بازگشت

شيوه هاي تبليغ در فرهنگ عاشورا


تواضع و فروتني

توجه به ريشه ها و زمينه هاي گناه

استفاده از مثال

بهره گيري از تحريك عواطف

استفاده از وسائل ارتباط جمعي

مقدمه چيني و آماده كردن مخاطب

شعر و فرهنگ ادبي عاشورا

تبليغ عملي



شناختن شيوه هاي تبليغ و به كارگيري ابزارهاي مفيد و لازم براي يك مبلغ امري ضروري و اجتناب ناپذير است. پرداختن به تبليغ بدون اطلاعات مفيد و عدم به كارگيري شيوه هاي لازم و فراهم ننمودن ساز و كارهاي مناسب نه تنها نتيجه مثبت نخواهد داشت، بلكه ممكن است در اثر بي توجهي، لطمه هاي جبران ناپذيري به اعتقادات و باورهاي مخاطبان وارد آيد. كسي كه متولي ارشاد، امر به معروف و نهي از منكر مي شود، اگر به زمينه ها، عوامل، آفات، موانع و شرايط زماني و مكاني و ساير جهات توجه نداشته باشد راه به جايي نخواهد برد. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «من امر بمعروف فليكن امره ذلك بمعروف (1) ؛ هركس [مردم را] به كارهاي نيك بخواند بايد با شيوه نيكو آن را انجام دهد.» بنابراين تبليغ و ارشاد موفق و مؤثر نياز به برنامه هاي كارشناسي شده دارد و اگر بتوانيم اين شيوه ها را از گفتار و رفتار اهل بيت عليهم السلام و اولياء الهي بياموزيم به مراتب مؤثرتر و شايسته تر خواهد بود. در اين مقاله برآنيم كه راهكارها و روش هاي مؤثر در امر تبليغ و ارشاد را از سيره امام حسين عليه السلام و تربيت يافتگان مكتب عاشورا بياموزيم.

1 - تواضع و فروتني

يكي از بهترين صفات پيامبران و مناديان توحيد، خصلت پسنديده تواضع و فروتني بود. آنان با اين صفت زيبا، در دل مخاطبان حقيقت جو جايگاه ويژه اي كسب مي كردند. مبلغان موفق هميشه متواضع بوده و از اين طريق در هدايت و جذب دل هاي مردم مي كوشند. آنان بر اين باورند كه اگر مردم به سراغ آنها نيامدند، آنها بايد متواضعانه قدم پيش گذاشته و به سراغ متربيان و متعلمان بروند.



اين شيوه نيكو در رفتار و گفتار امام حسين عليه السلام در حماسه عاشورا جلوه خاصي دارد. آن حضرت براي پيشبرد اهداف مقدس خويش، متواضعانه قدم پيش گذاشته و در جذب و جلب افراد، خودش مستقيما به سراغ آنان رفته و آنها را به سوي مقصد والاي خويش دعوت مي كرد و يا پيام هاي خود را به صورت كتبي يا شفاهي توسط افرادي به ديگران مي فرستاد. هنگامي كه امام حسين عليه السلام با ياران خود در يكي از توقفگاه هاي مسير خود به كربلا به نام قصر بني مقاتل رسيدند، آن حضرت متوجه شد كه عبيد الله بن حر جعفي در گوشه اي فرود آمده است. آن حضرت حجاج بن مسروق را به سوي او فرستاد و او را به ياري و همراهي دعوت نمود. هنگامي كه پاسخ مناسبي نداد، امام حسين عليه السلام به همراه گروهي از ياران خويش به نزد عبيد الله رفته و در ضمن سخنانش او را دعوت به همكاري و مبارزه با طاغوتيان نمود. عبيد الله باز هم امتناع كرد، امام حسين عليه السلام به او فرمود: اگر ما را ياري نمي كني پس از خدا بترس از اين كه با دشمنان ما همراهي كني! به خدا سوگند! هرگاه كسي صداي داد خواهي ما را بشنود و به ياري ما نشتابد هلاك خواهد شد.»



