بازگشت

عزت و افتخار راه و روش حركت حسين



عزت و افتخار راه و روش حركت حسين

(سبحان ربك رب ّ العزّة عمّا يصفون )

(هوالذي ايّدك بنصره و بالمؤمنين )

عزت ، يكي از صفات جماليه ذات پاك پروردگار عالم است . او معزّ المؤمنين است ،از اين رو به هر كه بخواهد عزّت مي بخشد:

(قل اللّهم مالك الملك تؤتي الملك من تشاء... و تعزّ من تشاء و تذل ّ من تشاء).

(وللّه العزّة ولرسوله وللمؤمنين ).

حضرت علي (ع) مي فرمايد: «قَدْ تَكفَّل بنَصرِ مَن ْ نَصَرُه و اِعْزازِ مَن ْ اَعَزَّه ُ؛

خداوند خود متكفل ياري و نصرت و عزت بخشيدن به كسي گرديده كه او را ياري نمايد و عزيز بدارد.»

مؤمنيني كه با اتكال به نيروي لايزال پروردگار بر عزت بي منتهاي او تكيه مي زنند خود را به نيروي لايزال قادر و قهاري مجهز مي سازند كه همين اتكاي به قدرت عظيم و بي منتها رمز غلبه پيوسته اهل ايمان با وجود كمي نيرو و نفرات بر سپاه كفر در طول تاريخ است :

(ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مأتين وان يكن منكم مأة ٌ يغلبوا ألفاًمن الذين كفروا إن ْ يَكُن ْ مِنْكُم ْ مِاة ٌ صابِرَة ٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْن ِ وَ إن ْ يَكُن ْ مِنْكُم ْ اَلْف ٌ يَغْلِبُوا اَلْفَيْن بِإذْن ِاللّه ِ)

بيست تن رزمنده صبور از اهل ايمان بر دويست تن از سپاه كفر غلبه مي كنند و صد نفر از شما بر دو هزار نفر از آنان چيره خواهند شد.

برخلاف سپاهيان كفر كه از منظر نيرو و تجهيزات مادّي به نتايج نبرد و مخاصمه مي انديشند و از همين ديدگاه در غالب تكيه بر عوامل مادي مي كوشند كه نتايج را پيش بيني كرده و جستجو نمايند:

(وَ قالُوا بِعِزَّة ِ فِرْعَوْن َ إنّا لَنَحْن ُ الْغالِبُون َ).

گفتند: به عزت فرعوني سوگند كه ما به يقين پيروز خواهيم شد.

(ان َّ الذين يتَّخذون الكافرين اولياءَ مِن ْ دون المؤمنين اَيَبْتَغون َ عنْدهم العزَّءُ فان َّ العزَّة لله جميعاً)

آنان كه در مواجهه با اهل ايمان كافران را به دوستي و نصرت بر مي گزينند آيا عزت را در نزد آنان جستجو مي كنند، به درستي كه عزت به يك باره در نزد خداست .

(ضُرِبَت ْ عَلَيْهِم ُ الذِّلَّة ُ وَ الْمَسْكَنَة ُ وَ باوو بِغَضَب ٍ مِن َ اللّه ِ ذلِك َ بِاَنَّهُم ْ كانُوا يَكْفُرُون َ بايات اللّه وَ يَقْتُلُون َ النَّبِيِّين َ بِغَيْرِ الْحَق ِّ ذلِك َ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُون َ).

آنان كه دعوت انبيا را به سخره و تكذيب و استهزاء و كفران مي گيرند در حقيقت نشانه ها و آيات پروردگار را تكذيب و كفران نموده شايسته خشم و غضب و ذلت پروردگارند.

