بازگشت

نگاهي به زيارت وارث(1)


«بسم الله الرحمن الرحيم»



الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي



بحث را بينندگان عزيز در آستانه اربعين امام حسين پخش ميشود و ميبينند، فكر كردم زيارتهايي كه ما ميرويم چه مكه و مدينه و كاظمين و سامرا و مشهد، چه زيارت امامزادهها، چه همين زيارتهايي كه بعد از نماز رو به امام حسين ميايستيم و ميگوييم (السلام عليك يا ابا عبدالله)، زيارتها را يك نگاهي كنيم، چون در اربعين زيارت امام حسين به خصوص وارد شده، يكي از علامت شيعه، زيارت اربعين است. يكي هم انگشتر به دست راست كردن است. علامتهايي دارد، يكي هم آن است. يعني آنجا وعدهگاه بوده، زمان طاغوتها، آن زماني كه امامزادهها و سيدها و شيعهها را ميكشتند، اين مقدار شيعه كه بودند ميگفتند وعده كجا؟ ميگفتند وعده قبر امام حسين عليه‎السلام. اين كه ميگويند زيارت امام حسين علامت شيعه است، چون يك جايي بوده كه وعدهگاه بود. الان هست مثلا يك جايي كه فرض كنيد كارگرها در يك چهارراه جمع ميشوند، نانواها جمع ميشوند، فوتباليستها يك جا جمع ميشوند، به هر حال هر كسي، حقوقدانها يك جا جمع ميشوند، اساتيد دانشگاه يك جا جمع ميشوند، اينها گفتند خوب شيعه هم وعدهاش آنجا باشد، چون آنجا ميرفتند شارژ ميشدند، انرژي ميگرفتند، مثل اين تلفنهاي همراه هست كه دو شاخهاش را ميزنند به برق شارژ ميشود، آن برقِ امام حسين اينها را ميگرفت شارژ ميشدند.



اين كه ميگويند زيارت امام حسين علامت شيعه است، چون يك جايي بوده كه وعدهگاه بود



شارژ كه ميشدند با طاغوت مبارزه ميكردند. يك بار يك كسي از اين طاغوتها پرسيد شما هم مسجد ميسازيد هم قبر امام حسين را خراب ميكنيد، بني عباس، آن كارتان چي است؟ اين كارتان چي است؟ گفت مسجد مردم را از خواب بيدار نميكند، ولي زيارت امام حسين مردم را از خواب بيدار مي كند. البته مسجدها هم بايد از خواب بيدار كند و بيدار هم ميكند، حالا مسجدهاي خودشان را ميگفتند آنها. مسجدهاي ما كه، انقلاب ما از مساجد شروع شد. به هر حال خوب است كه يك نگاهي به زيارت بكنيم. كلمه زيارت يعني ديدن، به زيارت فلاني رفتم يعني ديدن فلاني رفتم. اين را هم خيلي به من گفتهاند، به خصوص گاهي كه مشرف ميشويم مشهد به ما ميگويند آخر اين چه رسم زيارتي است؟