يكي ديگر از افرادي كه امام حسين عليه السلام از او دعوت كرد، زهير بن قين بود. همچنين آن حضرت به حبيب بن مظاهر اسدي نامه اي نوشته و از او درخواست ياري نمود. نامه آن حضرت چنين بود: «از حسين بن علي براي آن مرد فقيه، حبيب بن مظاهر؛ اما بعد، حبيب! تو خويشاوندي ما را با پيامبر مي داني و از همه مهمتر مرا مي شناسي؛ و تو - كه آزادمرد و داراي غيرتي- جان خود را از ما دريغ مدار و پاداش تو را در قيامت پيامبر خواهد داد. (2)



2 - توجه به ريشه ها و زمينه هاي گناه

مبلغ مذهبي بايد به زمينه هاي خلافكاري و ريشه هاي گناه توجه كرده و مخاطبان خود را از آنها برحذر دارد. مثلا ممكن است نماز نخواندن افراد علل جداگانه و ريشه هاي مختلفي داشته باشد، از قبيل:



1 - حكم آن را در اسلام نمي داند و به وظيفه شرعي خويش آشنا نيست.



2 - به آثار خوب نماز خواندن و عواقب شوم ترك نماز توجه ندارد.



3 - شخصي خودپرست و هوسران است و مطابق هوس خود عمل مي كند.



4 - پدر و مادر و افراد خانواده او بي نمازند.



5 - از نماز و نمازگزاران خاطره بدي دارد. مثلا در ايام كودكي او را هميشه با خشونت به نماز خواندن وادار كرده اند يا در جمع نمازگزاران شخصيت او را تحقير نموده و به او اهانت كرده اند.



6 - در نظر او نماز خواندن چيز مهمي نيست و اهميت و ضرورت آن را درك نكرده است.



7 - الگوي مناسبي براي نماز خواندن نداشته است.



8 - در محيط افراد لاابالي و بي نماز رشد يافته است. و ...



بنابراين يك مبلغ با يافتن ريشه ها و علل تخلفات و معصيت ها مي تواند برنامه خود را تنظيم كرده و نسبت به مخاطب خويش كارهاي تبليغي را انجام دهد.

تغذيه حرام ريشه انحراف از حق

امام حسين عليه السلام در دومين سخنراني روز عاشورا هنگامي كه دشمن مانند حلقه انگشتر آن حضرت را در ميان خويش گرفته بود، از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنان وي گوش فرا دهند، ولي آنان همچنان هلهله و سر و صدا مي كردند. در اين موقع، امام حسين عليه السلام با اين جملات آنان را به سكوت فراخواند: «ويلكم ما عليكم ان تنصتوا الي فتسمعوا و انما ادعوكم الي سبيل الرشاد. من اطاعني كان من المرشدين و من عصاني كان من المهلكين و كلكم عاص لامري غير مستمع لقولي؛ واي بر شما! چرا گوش فرا نمي دهيد تا گفتارم را - كه شما را به رشد و سعادت فرا مي خوانم- بشنويد؟ هركس از من پيروي كند خوشبخت و سعادتمند است و هركس مرا نافرماني كند، از هلاك شدگان خواهد بود. و همه شما با دستور من مخالفت مي كنيد كه به گفتارم گوش فرا نمي دهيد.»



آنگاه به علل دشمني كوفيان با اهل بيت عليهم السلام و ريشه هاي انحراف از مسير حق اشاره كرده و فرمود: «قد انحزلت عطياتكم عن الحرام و ملئت بطونكم عن الحرام فطبع الله علي قلوبكم (3) ؛ آري، در اثر هدايا، جوائز و تحفه هاي نامشروع كه به دست شما رسيده و غذاهاي حرام و لقمه هاي ناپاك كه شكم هايتان را از آن انباشته ايد، خداوند اين چنين بر دل هاي شما مهر زده [و از فهميدن حقيقت عاجز شده ايد.]»