(إن َّ الَّذِين َ اتَّخَذُوا الْعِجْل َ سَيَنالُهُم ْ غَضَب ٌ مِن ْ رَبِّهِم ْ وَ ذِلَّة ٌ فِي الْحَياة ِ الدُّنْيا وَ كَذلِك َ نَجْزِي الْمُفْتَرِين َ)

آن دسته كه در برابر دعوت توحيدي حضرت موسي (ع) راه كفر و گوساله پرستي درپيش گرفتند به غضب و خشم و ذلت از سوي پروردگار گرفتار مي آيند. اين سرانجام همه تكذيب كنندگان آيات الهي است كه اصحاب ذلت و خواري خواهند بود:

«اوحي الله تعالي الي داوود (ع): يا داود انّي وضعْت ُ... العزَّ في طاعتي و هم يطْلبونه في خدْمَة ِ السُّلطان َ فلا يجدُونَه ُ؛

در وحي خداوند به حضرت داود (ع) چنين آمده : اي داود! من عزّت را در اطاعت از خويش قرار دادم امّا مردم آن را در خدمت گزاري به سلاطين و پادشاهان جستجو مي كنند.»

عزّت نقطه افتراق اهل ايمان از كفر است و پيروي از آيات پروردگار و متابعت از سنّت هاي انبيا و اولي الامر رمز جَستن از ذلّت و خذلان و پرواز تا اوج عزّت و حيات طيبه است :

(فَنَتَّبِع َ آياتِك َ مِن ْ قَبْل ِ اَن ْ نَذِل َّ وَ نَخْزي ).

به تعبير قرآن كريم عزّت به يك باره در نزد خداست و جويندگان عزت مي بايد آن را در طاعت پروردگار جستجو كنند.

(مَن ْ كان َ يُرِيدُ الْعِزَّة َ فَلِلّه ِ الْعِزَّة ُ جَمِيعاً إلَيْه ِ يَصْعَدُ الْكَلِم ُ الطَّيِّب ُ وَ الْعَمَل ُ الصّالِح ُ يَرْفَعُه ُ)

هر كس جوياي عزّت است بداند كه عزت به يك باره در نزد خداست . سخن پاكيزه و عمل شايسته به نزد او صعود مي كند.

قرآن كريم مؤمنيني را كه در راه خدا جهاد را بر سستي و قعود برگزيده و آنان كه در راه رضاي پروردگار از سرزنش دنياگرايان بيمي ندارند مي ستايد. در ميان خود به رفق و مدارا و با دشمنان به شدت عمل مي كنند.

(فَسَوْف َ يَاْتِي اللّه ُ بِقَوْم ٍ يُحِبُّهُم ْ وَ يُحِبُّونَه ُ اَذِلَّة ٍ عَلَي الْمُوْمِنِين َ اَعِزَّة ٍ عَلَي الْكافِرِين َ يُجاهِدُون َ فِي سَبِيل ِ اللّه ِ وَ لا يَخافُون َ لَوْمَة َ لائِم ٍ).

پس عزت ، صف بندي اهل ايمان در برابر جبهه كفر است وگرنه روابط ميان مؤمنين همواره برخاسته از رفق و مدارا و مهرباني و عطوفت است .

(مُحَمَّدٌ رَسُول ُ اللّه ِ وَ الَّذِين َ مَعَه ُ اَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم ْ)

عزّت رمز نفوذ ناپذيري جبهه حق در برابر صف كفر و بي عدالتي است . صف بندي حزب خدا در برابر سپاه شيطان و مرزبندي اولياي خدا در برابر اعوان كفر و ظلم .عزّت ويژه خدا و پيامبر و مؤمنين است و ذلت شاخصه اهل كفر كه مغضوب پروردگار عالميان اند.

عزّت ، استقامت و نفوذ ناپذيري است و پافشاري اهل ايمان در اعتلاي كلمه توحيد برآيند همين عزّت خداداد است .

(إن َّ الَّذِين َ قالُوا رَبُّنَا اللّه ُ ثُم َّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّل ُ عَلَيْهِم ُ الْمَلائِكَة ُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّة ِ الَّتِي كُنْتُم ْ تُوعَدُون َ).