1- آداب زيارت قبور امامان عليهم السلام



آداب زيارت، فايده زيارت، نقش زيارت، اصلا زيارت يعني ديدن. دست گذاشتن به ضريح جزء آن نيست، بوسيدن ضريح جزء آن نيست، دست ميرسد آدم دست ميگذارد، دست نميرسد آدم دست نميگذارد. وقتي شلوغ است آدم دست نميگذارد. بعضي فكر ميكنند اگر دست نمالند، زيارتشان قبول نيست، اينطور نيست. يك قصه بگويم. امام ششم عليهالسلام طواف ميكرد دور كعبه. فرض كنيد اين ميز كعبه است، اين گوشه كعبه حجرالاسود است، كه حاجيهايي كه ميخواهند طواف كنند از اين گوشه شروع ميكنند، همينطور ميگردند، از اينجا شروع ميكنند به همين جا هم خاتمه مييابد. اين حجرالاسود كه سنگ است، اين سنگ فرشته بوده، خداوند اراده كرده كه اين سنگ شود. مگر ميشود؟ بله. همينطور كه عصاي موسي چوب بود، بعد اژدها شد. يك چيزي را شما منجمد ميكنيد، باز ميكنيد، توسعه ميدهيد، ذوب ميكنيد، اگر بشر توانست خيلي كارها را بكند، خداي بشر هم ميتواند بكند. فرشته كه بود خداوند از بشر اقرار گرفت «الست بربكم» آيا قبول داريد كه من پروردگار شما هستم؟ «قالوا بلي» گفتند بله، به اين فرشته گفت فرشته، شاهد باش كه همه اينها پروردگاري مرا قبول كردند، بعد اين فرشته سنگ شد، اسمش هم شد (يمين الله في ارضه) يعني دست خدا در زمين. حاجيها وقتي طواف ميكنند، به اينجا كه ميرسند خوب است آدم دست بكشد يا ببوسد. پيغمبر دست ميكشيد و ميبوسيد، زمان امام صادق حاجي زياد بود و شلوغ بود، نميرفت امام صادق دست بكشد، گفتند آقا، جدّ شما دست به سنگ ميكشيد، شما چرا نميكشيد؟ گفت زمانِ جدّم راه باز ميكردند،



چون به ما ميگويند حجت الاسلام، حجت الاسلام يعني كارهايش از نظر اسلامي بايد حجت باشد. من به عنوان كسي كه طلبه هستم بايد قرآن و حديث را خدمت عزيزان بگويم. منتهي مردم هم توقع نداشته باشند تا يك چيزي گفتيم عملي شود. يك فرهنگي است كه حالا ...



احترام ميكردند، تنه نميزدند، دست ميزدند و ميبوسيدند، الان شلوغ است، خيلي هم كسي من را نميشناسد، من خواسته باشم ببوسم بايد هُل بخورم، تنه بزنم، از خيرش ميگذرم. از اين چه ميفهميم؟ از اين ميفهميم كه اگر يك جايي زيارت است، اگر ديدي مزاحمت است از خيرش بايد بگذريم. چه طواف، چه زيارت، كنار بايست سلام كن. دور و نزديكي هم ندارد. جيغ هم ندارد. بعضيها كه دعا ميخوانند، اصلا ما سحرخواني روي بام نداريم. مناجات را بايد يواشكي توي اتاق كرد. اذان را گفتند برو پشت بام بگو، شما ميخواهي بگويي (الهي يا رب) خوب در اتاق بگو، چرا ميروي پشتبام داد ميزني؟ سحرخواني در بلندگو ممنوع. ممنوع يعني وارد نشده است. آنجايي كه به ما گفتند داد بزن فقط اذان است. غير از اذان كسي حق داد زدن ندارد. چه شعر، چه مرثيه، چه سحرخواني، چه روضه، چه بوق عروس، چه عزاي امام حسين. مزاحمت مردم چه به اسم عروسي باشد، چه به اسم عزا، ممنوع. اينها را من بايد بگويم به هر حال چون به ما ميگويند حجت الاسلام، حجت الاسلام يعني كارهايش از نظر اسلامي بايد حجت باشد. من به عنوان كسي كه طلبه هستم بايد قرآن و حديث را خدمت عزيزان بگويم. منتهي مردم هم توقع نداشته باشند تا يك چيزي گفتيم عملي شود. يك فرهنگي است كه حالا ...