3 - استفاده از مثال



از مؤثرترين شيوه هاي تبليغي براي فهماندن مطالب به مخاطب، به ويژه كساني كه سطح فكري پايين تري دارند، استفاده از تمثيل است. مبلغ كاردان بسياري از نكات مهم عقلاني را با مثال هاي مناسب در اذهان مخاطبين خويش مجسم ساخته و خواسته هاي خويش را به گونه اي شايسته به افكار آنان منتقل مي نمايد. مثال اگر با سطح زندگي و طرز انديشه و شغل و فرهنگ مخاطب سازگار باشد، توفيق يك مبلغ را در كار تبليغ افزايش خواهد داد. اين شيوه يكي از رايج ترين روش هاي تبليغ در كلام وحي است. خداوند متعال براي تصوير عالمان بي عمل در اذهان افراد، چنين مثل مي زند: «مثل الذين حملوا التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا» (4) ؛ «مثل كساني كه علم تورات را با خود داشتند و به آن عمل نكردند، مثل درازگوشي است كه كتاب هايي حمل مي كند.»



اين شيوه كارآمد قرآني در حماسه عاشورا مشهود است. حضرت ابا عبدالله عليه السلام در تشريح اهداف قيام خويش از شيوه تمثيل بهره گرفته و اشتياق خود را براي شهادت در راه حق چنين بيان مي كند: «خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف (5) ؛ مرگ براي انسان ها همچون گردنبند برگردن دختران جوان زينت بخش و لازم است و من به ديدار نياكانم آن چنان اشتياق دارم كه يعقوب به ديدار يوسف مشتاق بود.»



امام حسين عليه السلام با اين تمثيل، مرگ را بسيار زيبا تصوير كرده و آن را زينت فرزند آدم مي داند، به ويژه مرگي كه در راه حق و براي خدا باشد كه همانند زيور آلاتي است كه دختران جوان را مي آرايد. همانگونه كه دختران از آرايش به گردنبند لذت مي برند مردان خدا نيز از كشته شدن در راه حق مسرور و شادمانند. و شهادت در راه خدا را بهترين زينت روح و بالاترين افتخار به شمار مي آورند.



4 - بهره گيري از تحريك عواطف

گاهي ممكن است يك مبلغ براي تحت تاثير قرار دادن مخاطبان خود از شيوه تحريك عواطف براي بيدار كردن وجدان هاي خفته كمك بگيرد. خداوند متعال در قرآن از اين روش براي دور نمودن انسان ها از گناه استفاده نموده و براي بيدار نمودن وجدان هاي خفته مخاطبين خويش، يافته هاي دروني و انگيزه هاي فطري آنان را به كار مي گيرد و با طرح سؤالات عاطفه برانگيز، سعي در هدايت و تلطيف قلب و روح آنان دارد. مبلغ موفق، از اين شيوه بهره گرفته و افراد را تحت تاثير قرار مي دهد. او در شرايطي كه روح شنوندگان خود را با طرح سؤالات و نكات عاطفي و احساس برانگيز آماده پذيرش سخنان خود نموده است، به نحو شايسته اي در وجود آنان رسوخ كرده و بر تاثير سخن خود مي افزايد. اين روش در حماسه عاشورا از جايگاه ويژه اي برخوردار است وگذشته از اين كه از همان روز عاشورا نتايج آن به بار نشست و افرادي را تحت تاثير قرار داده و به سوي حق رهنمون شد، در طول قرن ها بر قلوب هزاران مشتاق هدايت ريشه دوانيده تا آنجايي كه نام حسين عليه السلام، عاشورا و كربلا و ساير واژه هاي مقدس عاشورايي در هر مكاني، عاطفه ها و احساسات مقدس را برانگيخته و مايه رشد و تعالي و هدايت آنان شده است. در اينجا به نمونه هايي از اين شيوه در فرهنگ عاشورا اشاره مي كنيم:



- امام حسين عليه السلام پس از شهادت ياران با وفايش و در لحظه هاي حساس عصر عاشورا، قنداقه كودك شش ماهه خويش را بر روي دست گرفت و خطاب به كوفيان فرمود: «يا قوم اما من مجير يجيرنا، اما من مغيث يغيثنا، اما من طالب حق فينصرنا، اما من خائف فيذب عنا، اما من احد فياتينا بشربة من الماء لهذا الطفل فانه لايطيق الظماء (6) ؛ اي مردم! آيا پناه دهنده اي هست كه ما را پناه دهد؟ آيا ياري كننده اي هست كه ما را ياري كند؟ آيا حق طلبي هست كه به ما كمك كند؟ آيا كسي هست كه از قيامت بترسد و از ما دفاع كند؟ آيا كسي هست كه آبي براي اين طفل بياورد؟ چون او طاقت تشنگي ندارد.»



- حضرت زينب كبري عليها السلام در موارد متعددي از تحريك عواطف در رساندن پيام عاشورا بهره مي گرفت. در آخرين لحظات عمر امام حسين عليه السلام، حضرت زينب عليها السلام از خيمه ها بيرون آمد و متوجه شد كه امام حسين عليه السلام را به شهادت مي رسانند و عمربن سعد در نزديكي گودال قتلگاه ايستاده و به اين منظره رقت بار و غم انگيز - كه دل هر موجود زنده اي را به درد مي آورد - نظاره مي كند. آن حضرت به عمر بن سعد نهيب زده و وجدان خفته او را مخاطب قرار داده و فرمود: «اً يقتل ابوعبدالله و انت تنظر اليه؛ [اي عمر بن سعد!] آيا ابا عبد الله را مي كشند و تو تماشا مي كني؟»



اين سخن حضرت زينب به عنوان مبلغ حماسه عاشورا آن چنان قاطع و كوبنده بود كه براي لحظاتي دل سنگ دشمن را تكان داد و دقايقي وجدان خفته عمر سعد را متاثر نمود و اشك بر گونه هايش جاري شد. او از شدت شرمندگي صورت خود را از حضرت زينب عليها السلام مخفي نمود. (7) آن گاه زينب كبري عليها السلام با جمله اي ديگر خطاب به لشكريان حاضر در صحنه گفت: «ويلكم اما فيكم مسلم؟ (8) ؛ واي بر شما! آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟»



اين كلمات عاطفه برانگيز آنچنان مؤثر بود كه ثمرات آن در سال هاي بعد مشخص شد و تا به امروز انسان هاي بيدار و با وجدان را تحت تاثير قرار داده و به اهداف عاشورا متوجه مي سازد.



5 - استفاده از وسائل ارتباط جمعي

مبلغ بايد از پيشرفته ترين وسائل ارتباط جمعي عصر در پيشبرد اهداف خويش بهره گيري كند. امروزه تنها منبر و سخنراني در مجالس مذهبي براي مبلغ ديني كافي نيست، بلكه براي رساندن پيام حق به گوش مردم و مشتاقان معارف زلال اسلام بايد از تمام ابزارهاي مفيد استفاده كرد. نشر كتاب و مطبوعات، استفاده از راديو، تلويزيون، برنامه هاي رايانه اي، گفت گوها و گردهمايي هاي متنوع، حضور در جمع كساني كه غالبا به مجامع و مجالس مذهبي نمي آيند و رساندن معارف حقيقي دين به گوش آنان، نوعي بهره گيري از وسائل ارتباط جمعي در عصر ما به شمار مي آيد.



امام حسين عليه السلام براي تبليغ فرهنگ عاشورا از بهترين وسائل ارتباطي عصر خود بهره مي گرفت. در آن روزگاران، امام حسين عليه السلام براي اين كه هدف قيام و فلسفه حركت حماسي خود را به گوش امت اسلامي برساند، مراسم حج و شهر مكه را انتخاب نمود و در اجتماعات مهم حاجيان، سخنراني هاي روشنگرانه و هدايت بخشي را سازماندهي كرد.