تاريخ كربلا تاريخ پر حماسه مرزبندي عزت اهل ايمان در برابر ذلّت كفر است .چنان كه امام حسين (ع) فرمود:

«الا و إن َّ هؤلاءَ قد لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطّلوا الحدود و استأثروا بالفي ِ و احلّوا حرام الله و حرّموا حلال الله و انا احق ُّ مَن ْ غير؛

آگاه باشيد كه اينان ملازم اطاعت شيطان گرديده از اطاعت پروردگار روي برتافتند. در زمين فتنه و فساد به پا كرده حدود الهي را تعطيل نموده اند. از تقسيم غنايم سرباز زده و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام شمردند و تغيير اين وضع بيش از همه برمن سزاوار است .»

هم چنين فرمود: الهي و سيّدي وددت ُ ان اُقْتِل َ و اُحيي سبعين مرّة ٍ في طاعتك و محبتك سيّما اذا كان في قتلي نصرة دينك و احياء امرك و حفظ ُ ناموس شرعك ؛پروردگارا اگر مرگ من مايه نصرت دين تو و حفظ ناموس شريعتت گردد دوست دارم هفتاد هزار بار در راه دين تو و طاعت و محبتت بميرم و زنده شوم .»

«كان في قتلي نصرة دينك و احياء امرك و حفظ ناموس شرعك ؛

خدايا دوست دارم در راه ياري دين و اطاعت و محبت تو هفتاد هزار بار بميرم و زنده شوم . آن هنگام كه مرگ من مايه نصرت دين تو و حفظ ناموس شريعت گردد.»

«قال الحسين (ع): ليس شأني شأن ُ من يخاف ُ الموت َ. ما اهون َ الموت ُ علي سبيل ينل العزّ و احياء، الحق ّ. ليس الموت في سبيل العزّ الاّ خالدة ً و ليست الحياة مع الذُّل ِّ الاّ الموت َ الذي لاحياء، معه . افبالموت تُخوّفُني هيهات ، طاش سهمك و خاب ظنّك ،لست ُ اخاف ُ الموت هِمَّتي لَأعلي مِن ْ أن أحمِل الصَّيْم َ خوفاً من الموت و هل تقدرون علي اكثر من قتلي ؟، مرحباً بالقتْل ِ في سبيل الله و لكنكُم لاتقدورن علي هَدْم ِ مَجْدي و محوعزّي و شَرَفي فإذاً لااُبالي ، بالقتل .»

وقتي سپاه عمر سعد در سرزمين كربلا در برابر امام (ع) موضع گرفت و مهياي نبرد گرديد، فرمانده سپاه ، امام (ع) را از رويارويي با دشمن سخت برحذر داشت و از عواقب نافرجام آن پرهيز داد. امام (ع) در پاسخ او فرمود:

«ترس از مردن شايسته كسي چون من نيست . مرگي كه در راه رسيدن به عزّت و سربلندي و زنده كردن حق باشد چه آسان است . مرگ در راه عزت جز زندگي جاويد نيست و زندگي با ذلّت ، مرگ و فناي مطلق است . آيا مرا با مردن مي ترساني ؟ هرگز! تيرت به خطا رفت و گمانت بي هوده و باطل گرديد. من از مرگ نمي ترسم و بلند همت تر از آنم كه از ترس مردن ، ذلت را بر خويشتن برگزينم . مگر شما جز كشتن من كار ديگري مي توانيد انجام دهيد؟ آفرين بر مرگ در راه خدا كه با مرگ در راه خدا نمي توانيد مجد و عزّت و شرف مرا نابود سازيد. به همين جهت است كه من از مردن باكي ندارم .»

«الا و ان ّ الدّعي ّ قد تركني بين اثنتين بين السّلّة و الذّلّة و هيهات له ذالك منّي ،هيهات منّا الذّلّة !! ابي الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنين أن يؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام ، الا و انّي زاحف ٌ بهذه الاسرة مع قلّة العدد و كثرة العدُوِّ و خذلة النّاصر؛

«آگاه باشيد كه اين مدعي دروغين مرا ميان كشته شدن با برق شمشير و ذلت مخيّر ساخته است . البته هرگز كه ذلت شايسته ما نيست و از اين خاندان دور است كه خدا و پيغمبر و مؤمنين از ذلّت ابا دارند. هرگز مباد كه طاعت فرومايگان بر قتل و شهادت در راه خدا ترجيح يابد كه ذلت از ما بدور است . اكنون من با اين تعداد اندك ياران به كار زار مي شتابم با آن كه مي دانم تعداد دشمن بسيار است و ياري گرانم اندك اند.»