امام حسين عليه السلام



2- زيارت جامعه، جامع ترين زيارت اهل بيت عليهم السلام



پس زيارت يعني ملاقات. شما برو همينطور بايست، زيارت كامل است. (السلام عليك يا رسول الله) به پيغمبر سلام بده، بس است. (السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا)، (السلام عليك يا امام حسين) همين زيارت است، يك سلام، يك زيارت است. منتهي خوب براي اين كه آدم سير نميشود و دلش هم ميخواهد يك خورده با امامش گفتگو كند، به ما گفتهاند اين متنها، متنهاي خوبي است، كه بهترين زيارتها، زيارت جامعه است، زيارت امين الله است، زيارت وارث است. در زيارتها يك دوره معارف است. حالا فايده زيارت چيست؟ حالا لازم هم نيست امام باشد و پيغمبر، زيارت اجداد، نياكان، بالاخره ما بايد با قبليها يك ارتباطي داشته باشيم، خيلي از خيرهايي كه به ما ميرسد، به خاطر نياكانمان است، اگر آبِ خوشي از گلوي ما پايين ميرود، نياكان ما در اين آبِ خوش سهم داشتند، فراموششان نكنيد. حتما شنيدهايد قصه موسي و خضر را كه وارد منطقهاي شدند، يك ديوار خرابهاي بود، گفتند اين ديوار خرابه را بسازيم. موسي به خضر گفت آخر مأموريت نداريم، به ما ابلاغ نشده، وظيفه ما ديوارسازي نيست، مگر ما كارگر هستيم؟ اصلا كسي به ما نگفته بساز، پول كسي به ما نميدهد، مردم اينجا يك تكه نان خواستيم به ما نداند، شكم گرسنه كارگري مفت، كي گفت؟ موسي از اين قبيل حرفها را زد، خضر هم ديوار خرابه را، ديوار كج را صاف كرد و ساخت و گفت ميداني چرا ساختم؟ زير اين ديوار يك گنج است، مالِ يك آدم خوبي است، اين آدمِ خوبي كه صاحب گنج است مرده است، وصيت كرده كه مثلا اين بچههايش كه بزرگ شدند كه اين يتيمها هستند، بزرگ كه شدند وصيت‎نامه را بخوانند، بروند گنج را بردارند. اگر ما اين ديوار را نميساختيم، گنج لو ميرفت، ديگران برميداشتند، قرآن ميگويد «و كان» اين آيه قرآن است، كان را بلد هستيد يعني چه، يعني چه؟ بود، ابو، اب، يعني چه؟ پدر. «و كان ابوهما صالحا» چون پدر اينها آدم صالحي بوده، دو تا پيغمبر عملگي مفت، كارگري مفت ميكنند براي اين كه بابايشان خوب بوده، خدا ميخواهد مزد خوبي بابايش اين باشد كه يك خيري به بچههايش برسد. چه ميخواهم بگويم؟ «بسم الله الرحمن الرحيم» درس امروز ما همين بود، قسمت اولش، گاهي چون بابا خوب است، خدا يك خيري به بچههايش ميرساند. بنده اگر يك كاري ميكنم كه خير است بايد ببينم اجداد من چه نقشي در اين كار داشتند. درس دوم، مردم، يك كار خيري كه پيش آمد بكنيد، گرچه مزدتان را كسي در دنيا ندهد، چه بسا من يك كار خيري ميكنم، الان هم خيرش را نميبينم، ميگويم ما اين كار را كرديم، نه كسي از ما تشكر كرد، نه كسي فهميد، نه كسي مزد داد، هيچي هيچي. ميگويد غصه نخور، كار اگر خير است، يا خودت خيرش را ميبيني يا در آينده نسلت. «و كان ابوهما صالحا». الان شما نشستهايد، بنده خودم را ميگويم، از خودم بگويم، كتكهايش را بلال خورد، من به پلوهايش رسيدم. ديگران تركش خوردند، ديگران شهيد دادند، اوه، دهها هزار جوان، عمودي رفت جبهه، با آمبولانس افقي برگشت، شهيد شد. حالا انقلابي شده ما در آن هستيم، ديگران زحمتهايش را كشيدند. زحمات ديگران را هدر ندهيم.



زيارت يعني اظهار عشق، زيارت يعني قدرداني از زحمات، زيارت يعني درسِ عبرت به طاغوتها كه فكر نكنيد كشتيد تمام شد، زيارت يعني عبرتگيري، درس عبرت به ديگران، زيارت يعني عبرت گرفتن خود، زيارت يعني روحيه پيدا كردن