آن حضرت براي رساندن پيام خويش و افشاي سياست هاي مزورانه و شيطاني معاويه خطاب به جمعيت حاضر در منا كه از نقاط مختلف و قبايل گوناگون بودند چنين فرمود: «اسمعوا مقالتي و اكتبوا قولي ثم ارجعوا الي امصاركم و قبائلكم فمن آمنتم من الناس و وثقتم به فادعوهم الي ماتعلمون من حقنا فاني اتخوف ان يدرس هذا الامر و يذهب الحق و يغلب والله متم نوره و لو كره الكافرون (9) ؛ سخنان مرا بشنويد و حرف هايم را بنويسيد، آنگاه به شهرها و قبيله هاي خودتان باز گرديد و آن چه در حق ما مي دانيد به دوستان صميمي و افراد مورد اطمينان خودتان بگوئيد. من اعلان خطر مي كنم كه اين مطلب كهنه شده و از هم بپاشد و حق از بين رفته و مغلوب شود. البته خداوند نورش را گسترش خواهد داد گرچه كافران آنرا نپسندند. (10) »



آن حضرت در يكي ديگر از سخنراني هايش، بعد از حمد و ستايش پروردگار و تبيين جايگاه اهل بيت عليهم السلام و ارتباط آنان با خدا و رسول او، دوستداران حق را به همراهي خويش فرا خوانده و در يك دعوت عمومي از همگان براي شركت در حماسه عاشورا چنين فرمود: «من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه، فليرحل معنا، فاني راحل مصبحا ان شاء الله تعالي (11) ؛ هركس حاضر است تا در راه ما از خون خويش بگذرد و جان خود را در راه شهادت [ و لقاي ] پروردگار نثار كند، آماده حركت با ما باشد كه من انشاءالله تعالي صبحگاهان حركت خواهم كرد.»



در اين جا نبايد از نقش زنان و كودكان در اطلاع رساني از واقعه عاشورا به نسل هاي بعد چشم پوشي نمود. امام حسين عليه السلام آن ها را با خود به كربلا آورد و آنان به عنوان خبرنگاران و گزارشگران راستين صحنه عاشورا و پيام رسانان حقيقي و مستقيم انديشه هاي امام حسين عليه السلام به نسل هاي بعدي شمرده مي شوند.



اين اقدام امام حسين عليه السلام مطمئن ترين، سالم ترين و دقيقترين شيوه اطلاع رساني و انتقال فرهنگ عاشورا به افكار عمومي و وجدان هاي آگاه در زمان هاي بعد بود.



6 – مقدمه چيني و آماده كردن مخاطب

در القاي مطالب، فراهم نمودن زمينه هاي لازم و بيان نقطه نظرات با مقدمه چيني لازم، نقش بسيار مهمي در نفوذ سخنان يك مبلغ در دل هاي مخاطبان خويش دارد. اين كار سبب مي شود كه گفته هاي مبلغ با جذابيت بيشتري در دل هاي شنوندگان بنشيند. بسياري از نكات مهم را كه به سادگي نمي توان آنها را بيان كرد، مي توان با زمينه سازي و به طور شيوا و دل انگيز به گوش مستمع رساند. در فرهنگ عاشورا براي بيداري مردم غفلت زده، از اين شيوه استفاده شده است. امام سجادعليه السلام در خطبه روشنگرانه خود كه در مسجد اموي شام ايراد نمود، آنچنان مقدمه چيني كرده و زمينه لازم را براي احياي انديشه جاويدان عاشورا فراهم آورد كه بعد از اتمام سخنراني، مردمي كه قبل از ايراد خطبه، او و همراهانش را به عنوان اسراي خارجي و دشمنان خويش مي پنداشتند، بعد از آن، حقيقت را فهميده، صداي ناله و گريه بلند كردند و حكومت يزيد در آستانه سقوط قرار گرفت.