امام حسين (ع) پيش از امارت يزيد در نامه اي به معاويه چنين نگاشت :

«انّي لااَعْلَم ُ فِتْنة ً اَعْظَم ُ علي هذه الامّة مِن ْ ولايتك عليها و لااَعْلم ُ نظراً لنفسي ولديني و لامّة ، محمد(ص) علينا افضل مَن ْ أن اُجاهدك فان فعَلْت ُ فانّه ُ قُربَة ٌ الي الله و ان تركته فانّي استغفر الله لذنبي ... اوَلسْت َ قاتِل َ المُصَلّين َ العابدين الذين كانوا ينكرون الظُلم و يستعظمون البدع َ و لا يخافون في الله لومة ُ لائم ٍ ثم قَتَلْتَهُم ْ ظلماً و عُدْواناً؛

«به درستي كه من هرگز بر اين امّت فتنه اي بزرگ تر از ولايت و امارت تو بر آنان سراغ ندارم و گمان نمي كنم برايم عملي برتر و با فضيلت تر از جهاد در راه تو باشد كه البته عملي افضل از جهاد بر تو بر امّت جدم متصور نيست . اكنون اگر با تونبرد كنم به نيت تقرب به خداست و اگر از جهاد درگذرم ، بايد به درگاه خداي استغفار كنم كه مرتكب گناه گرديده ام . مگر نه آن كه تو قاتل نمازگزاران و عابداني هستي كه ظلم را دشمن مي داشتند همان ها كه در راه خدا از شماتت و سرزنش سرزنش گران نمي هراسيدند و تو آنان را به ظلم و كينه به قتل رسانيدي !»

او پيوسته به تكليف و وظيفه شخصي خود مي انديشيد به همين جهت همه كساني كه در صدد بودندتا با تبيين دورنمايي از حوادث خونين كربلا او را از انجام اين مأموريت باز دارند و با يادآوري مخاطرات سفر، او را از آن بازدارند، اما كمترين توفيقي نيافتند. انجام وظيفه تنها نكته اي بود كه امام (ع) همواره بدان تأكيد و اصرار مي ورزيد و اظهار مي داشت ؛ چنان كه در دوران سخت جنگ تحميلي وقتي امام امت را از رويارويي بادشمن تا دندان مسلح كفر برحذر مي داشتند مي فرمود: ما مأمور به وظيفه ايم نه نتيجه .!

وي در تبيين ضرورت جهاد با دشمن مي فرمود:

«الا ترون الي الحق ّ لايُعْمَل ُ به و الباطل َ لايُتناهي عنه ليرغَب َ المؤمنين في لقاء ربّه حقّاً حقّاً فانّي لا اري الموت َ الا الشّهادة (السعادة ) و الحياة مع الظالمين الاّ بَرِماً؛

«مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل نهي نمي گردد؟ همين امر بايد مؤمنين را مشتاق ديدار پروردگارش گرداند. به درستي كه من مرگ را جز به شهادت (سعادت ) نمي بينم و زندگي با ظالمان را جز زجر و درد نمي دانم .»

«و الله لأرجو أن ْ يكون َ خيراً ما اراد اللهُ بنا قُتِلْنا أم ظَفِرنا؛

به خدا سوگند! ايمان دارم كه هر آنچه خداي بر ايمان اراده كند خير است مرگ باشد يا پيروزي .»

«لا اعطي المقادة و المذلّة من نفسي ؛ هرگز تن به ذلت نمي سپارم .»

«مثل لايُبايِع ُ مَثلَه ُ؛ شايسته نيست كسي چون من با يزيد بيعت نمايد.»

«انه لااعطي الدَّنيّة مِن ْ نفسي ابداً؛ هرگز تن به ذلت نمي سپارم .»