3- درس گرفتن از زيارت امام حسين عليه السلام



حالا؛ زيارت معنايش اين است كه حسين جان، تو زيرِ سم اسب رفتي، به من ياد دادي كه زيرِ بارِ طاغوت نروم. ما اصول دينمان سه تا بود. خوراك، پوشاك، مسكن. حسين جان شهيد شدي، چون در آستانه اربعين است ميگويم، حسين جان شهيد شدي كه بگويي خوراك مهم نيست، تو آب خوردن هم در عاشورا نداشتي. پوشاك هم مهم نيست، چون لباس و جبّهات را هم كندند، مسكن هم مهم نيست، چون خيمههايت را آتش زدند، نه خوراك داشتي، آبِ خوردن، نه پوشاك داشتي، جبّهات را كندند، نه مسكن، خيمههايت را آتش زدند، اما زيرِ بارِ زور نرفتي. اين يعني چه؟ يعني اگر آمريكا يك روز به شما گفت شما را در محاصره اقتصادي قرار ميدهم، بگو بكن، در محاصره اقتصادي باشيم، ما زيرِ بارِ تو نميرويم. درس است، به ما مكتب دادند. حالا اين امام حسيني كه در آستانه اربعينش بحث را گوش ميدهيد، بايد با او رابطه داشته باشيد. افكارش را، انگيزههايش را، هدفهايش را، حركتش را، رسالتش را، فريادش را، اين زيارت يعني چه؟ زيارت يعني تجديد افكار، چه فكري داشتند، تجديد اهداف و انگيزهها، تجديد حركت، تجديد رسالت، تجديد فرياد، اين بركات زيارت است، اگر گفتند چرا ميروي زيارت؟ بگو ميخواهم بروم آن فرياد را بشنوم، ميخواهم بروم آن فرياد فراموش نشود. زيارت يعني اظهار عشق، زيارت يعني قدرداني از زحمات، زيارت يعني درسِ عبرت به طاغوتها كه فكر نكنيد كشتيد تمام شد، زيارت يعني عبرتگيري، درس عبرت به ديگران، زيارت يعني عبرت گرفتن خود، زيارت يعني روحيه پيدا كردن، يك خلبان كه ميآيد در قزوين سرِ قبر شهيد بابايي، يك رئيس جمهور كه ميرود سرِ قبر شهيد رجايي، بنده طلبه كه ميروم سرِ قبر ابوترابي، بالاخره ميگويم عجب، البته من و ابوترابي همشاگردي بوديم، از بيست سالگي با هم بوديم. ايشان كه آمد نجف درس بخواند، من يك سالي نجف بودم، اتاقمان، اثاثيهمان را ايشان معامله كرديم، معاوضه كرديم، بالاخره وقتي من ميروم سرِ قبر او، ميگويم عجب، من و تو با هم بوديم، چقدر زحمت كشيدي و چقدر زجر كشيدي و چقدر و چقدر و چقدر. اين زيارتها اين بركات را دارد. و لذا جاي زيارت نبايد به صورت عياشي و تفريح در بيايد و متأسفانه بعضي از مزارها ميروند جگر درست ميكنند و بلال درست ميكنند و قليان چاق ميكنند و انگار قهوهخانه قنبر است.



ما فكر ميكنيم كه رفتيم مزار، حتماً بايد اكو ببريم و مداح ببريم و دوبله ببريم و سوبله ببريم و نخير اينطور نيست، اصلا هيچ كس هيچي نگويد. اصلا نگاه به مرده، عجب، اين چشم‎هايش ميديد. چشم‎هايت ميبيند نگاه نكن. ببينيد اگر زبانش كار نميكندها، تا زبانت كار ميكند اينقدر حرف بد نزن. اصلا نگاه اثرِ تربيتي دارد، بنابراين اين زيارتها اين آثار را دارد. اين زيارتها خيلي درسِ خوبي است.