آن حضرت بعد از حمد و ثناي پروردگار و درود و تحيت بر پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله ابتدا به طور خلاصه نكات قابل توجهي در بي وفايي دنيا و گذشت زمان و عمر انسان ها و ثمر نداشتن پشيماني بعد از فوت وقت و مطالبي از اين قبيل را شايسته تر از يك خطيب ورزيده و ماهر بيان نمود. آن گاه فرمود: «من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني، فانا علي بن الحسين بن علي (12) ؛ هر كس مرا مي شناسد كه مي شناسد و هركس كه مرا نمي شناسد پس من علي بن حسين بن علي هستم.»



آنگاه به طور مفصل به معرفي خود و اهل بيت عليهم السلام پرداخت: «ايها الناس! انا بن مكة و مني، انا بن المروة و الصفا، انا بن من صلي بملائكة السماء، ... (13)؛ اي مردم! من فرزند مكه و منايم، من فرزند مروه و صفايم، من پسر آن كسي هستم كه با ملائكه آسمان نماز خواند ... .»



بعد از اين كه امام سجادعليه السلام جد بزرگوارش رسول خدا صلي الله عليه وآله و علي عليه السلام را به طور مفصل معرفي نمود و سابقه درخشان خاندان پاك پيامبر را شرح داد، حقيقت حادثه عاشورا را كه تا آن لحظه، از نظر مردم و افكار عمومي مخفي نگه داشته شده بود، براي آنان بيان كرد و سپس با تحريك عواطف و احساسات جمعيت حاضر، قلب ها را به سوي خويش جذب نموده و نتيجه مطلوب را به دست آورد و در آخر فرمود: «انا بن المقتول ظلما، انا بن المجزور الراس من القفا، انا بن العطشان حتي قضي، انا بن طريح كربلا، انا بن مسلوب العمامة و الرداء، انا بن من بكت عليه ملائكة السماء (14) ؛ من فرزند كسي هستم كه با ظلم و ستم به شهادت رسيد، من پسر كسي هستم كه سرش از قفا بريده شد، من پسر آن شهيد تشنه كامي هستم كه عطشان از دنيا رفت، من پسر كسي هستم كه پيكرش در صحراي كربلا افتاده، من پسر كسي هستم كه عمامه و عبايش به غارت رفت، من فرزند كسي هستم كه ملائكه آسمان به حال او گريستند.»

7 - شعر و فرهنگ ادبي عاشورا

براي پاسداري و نشر فرهنگ و جهانبيني قرآني بايد فرهنگ ادبي اسلام را پرورش داد، چرا كه الفاظ فصيح و شيرين و كلام مناسب و بليغ كه از ادبيات ريشه مي گيرد، در جان ها و دل ها نشسته و اثر مي گذارد. برعكس، الفاظ ناهنجار و كلام غير بليغ، كمترين نقشي در نفوس مخاطب نداشته، خستگي و بيزاري مي آورد. در فرهنگ عاشورا جلوه هاي بارزي از شعر و ادب مي توان يافت.



رجزها و اشعار پرمحتواي امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش و تمسك آنان به اشعار و ابيات مناسب و لازم در موارد خاص، مي تواند نشانگر اهميت اين موضوع در حماسه جاوداني كربلا باشد. امام حسين عليه السلام در موارد زيادي با اشعاري پرمحتوا هدف خويش را به مخاطبين ابلاغ مي كرد. هنگامي كه حر راه كاروان امام حسين عليه السلام را سد كرد، آن حضرت با او گفت وگويي انجام داد. آنگاه كه حر از گفت وگو و مذاكره نتيجه اي نگرفت، به عنوان نصيحت به امام حسين عليه السلام گفت: اي حسين! براي خدا جانت را حفظ كن. و افزود: «فاني اشهد لئن قاتلت لتقتلن (15) ؛ من مطمئنم كه اگر جنگ كني كشته خواهي شد. امام حسين عليه السلام فرمود: «اَ فبالموت تخوفني؛ آيا مرا از مرگ مي ترساني؟» اما من به تو گفتار آن جوانمرد اوسي را يادآور مي شوم. او هنگامي كه به ياري رسول خدا صلي الله عليه وآله شتافته بود، در مسير راه با پسر عمويش رو به رو شد. پسر عمو به او گفت: «كجا مي روي؟ كشته خواهي شد!» آنگاه امام حسين عليه السلام اشعار پرمحتوا و بليغ آن فداكار اوسي را قرائت كرد:



سامضي و ما بالموت عار علي الفتي اذا ما نوي حقا و جاهد مسلما



و واسي الرجال الصالحين بنفسه و فارق خوفا ان يعيش و يرغما (16)



«من مي روم و مرگ براي يك جوانمرد عار نيست در حالي كه مقصد او حق و تلاش او براي اسلام باشد.