از آن روي تن به آسايش نمي سپرد كه تنها به رضايت پروردگار مي انديشيد و رستگاري را جز در انجام فرايض خداوند عالم جستجو نمي كرد. او پرهيز از انجام تكليف را ذلت مي دانست و ذلت را مغضوب پروردگار. در اين نگرش رضايت شخصي بي معناست و همه چيز در رضايت او خلاصه مي شود؛ چنان كه مي فرمود:

«لا افْلَح َ قوْم ٌ آثروُا مَرضاة َ انفسهم علي مرضاة َ الخالق ؛

آن دسته كه رضايت خويش را بر رضايت پرورگار برگزينند هرگز طعم فلاح و رستگاري را نخواهند چشيد». از اين رو وقتي در سرزمين كربلا پا نهاد پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟

گفتند: كربلا. آهي كشيد و فرمود: بايستيد كه اين سرزمين همان جاست كه خون ما را بر آن خواهند ريخت ، اين جا همان جاست كه مردانمان را مي كشند و كودكانمان را ذبح مي كنند...

به هنگام حركت از مدينه به سوي كربلا وقتي ام سلمه مي كوشيد تا با تكيه به اخبار رسول اكرم (ص) او را از رفتن به سوي عراق باز دارد و از نتايج شوم اين رويارويي آگاه سازد، امام حسين (ع) پاسخ داد:

«قد شاء الله عزّوجل ّ أن يراني مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عُدواناً و قد شاء ان يري حرمي و رهطي و نسائي مُشرَّين و اطفالي مذبوحين مظلومين مأسورين مقيّدين و هم يستغيثون فلايجدون ناصراً و لا معيناً؛

خدا دوست دارد مرا كشته ظلم و عداوت و خانواده ام را اسير و كودكانم را كشته و ذبح شده يا اسير و در بند ببيند؛ چنان كه آنان فرياد زنند و ياري طلبند ولي كسي به ياري آنان نشتابد.»

با آن كه از نتيجه اين نبرد به درستي مطلع بود چون آن را موافق رضاي پروردگارش مي دانست از آن ابايي نداشت به همين جهت وقتي با منظره دل خراش شهادت كودك شير خوارش در ميان آغوش خود مواجه شد فرمود:

«هوْن ٌ علي َّ ما نزل بي أنَّه ُ بعين الله؛ تحمل آنچه بر من مي رسد از آن روي برايم آسان است كه مي دانم در منظر خدايم و او شاهد و ناظر است و همين برايم كافي است و تسلّايم مي دهد.»

با آن كه پيشاپيش از همه حوادث سخت و توان فرساي روز عاشورا مطلع بود،صبح عاشورا با ياران ثابت قدم خويش گفت گويي كرد كه از خلال مفاهيم اين گفت گو مي توان به جهان بيني و نوع نگرش زيبا بين وي در حوادث هستي پي برد. از اين نگاه ديگر همه تلخي ها شيرين و همه ناكامي ها آسان و سهل خواهند بود:

«صبراً بني الكرام فما الموت الا قنطرة ٌ تعبَرُ بكم عن ِ البؤس ِ و الضّرّاء الي الجنان الواسعة ِ و النعيم الدائمة فأيُّكُم ْ يكره أن ينتقل َ مِن ْ سجن ٍ الي قصرٍ و ما هو لَأعدائكم الاّينتقل مِن ْ قصرٍ الي سجن ٍ و عذاب ؛

«اي بلند پايگان ! صبر پيشه كنيد كه مرگ تنها پلي است كه شما را از عذاب و شدت و سختي به بهشت و نعمت هاي بي پايان پروردگار منتقل مي سازد. پس كيست كه نخواهد از زندان به قصر منتقل شود؟ در عوض ، مرگ براي دشمنان شما هم چون پلي است كه آنها را از قصر به زندان و عذاب منتقل مي كند.»