زيارت يعني كلاس، آزمايشگاه. وقتي آدم ميرسد به قبر شهدا، ميبيند اوه اينها همه جوان بودند، عكسها را نگاه ميكني همه با آدم حرف ميزنند، و لذا در مزار شهدا بنده عقيدهام اين است كه سخنراني هم نگذارند. چون واعظ كه سخنراني ميكند يا مداح، همه حواسها را جمعِ خودش ميكند، اگر كسي حرف نزند ما حواسهايمان جمعِ شهداست. اينها حواس ما را از شهدا جمع ميكنند، متوجه خودشان ميكنند. همه جا سخنراني خوب نيست، اصلا بعضي جاها سكوت خوب است. در تبليغ ميگويند گاهي سكوت بهتر از فرياد است. مثلا من بگويم اين چه وضعي است؟ اين چه وضعي است؟ اين چه وضعي است؟ مثلا نعره بكشم بهتر است يا همچين بگويم، اين چه وضعي است؟ ميگويند به عدد اين كه سه بار نعره بكشي، يك بار يواش بگو به اندازه دو بار هم ساكت شو، ميگويند آن اثر سكوت بيشتر است. ما فكر ميكنيم كه رفتيم مزار، حتماً بايد اكو ببريم و مداح ببريم و دوبله ببريم و سوبله ببريم و نخير اينطور نيست، اصلا هيچ كس هيچي نگويد. اصلا نگاه به مرده، عجب، اين چشم‎هايش ميديد. چشم‎هايت ميبيند نگاه نكن. ببينيد اگر زبانش كار نميكندها، تا زبانت كار ميكند اينقدر حرف بد نزن. اصلا نگاه اثرِ تربيتي دارد، بنابراين اين زيارتها اين آثار را دارد. اين زيارتها خيلي درسِ خوبي است.



حالا، جملاتي است كه داريم (لكل موسي فرعون) هر جا موسي هست، فرعون هم هست. (لكل ابراهيم نمرود) هر جا ابراهيم هست نمرود هم هست. (كل ارض كربلا، كل يوم عاشورا) كه چي؟ ميخواهد بگويد اينها تاريخ مصرف ندارد، هميشه حق و باطل در مقابل هم در ستيز هستند. اين جريان است، از آدم تا خاتم، يك سنت است، حق در برابر خط باطل بوده و هست و خواهد بود، حالا. بعد از اين مقدمه وارد زيارت بشويم، در آستانه اربعين است، من سلام ميكنم، شما هم همين سلام را بگوييد، يك زيارتي است به نام زيارت وارث كه ميگوييم (السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله) اين كلمه را باز كنيم. يك صلوات بفرستيد.

امام حسين عليه السلام



4- امام حسين عليه السلام، وارث حضرت آدم عليه السلام



(السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله) خوب، حالا اگر اين يك كسي هم خوش صدا بود اين را ميخواند چقدر بهتر بود. (السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله) حسين جان، تو وارث آدم هستي، آدم چه بود؟ آدم چطور بود؟ صفات آدم، 1- آدم خليفه خدا بود. آدم مسجود فرشتگان بود، فرشتگان به آدم سجده كردند. آدم علم بينهايت داشت. آدم روحِ خدا در او بود. اما خليفه خدا بود، چون قرآن ميگويد «اني جاعل في الارض خليفه» من در زمين ميخواهم خليفه قرار بدهم. حضرت آدم خليفه خدا بود. مسجود فرشتهها بود، چون قرآن ميگويد «اسجدوا لآدم» اي فرشتهها، سجده كنيد به آدم. بينهايت علم داشت چون قرآن ميگويد «و علم آدم الاسماء كلها» خداوند همه علوم را، «كلها» كل علوم را به آدم آموخت. روحِ خدا در او بود، چون خدا ميگويد «نفخت فيه من روحي». حضرت آدم در قرآن خيلي آيه دارد. حالا چهار تا بس است، راجع به حضرت آدم اين چهار تا آيه را نگاه كنيد، «جاعل في الارض خليفه» خدا در زمين خليفه آفريد، پس آدم خليفه خداست، ما به امام حسين ميگوييم (السلام عليك يا وارث آدم) سلام بر حسين، حسين تو وارث آدم هستي، يعني همينطور كه آدم خليفه خدا بود، تو هم خليفه خدا هستي. «اسجدوا لآدم» فرشتهها به آدم سجده كردند. حسين جان تو وارث آدم هستي، يعني تو وارث كسي هستي كه فرشتهها به جدّت سجده كردند. «و علم آدم الاسماء» تمام علوم را خدا به حضرت آدم ياد داد، سلام به تو حسين، تو وارث آدم هستي، يعني وارث همه علوم هستي. «نفخت فيه من روحي» روح الهي در آدم دميده شد، سلام بر تو حسين، تو حسين هستي وارث آدم هستي، يعني روح خدا در تو هم هست. پس ببينيد يك چيزي ما، فقط بگوييد، زيارت وارث چيست، زيارت وارث (السلام عليك يا آدم صفوة الله) اينها را روان بگوييم، روان نيست، بازش كنيم، وقتي ميگوييم... اين معناي (السلام عليك يا آدم صفوة الله).