او در راه مردان صالح جانبازي نموده و از زندگي همراه با ترس و خواري و ذلت جدا گرديده و دور مي شود.»

8 - تبليغ عملي

با اين كه تبليغ گفتاري تاثير فراوان در رشد و هدايت افراد دارد و از دير باز يك روش معمولي و جا افتاده بوده است، اما نتيجه تبليغ عملي و غيرمستقيم پايدارتر و عميق تر مي باشد. آموزه هاي فرهنگ عاشورا به ويژه سيره امام حسين عليه السلام مملو از تبليغات عملي و غيرمستقيم است. با نگاهي به فهرست حوادث زندگي امام حسين عليه السلام و يارانش - از روز حركت از مدينه تا روز شهادت در كربلا - نمونه هاي فراواني را مي توان پيدا كرد كه تك تك آنها جلوه اي از تبليغ عملي اهداف و منويات نهضت عاشورا و پاسداري از حقايق اسلام و معارف اهل بيت عليهم السلام مي باشد.



پايداري در راه هدف، همراه نمودن اهل بيت و زنان و كودكان، رفتار مهربان و صميمانه با خانواده و كودكان و ياران در اوج بحران هاي روحي، مصادره كاروان طاغوت، برخورد با لشگر حر و آب دادن به سربازان او، اقامه نماز در ظهر عاشورا، خطابه هاي قاطع، روشنگر و كوبنده، حوادث شب عاشورا، رد امان نامه توسط حضرت عباس عليه السلام و صدها مورد ديگر كه همه تبليغ عملي و درس انسانيت و آزادي و غيرت و شرف و در يك كلام آموزش غير مستقيم تمام فضائل و كمالات انساني مي باشد.



به عنوان حسن ختام نمونه اي از سيره عملي و تبليغ غير مستقيم حضرت امام حسين عليه السلام را نقل مي كنيم:



بعد از واقعه عاشورا مردان قبيله بني اسد، هنگام دفن جسد مطهر امام حسين عليه السلام، در دوش آن حضرت اثر زخمي ديدند كه متفاوت از جراحت هاي جنگي بود. زخم كهنه اي بود كه هيچ شباهتي به زخم هاي روز عاشورا نداشت. از امام زين العابدين عليه السلام در مورد آن پرسش نمودند. پيشواي چهارم فرمود: اين زخم در اثر حمل بار و كيسه هاي غذا و هيزم به خانه هاي بيوه زنان، يتيمان و مستمندان مي باشد كه پدرم شب ها بر دوش خويش آن ها را حمل مي كرد (17) .

پاورقي

1- كنزالعمال، ج 3، ص 66، حديث 5523.



2- اسرار الشهاده، ص 396.



3- سخنان حسين بن علي عليهما السلام، ص 170.



4- جمعه / 5.



5- لهوف، ابن طاووس، ص 114.



6- كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص 477.



7- تاريخ طبري، ج 4، ص 345.



8-الارشاد مفيد، ج 2، ص 112.



9- صف/ 8.



10- فرهنگ سخنان امام حسين عليه السلام، ص 262.



11- كشف الغمه، ج 2، ص 29، لهوف ابن طاووس، ص 114.



12- نورالعين في مشهد الحسين عليه السلام، ابو اسحاق اسفرايني، ص 69.



13- همان.



14- همان، ص 70.



15- البدايه و النهايه، ابن كثير دمشقي، ج 8، ص 187.



16- همان.



17- المناقب، ج 4، ص 66/ بحارالانوار، ج 44، ص 190.