين فيلم مارمولك آخوندي كه در آن بازي مي كرد، مي گفت راه خدا زياد است، هر كسي به يك راهي مي تواند به خدا برسد، نخير، "سَبِيل رَبّ" يعني راه خدا جز راه اهل بيت نيست.

يعني ما نمي توانيم از غير از اهل بيت، از علماي ديگر، از فقهايي كه فقيه اهل بيت نيستند، ما داريم، فقيه هست اما فقيه اهل بيت نيست، يعني خطش را از اهل بيت نگرفته، راه خدا فقط، گرفتي چي گفتم يا نه؟ هر جا دو تا الّا بود يا دروغ است يا قابل تطبيق است.

در قرآن دو تا الّا داريم، پيغمبر فرمود من مزدي نمي خواهم مگر اينكه راه خدا را برويد، آيه ديگر مي گويد من مزدي نمي خواهم مگر مودّت، دو تا الّا يا دروغ است يا يكي، و اين عزاداري هايي كه مي كنيم عشق به اهل بيت است، منتهي امام حسين ظهر عاشورا نماز خواند.

عزادارها نكند يك وقت، حسينه مي زنيم، سينه هم مي زنيم، نوار، مدّاحي، واعظ، نماز نمي خوانيم، يعني نماز مي خوانيم، نمازمان را دير مي خوانيم، نماز اول وقت.

امام حسين ظهر عاشوار از مستحبّات هم نگذشت.

يعني نمازش را با جماعت خواند، يعني نمازش را اول وقت خواند، يعني نمازش را با اذان خواند، با اقامه خواند، يعني از خير مستحبات هم نگذشت.

عزاداران عزيز مراعات بهداشت را بكنيد، نگوييد من نذر كردم شتر و گوسفند در راه بكشم، اين نذرها از نظر فقهي باطل هستند.

نذري درست است كه درست باشد، خوني كردن جاده مسلمان ها درست نيست، نذرتان غلط است، گوسفند را بكشيد ولي جلوي راه نباشد، خلاف بهداشت است، مردم نجس مي شوند.

سدّ معبر حرام است، ممكن است مسافر پرواز داشته باشد، مسافر داشته باشد، زائو داشته باشد، بچه گريه كند، بچه مشكل داشته باشد، مي خواهد برود از آن طرف عزاداري است راه به او نمي دهيد او در فشار مي ماند، يك كاري نكنيد مردم در فشار بمانند، اين هم اذيت است.

مي آمدند خانه پيغمبر ناهار مي خوردند نمي رفتند، هي پيغمبر دلش شور مي زد نمي دانست چه كند، آيه نازل شد "إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ" الأحزاب/53 "يُؤْذِي" يعني اذيت مي شود پيغمبر، اذيت پيغمبر لازم نيست آدم چوب بردارد بزند در سر پيغمبر، همين هم كه مي نشيني خانه پيغمبر نمي روي اذيت است، همين راه بندان اذيت مؤمنين است.

راه بندان نكنيد، صداي مدّاحي و بلندگو بيرون حسينيه نرود، بي وقت طبل نزنيد، نزديك بيمارستان طبل نزنيد، اشعارمان غلو در آن نباشد، تحريف در آن نباشد، دروغ در آن نباشد، به مسجد رسيديم نماز اول وقت يادمان نرود، روز عاشورا نماز باشكوه بخوانيم.

مي دانيد ايراني ها چه كرديد؟ ايراني ها كاري كرديد مقام معظم رهبري از شما تشكر كرد با اين نماز ظهر عاشورا تاسوعا، بعد از ايران افغانستان و پاكستان و كشورهاي كويت و اينها در خيابان نماز خواندند، پارسال در آمريكا، در نيويورك وسط خيابان ظهر عاشورا، ايام عاشورا وسط خيابان نماز خواندند تلويزيون هم نشان داد، يعني شما هم مي توانيد، تهاجم فرهنگي همه اش اين است كه سكسي براي ما بفرستند از طريق ماهواره، شما با اين نمازتان مي توانيد قلب و دل دوستان را، اهل بيت را شاد كنيد.

اين نماز ظهر عاشورا خيلي قشنگ است، خيلي قشنگ است.

والسلام عليكم و رحمة الله


آقاي محسن قرائتي