خوب؛ جمله بعد. (السلام عليك يا وارث نوح نبي الله) نوح چه خصوصياتي داشت. باز يك صلواتي بفرستيد.



5- امام حسين عليه السلام، وارث حضرت نوح عليه السلام



(السلام عليك يا وارث نوح نبي الله) به مناسبت اربعين امام حسين يك نگاهي به زيارت امام حسين ميكنيم، سلام بر تو اي حسيني كه وارث نوح هستي، نوح نبي الله بود، نوح چطور آدمي بود، كشتيسازي او را مسخره ميكردند. قرآن بخوانم. قرآن ميگويد خدا به نوح گفت كشتي بساز پيش چشم من، «اصنع الفلك باعيننا»، اصنع همان صنعت است، يعني بساز. فلك هم يعني كشتي، عين يعني چه؟ چشم، يعني در برابر چشم ما يك كشتي بساز، قرآن ميگويد «كلما مرّ عليه قوم» هر قومي كه مرّ، مرور ميكرد، ميآمد از بغل كشتي برود، «سخروا» مسخره ميكردند، ميگفتند حضرت نوح، مثل اين كه پيغمبريات گُل نكرد، به نجاري افتادي. گاهي ميگفتند نوح، ببين، آدمِ عاقل، كشتي را كنار دريا ميسازند كه هلش بدهند برود در دريا، آخر وسطِ خشكي اين كشتي را روي دوش كي ميخواهي بگذاري ببرد در دريا؟ قهقه ميخنديدند. خيلي مسخره كردند. قرآن ميگويد «كلما» يعني هر وقت هر كه آمد برود يك متلك گفت. «كلما مر عليه قوم سخروا» عربيهايي كه ميخوانم قرآن است ولي شما عربيهاي آسان را بلد هستيد. «كلما» هر چه، مرّ، مرور كردند، قوما، يعني قومي، يعني هر قومي مرور ميكردند ميآمدند براي من، «سخروا» يعني مسخره ميكردند، جواب ميگويد كه مسخرهها را گوش بده. امام حسين كه ميخواست برود كربلا، ميگفتند حسين جان، با هفتاد و دو نفر ميروي كربلا چه كني؟ او سي هزار نفر است، ميخواهي بروي كربلا، زن و بچهات را ميبري چه كني؟ علي اصغر را ميبري چه كني؟ با كي ميخواهي بجنگي؟ با چه زوري؟ با چه پولي؟ با چه نيروي انساني؟ در و ديوار انتقاد ميكردند، حسين جان به نوح انتقاد كردند، به تو هم انتقاد كردند. (السلام عليك يا وارث نوح نبي الله).