ظهر عاشورا وقتي با اصحاب خويش نماز گذارد به آنان رو كرد و فرمود:

«يا اصحابي ان هذه الجنة قد فُتحَت اَبْوابُها و اتّصَلت ْ انهارها و اينعت ثِمارُها و زُيّنَت ْ قُصُورها و تألَّفَت ْ وُلدانُها و حوُرُها و هذا رسول الله(ص) و الشهداء الذين قتلوا معه و ابي و امّي يتوقُّعون قدومَكُم ْ و يتباشرون بكم و هم مشتاقون اليكم فحاموا عن دين اللهو ذبّوا عن حَرَم ِ رسول الله(ص)؛

اي ياران من ! به درستي كه درهاي بهشت گشوده و نهرهاي آن جاري است .درختانش ثمر داده و قصرهايش را زينت كرده اند و كنيزان و حوريان و غلامان بهشتي مهيا گرديده اند. اكنون رسول خدا(ص) و شهيدان در ركاب او، پدرم علي و مادرم فاطمه (س) در انتظار قدم هاي شمايند. پس شما را به بهشت بشارت باد. از دين خدا حمايت كنيد و ازحريم رسول خدا(ص) پاسداري نماييد.»

سال عزت و افتخار حسيني را در شرايطي پشت سر مي گذاريم كه نائره جنگ استكبار بر گوش جهانيان طنين انداز گرديده و فرياد فزون طلبي هاي استعمار و ابرقدرت ها گوش جهانيان را پر كرده است .

نداي مظلوميت مستضعفان تحت سلطه در سراسر جهان به ويژه در كشورهاي اسلامي و خصوصاً در افغانستان و فلسطين شنيده مي شود و اخبار تكان دهنده حوادث جاري در اين سرزمين ها قلب انسان را در هم مي فشارد.

فجايع اخير صهيونيست ها در سرزمين هاي اشغالي كه فاجعه «اردوگاه جنين » تنها يكي از هزاران نمونه آن است ، حاصل تعاملات سياسي سران استكبار و مدافعين دروغين ملت مظلوم و ستم ديده فلسطين از يك سو و سكوت مرگبار و ذلّت آميز سران كشورهاي اسلامي از سوي ديگر است .

فجايعي كه امروزه از پس ديوارهاي بلند و دروغين ساخته شده از سوي دستگاه هاي تبليغاتي غرب و صهيونيسم فراتر رفته و وجدان هاي بيدار افكار عمومي راحتي در كشورهاي اروپايي و غير مسلمان نيز به عكس العمل واداشته است .

اتحاديه اروپا كه رقابت هاي پنهاني با آمريكا در تشكيل ارتش اروپايي آغازكرده بودند اكنون با ملاحظه مواضع جديد دولت بوش و جنگ طلبي ها و فزون خواهي هاي او روي كردها و رفتار مستقل تري را نسبت به گذشته با آمريكا ابراز مي دارند. به اين ترتيب حتي آنها هم مي كوشند كه با مخالفت نه چندان مستقيم خود با مواضع دولت آمريكا درخصوص حوادث جاري در سرزمين هاي اشغالي و عمل كرد رژيم صهيونيستي نادرستي اين رفتارهاي غير انساني را ابراز دارند.

اكنون حتي اتحاديه اروپا نيز به مسئله تحريم تجاري رژيم صهيونيستي و فشارسياسي به اين رژيم مي انديشد كه اين بيان گر عمق حوادث جاري در اين سرزمين هاست . از سوي ديگر اعتراض هاي غير دولتي و مردمي در كشورهاي اروپايي نيزنشان از عمق حوادث و وقايعي است كه در سرزمين هاي اشغالي مي گذرد.

اعتراض خاخام هاي يهودي به سياست هاي دولت اسرائيل در برابر ساختمان سازمان ملل در آمريكا در تاريخ (24 / 11/ 80).

درخواست پنجاه سازمان معتبر بين المللي جهان از سوئيس براي قطع مبادلات نظامي خود با رژيم صهيونيستي .

تحت فشار قرار دادن دولت هاي آلمان و سوئيس براي قطع روابط ديپلماتيك با رژيم صهيونيستي .

محكوميت رژيم اسرائيل از سوي كميسيون حقوق بشر سازمان ملل به خاطر نقض مكرر حقوق انساني و عدم رعايت كنوانسيون حقوق بشر (7 / 2 / 81).

غير قانوني خواندن مسئله اشغال فلسطين از سوي سازمان ملل (23 / 12 / 80) و(15 / 9 / 81).