6- امام حسين عليه السلام، كشتي نجات امت



خوب؛ كشتي نوح مؤمنين را نجات داد، وسيله نجات شد. (ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاه) سفينه يعني چه؟ كشتي، كشتي نوح عدهاي را نجات داد، قيام امام حسين هم نجات داد. چون مردم ميترسيدند از بني اميه، امام حسين رفت قطعه قطعه شد، اصحابش قطعه قطعه شدند، آنوقت مردم هم كه مشاهده كردند، مردم هم منفجر شدند، آن انفجار بعد از قيام امام حسين، چون اگر امام حسين تكه تكه نميشد، جامعه منفجر نميشد. يعني گاهي براي انفجار جامعه... بعد از قيام كربلا خيلي كارها شد، يك مدتي خفقان بود، چي بود؟ ما چه كرديم؟ اه، رفتيم پول گرفتيم حسين را كشتيم؟ اين چه غلطي بود كرديم؟ ما خواب بوديم، مست بوديم، اصلا كار به جايي رسيد، همان روزهاي اول كه يزيد آمد در خانهاش، خانمش گفت چه كردي؟ او گفت ابن زياد بود، او گفت او بود، او گفت او بود، همه گردن هم ميگذاشتند، پسرِ يزيد، يزيد را توبيخ كرد، بابا چه كردي؟ به هر حال خون ميجوشد. منتهي كشتي امام حسين هم تند ميرود. همه امامان ما كشتي نجات هستند، اما كشتي امام حسين تندتر ميرود. يك بار در صحن كربلا ايستاده بودم، بلندگو يك جملهاي گفت، برق مرا گرفت. حالا من هم نميدانم اين جمله حديث است، يا حديث نيست. كلمهاي است كه برق مرا گفت. گفت (كلهم سفن النجاه) همه امامها كشتي نجات هستند، بعد گفت (و سفينة الحسين أسرع) كشتي امام حسين تندتر ميرود. (كلهم باب الله) همه امامها درگاه لطف الهي هستند، (و باب الحسين اوسع) اما درگاه امام حسين بازتر و وسيعتر و افراد بيشتري را جذب ميكند. و همينطور هم هست، بسياري از آدمهايي كه با قال الصادق و قال الباقر و نماز جماعت و اينها خيلي رفيق نيستند، اما با عاشوار حسابي رفيق هستند، امام حسين مشتريهاي خاص خود را دارد. مذهبي مسلمانها و شيعههايي كه در كشورهاي ديگر هستند، قويترين اهرمي كه اينها را جمع ميكند عاشوراست. من بعضي ايام عاشورا كشورهاي ديگر هم بودم كه، مثلا ديدم كه حتي روز عاشورا از صد فرسخي، از پنجاه فرسخي هر جا هست شيعهها يك جا جمع ميشوند كه واقعا كشتي نجات و چراغ هدايت شده.



(السلام عليك يا وارث نوح نبي الله) سلام بر تو اي حسين، تو وارث نوح هستي. نوح را مسخره كردند، به تو هم انتقاد كردند، ميروي چه كني؟ كشتي نوح نجات داد، قيام تو نجات داد. ديگر چه؟ قرآن ميگويد نوح به مردم گفت «لا ينفعكم نصحي» من هرچه حرف زدم ترجمهاش را بلد هستيد، «لا ينفع» يعني نفعي نميدهد، «نصحي» يعني نصيحت من، من هر چي نصيحت ميكنم، نصيحتهاي من در گوش من نميرود. امام حسين هم روزِ عاشورا سه تا سخنراني كرد و هيچ كدام از اين سخنرانيها در دل مردم نرفت. آخرش فرمود (استحوذ عليكم الشيطان) شيطان ديگر سرتا پاي شما را گرفته، ديگر نفوذناپذير شدهايد. گاهي انسان در اثر گناه نفوذناپذير است. بعضيها ميگويند خدا ارحم الراحمين است، بله خدا ارحم الراحمين است ولي خودِ خدا گفته رحمت من شامل همه نميشود. «رحمت الله قريب من المحسنين» رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است. ببين اقيانوس اطلس خيلي آب دارد اما چيزي از آن در توپ نميرود، اگر شما يك توپي را بيندازيد، با اين كه آب زياد است، يك قطره از اين آب در توپ نميرود، مشكل در اقيانوس نيست، اين درش بسته است. «لا ينفعكم نصحي».



7- ناجوانمردي كوفيان در حمايت از امام حسين عليه السلام



در برابر نوح قرآن ميگويد «اصروا» اصرار كردند، «واستكبروا استكبارا» خيلي گردنكلفتي كردند، راجع به امام حسين هم خيلي گردنكلفتي كردند. بارها امام حسين فرمود كه من حلالي را حرام كردم، حرامي را حلال كردم؟ روي كره زمين، خوب گوش بدهيد، روي كره زمين در هيچ تاريخي، در هيچ زماني، در هيچ مكاني، هيچ مهماني دوازده هزار نامه دعوت برايش نيامد. يك مهمان روي كره زمين بود كه دوازده هزار نامه دعوت براي او آمد كه آن هم كوفيها بودند، بعد از دوازده هزار نامه دعوت، او را شهيد كردند. هيچ زماني در هيچ مكاني هيچ شهيدي بين دو تا نهرِ آب تشنه شهيد نميشود. «واصروا واستكبروا استكبارا».



وقتي نوح كشتي ميساخت مسخرهاش ميكردند، نوح گفت خدايا دارند مرا مسخره ميكنند، قرآن ميگويد بابا من تو را ميبينم، مسخرهها را هم ميشنوم، ببينيد، اگر ما بدانيم كه خدا ميبيند، خيلي حيا ميكنيم. اصلا بداند يك دوربين مخفي است، اصلا ببيند يك بچه به ما نگاه ميكند حيا ميكنيم. گاهي وزنهبردارها كه وزنه بلند ميكنند، سنگين است، اما چون ميبيند كه دارند همه ايران، همه دنيا دارند او را ميبينند اين سنگين را بلند ميكند. شما گاهي ميروي زيرِ آب ميگويي بشمار چند تا زيرِ آب هستم، ميروي زيرِ آب، او ميشمارد شانزده هفده هيجده، هي دارد ميشمارد، شما نفست ميسوزد، اما چون ميداني دارند تو را ميبينند، هر چه بتواني ... مسخره ميكردند نوح را، ميگفت خدايا «اصنع الفلك باعيننا» ميگفت خدايا تو ميبيني. علي اصغر هم كه روي دست بابايش تير خورد، يك مرتبه امام حسين ديد گلو پاره شد، گفت خدايا تو ميبيني، (هون علي انه بعين الله) همين كه تو ميبيني من آرام هستم، «اصنع الفلك باعيننا»، (هون علي انه بعين الله) آن باعيننا، اين عين الله، هر دو يعني چه؟ يعني خدايا تو ميبيني. گاهي انسان يك عبادتي ميكند او را مسخره ميكند. مثلا نماز ميخواند، بعضي آدمهاي لاابالي پوزخند ميزنند، حجابش خوب است، دو نفر آدم كذايي مثلا لبخند ميزنند. يا هي ميگويد يا الله، بيا تو ديگه به تكليف رسيدي، ميخواهد بگويد من مرد هستم، بيا تو. پسر است به تكليف رسيده است، هي ميگويد يا الله، آنهايي كه تا ديروز بيحجاب بودند، حالا هم اين را جزء آدم مرد حساب نميكنند، اصلا او را مسخره ميكنند. بگو خدايا من اين مسخره را ميشنوم، قبول هم دارم، تو كه ميبيني قبول است. گاهي هم بايد با خدا معامله كرد. خدايا با اين كه مرا مسخره ميكنند من مقاومت ميكنم، چون تو دوست داري، تو ميبيني، خلاص. همين كه خدا ميبيند خلاص.



(السلام عليك يا وارث نوح نبي الله) اين زيارت را ادامهاش را در جلسه بعد انشاءالله خواهيم گفت. يك خورده باز كنيم ببينيم با كي صحبت ميكنيم.



پس حرف‎هايي كه زدم، زيارت خيلي ثواب دارد، حتي داريم، حديث داريم كساني كه پول ندارند و امكان ندارند بيايند زيارت انبياء و اوليا و امامان، بروند زيارت علما، زيارت افراد صالح، حتي اگر پيش از ظهر جمعه كسي سرِ قبر پدر و مادرش برود، ثواب عمره دارد. زيارت قبور مهم است. زيارت شهدا خيلي مهم است، ميفهمند، ميدانند، همه كارهايمان را، به خصوص شهدا و اولياي خدا كارهايمان را زيرِ نظر دارند، ما بايد رابطهمان را با نسل گذشته قطع نكنيم. اين كتابخانه را همينطور نگاه نكن، قرن‎ها نوشتند تا اين كتابخانه شد. زحماتي كشيده شد تا من به اين نتيجه رسيدم. ما سرِ سفره ديگران نشستيم. ديگراني كه به گردنِ ما حق دارند، حقّ وراثتي، ژنتيكي، حقّ تعليمي، حقّ تربيتي، هر كس حقّي به گردن دارد، ديگران را فراموش نكنيم.



خدايا امنيت كامل به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطين، به همه بلاد اسلامي امنيت كامل مستقر بفرما. (الهي آمين) زيارت همراه با معرفت نصيب همه ما بفرما. (الهي آمين) جلسه بعد هم ادامه همين زيارت وارث خواهد بود.



والسلام عليكم و رحمة الل