حوادث و اخباري از اين دست نشان مي دهد كه فجايع جاري در فلسطين امروزه ديگر مرز انسانيت و وجدان را در نورديده و نه تنها به صورت فاجعه اي در جهان اسلام كه فاجعه اي براي جامعه انساني قلمداد مي گردد.

با اين حال ملاحظه سكوت فاجعه بار سران كشورهاي اسلامي ـ عربي هم چنان مايه تحير و تأسف همه وجدان هاي بيدار در سطح جهان است .


بررسي مواضع دولت هاي عربي و اسلامي

با آن كه سازمان كنفرانس اسلامي اساساً به منظور دفاع از قدس و آزاد سازي سرزمين فلسطين پايه گذاري گرديده ، اكنون بحث و بررسي درباره موضوع فلسطين به حاشيه مباحث اين اجلاس و نيز اجلاس اتحاديه عرب رانده شده است . علاوه بر اين مي كوشند كه در اين نشست ها بيش تر بر هويت عربي فلسطين تأكيد نمايند تا هويت اسلامي آن !!

سازمان كنفرانس اسلامي در حال حاضر توسط رياست دولت قطر اداره مي شود.اين در حالي است كه دولت قطر معاهده اي در زمينه انتقال گاز با دولت اسرائيل دارد و به همين علت مجموعه اي با عنوان دفتر بازرگاني رژيم صهيونيستي در دوحه پايتخت دولت قطر فعاليت مي كند كه هدف آن گسترش پيوندهاي اقتصادي اين كشور با اسرائيل است !! اين دفتر علاوه بر فعاليت هاي اقتصادي ، فعاليت هاي سياسي ويژه اي نيز دارد كه كمك به حفظ حاكميت دولت فعلي قطر از جمله اهداف جدّي اين مجموعه است كه اكنون دنبال مي شود!!

مصر نيز كه يكي از كشورهاي مهم و صاحب نفوذ عربي و اسلامي است متأسفانه منبع اصلي تأمين كننده گاز مورد نياز رژيم صهيونيستي است .

از مذاكرات پنهاني ملك حسين شاه سابق اردن با انگليسي ها مي توان پي برد كه مطامع حكام عربي در مسئله فلسطين بسيار نگران كننده است و به اين ترتيب مي توان به علّت رفتار مشكوك سران كشورهاي عربي در خلال نشست هاي اتحاديه عرب پـي بـرد.

تركيب رهبران عرب در اين نشست ها به گونه اي است كه با وقت كُشي و طرح مباحث موافق با آرمان هاي دولت هاي غربي توأم بوده است (نظير ادعاي مكرر آنان در زمينه جزاير ايراني ).

در شرايطي كه ارتش رژيم صهيونيستي مناطق و شهرهاي فلسطيني را محاصره كرده و آماده عمليات نظامي در سرزمين هاي اشغالي بود، اتحاديه عرب در نشست اخيرخود در بيروت ـ يكي از حساس ترين نقاط منطقه و در شرايط بحراني ـ بدون اشاره به حمايت از انتفاضه ملت محروم فلسطين ، از طرح امير عبدالله ولي عهد سعودي در رابطه با صلح ، استقبال نمود و آن را به تصويب رسانيد و بر اجراي قطع نامه هاي سازمان ملل در برابر عادي سازي روابط و مناسبات با رژيم صهيونيستي تأكيد كرد!!

در پي اين تصميم و با صدور بيانيه مزبور رژيم صهيونيستي عمليات نظامي جديدي را در سراسر شهرها و مناطق اشغالي و كرانه باختري آغاز كرد.

نشست اضطراري وزراي خارجه اين اتحاديه نيز كه چند روز بعد در قاهره تشكيل شد به جاي اتخاذ تصميمات مناسب تنها به تأكيد بر تلاش هاي بين المللي جهت جلوگيري از عمليات سركوب صهيونيست ها اكتفا كرد!!

موضع گيري دولت عربستان به عنوان يكي از با نفوذترين كشورهاي اسلامي در جهان عرب به گونه اي بوده كه با برپايي تظاهرات هاي مردمي در جهت حمايت از انتفاضه ملت فلسطين رسماً مخالفت كرده و از آن فاجعه بارتر اين كه اخيراً پايگاهي به نام «السلطان » را در اختيار آمريكا قرار داده تا در جهت حمله به عراق از آن استفاده نمايد!! (15 / 9 / 81)

تظاهرات ضد صهيونيستي در اردن با مخالفت دولت مواجه گرديد و بر اثر دخالت نظاميان اردني منجر به تشنج گرديد و در جريان اين راهپيمايي كودك ده ساله اي به نام «حمزه فؤاد» به شهادت رسيد. (1 / 9 / 81).

در شرايطي كه ملت مظلوم فلسطين از ياري و حمايت دولت هاي عربي و اسلامي نااميد گرديده و خود با طراحي عمليات هاي شهادت طلبانه نهضت انتفاضه را تا مرحله به زانو درآوردن رژيم صهيونيستي و اظهار عجز ژنرال هاي آنان هدايت نموده اند(13 / 9 / 81) هنوز در بسياري از مجامع ، بحث ميان جواز عمليات شهادت طلبانه يا عدم جواز آن و بررسي تأثير منفي آن به خاطر ايجاد روحيه كينه و انتقام جويي در طرف مقابل !به عنوان يك عمل تروريستي ، ميان سران اسلامي كشورها در جريان است .

آنچه گفته شد تنها بخشي از اخبار و فجايع دردآوري است كه اين روزها در جهان اسلام مي گذرد. نام گذاري سال جاري به عنوان سال عزّت و افتخار حسيني توسط رهبرفرزانه انقلاب اسلامي و ولي امر مسلمين جهان ، بازگشتي است به اسلام ناب محمدي واقتدار و پرهيز از ذلّت حاكم بر جهان اسلام و مسئوليت مشترك مسلمانان دراين خصوص است عزّتي كه سيد الشهداء (ع) را با وجو تنها هفتاد و دو نفر از يارانش به مقابله با لشگر سي هزار نفري عمر سعد واداشت و اكنون ضروري ترين نياز جهان اسلام است .

امام حسين (ع) فرمود: «طاعة ولاة الأمر تمام العزّ؛

عزّت در سايه اطاعت از ولي ّ امر است .»

جهت حسن ختام اين نوشتار و با اميد به روزي كه جهان اسلام با حضور حجت دوازدهم اقتدار حقيقي خود را بازيابد، به سخني از كلمات گهربار حضرت سيدالشهدا (ع)،امام عزّت و پرچمدار سرفرازي مي انديشيم كه فرمود:

«اي آرزومندان نعمت هاي پروردگار! از آن مي ترسم كه عذاب خدا بر شما فرودآيد. از آن روي كه كرامات پروردگارتان شما را به منزلتي رسانيده كه بر ديگران برتري يافته ايد. و در ميان بندگان پروردگارتان به واسطه اين منزلت مورد تكريم قرار گرفته ايد.با اين حال مي بينيد كه پيمان هاي الهي نقض شده و هيچ نمي گوييد. عاملان ظلم را سرزنش نمي كنيد و جنايت پيشه گان از موضع گيري شما احساس امنيت مي كنند.مصيبتي كه بر شما فرود آمده از همه مصائب بدتر است ، چون منزلت و جايگاه شماغصب گرديده است . مجاري امور و احكامي كه بايد در دست عالمان ديني و امينان برحلال و حرام خدا باشد از شما سلب گرديده و با اختلافتان در حقايق و سنّت پيامبر اين جايگاه را به سلاطين سپرده ايد. اگر تحمل آزار و مشقات را داشتيد و در راه خدا پايداري مي كرديد اين منزلت به شما باز مي گشت امّا آن را به ديگران وانهاده ايد تا به شبهات عمل كنند و در شهوات غوطه خورند و اين نيست جز آن كه خوف ِ مرگ و فرار از آن و دلبستگي به دنيا شما را از گرفتن حقّتان وانهاده است ...»


پاورقي




زهرا فخر روحاني