بازگشت

سيري در سيره اخلاقي امام حسين عليه السلام


از نگاه تربيتي و اخلاقي، يكي از بهترين و كارآمدترين روشهاي پرورشي و سازندگي، تربيت از راه نشان دادن الگوها و سرمشق هاي عيني و عملي است.



اسلام به عنوان مكتبي انسان ساز و جامعه پرداز اين اصل اصيل را در برنامه هاي تربيتي و اخلاقي خود مطرح كرده و با ارائه الگوهاي اصلي و حقيقي و پرهيزدادن از الگوهاي بدلي و دروغين، روش تربيتي ويژه اي را به جامعه بشري نشان داده است.



قرآن كريم افزون برآموزش هاي موعظه اي، دستورالعملهاي كلي و بنيادي در زمينه كسب فضايل و خصلت هاي انساني و آداب و اخلاق اسلامي؛ الگوهاي عيني را نيز معرفي كرده است:



1 ـ «قدكانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم والذين معه...»(1) قطعاً براي شما در پيروي از ابراهيم و كساني كه با اويند سرمشقي نيكوست.



2 ـ «لقد كان لكم في رسول اللّه اسوة حسنة...»(2) براي شما در زندگي رسول خدا صلي الله عليه و آله سرمشق نيكويي است.



در آيات زيادي در قرآن سخن از نمونه هاي عالي انساني به ميان آمده و به عنوان راه يافتگان فرزانه و قابل پيروي معرفي شده اند.(3) درفرهنگ ديني و گفتار پيشوايان مذهبي نيز به اين اصل اساسي اشارت ها و صراحت هاي گوناگون به چشم مي خورد.



امام علي عليه السلام مي فرمايد:



«فتأبنبيّك الأطيب الأطهر صلي الله عليه و آله فان فيه اسوة لمن تأسي...»(4) پس به پيامبر پاكيزه و پاك صلي الله عليه و آله خود اقتدا كن كه در ـ رفتار ـ او خصلتي است كه زدودن اندوه خواهد....



در اين كلام نوراني كه حضرت پيش از آن به اسوه هايي مانند حضرت موسي و حضرت عيسي و حضرت داود عليهم السلام اشاره مي كند، دو نكته قابل دقت است:



1 ـ اصل اسوه پذيري و ضرورت الگو در زندگي انسان مسلمان.



2 ـ نشان دادن بهترين و جامع ترين الگو در تمام زمينه هاي انساني و الهي؛ يعني وجود پربركت و باكرامت رسول اللّه صلي الله عليه و آله .



امام صادق عليه السلام نيز از شيعيان مي خواهد كه با زبان عمل مردمان را به فرهنگ ديني فراخوانند كه اين زبان اثرش از زبان گفتاري بسي بيشتر و سودمندتر است:



«كونوا دعاة الناس بغيرالسنتكم ليروامنكم الورع و الأجتهاد و الصلاة و الخير فأنّ ذلك داعية.»(5) مردمان را به غير گفتارتان به سوي اسلام و ارزشهاي ديني فرا خوانيد تا در رفتار شما پرهيزگاري و تلاش و نماز و نيكي ببينند، چه اين كه اين گونه دعوت كردن، اثرگذار است.



ترديدي نيست كه يكي از بهترين و موفق ترين روش هاي تربيتي، تربيت از راه نشان دادن الگوهاي عملي است و به همين جهت قرآن كريم پيامبراكرم صلي الله عليه و آله را اسلام مجسّم و قرآن مجسّد مي نامد، زيرا تمام مبادي ارزشها در وجودش و در سخن و سيره اش متبلور شده است. در كتابهاي تربيتي نيز اين روش را براي پرورش و سازندگي فرد و جامعه سودمندتر مي دانند.



«عملي ترين و پيروزمندانه ترين وسيله تربيت، تربيت كردن با يك نمونه عملي و سرمشق زنده است. تأليف كتاب درموضوع پرورش آسان است و ترسيم يك نقشه خيالي اگرچه كامل و همه جانبه و وسيع باشد، آسان تر؛ اما اين روش و نقشه تا هنگامي كه به يك حقيقت عيني واقعي بر روي زمين تبديل نشده... مركبي است بر كاغذ و نقشه معلق در فضا. تنها روشي محقق مي شود و منشأ حركت مي گردد و تحولي در تاريخ ايجاد مي كند كه عملاً بر روي زمين و در زندگي اجتماعي اعمال گردد.»(6) در اين سلسله از نوشتار برآنيم كه سير كوتاه داشته باشيم در سيره اخلاقي امام حسين عليه السلام . زيرا براين باوريم كه آن حضرت در سخن و سيره خود پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و پدر بزرگوارش امام علي عليه السلام و برادرش امام حسن عليه السلام بهترين سرمشق است. آن چنان كه خود فرمود: «فلكم فيّ اسوة»(7) اسوه بودن امام حسين عليه السلام در تمام زمينه هاي فردي، اجتماعي، سياسي، نظامي، فرهنگي و اعتقادي تجلّي و تبلور دارد. لكن در اين نوشته تلاش ما برآن است كه از ديدگاه اخلاقي و تربيتي به زندگي و رفتار و گفتار آن حضرت بنگريم. براين باوريم كه سيره اخلاقي آن امام همام همچون سيره سياسي و اجتماعي و عاشورايي وي الهام بخش و انسان ساز است.



به ديگر سخن، او همان گونه كه سرور شهيدان و سرور آزادگان است، سرآمد بزرگواري ها و فضيلت هاي انساني و اسلامي نيز هست. مكتب حسيني تنها مكتب جهاد و مبارزه با ديوهاي ظلم و ستم بني اميه نبود، بلكه پيش از آن، اين مكتب و پرورش يافتگانش در ميدان جهاد اكبر آزمايش خود را نشان دادند و پيشتازي و جلوداري در ميدان ارزشها را به نمايش گذاشتند.



حسين عليه السلام عصاره رسالت و ميوه درخت امامت است كه سيره اخلاقي او مي تواند ترسيم كننده ارزشهاي والاي قرآني باشد. اعتلاي شخصيت اخلاقي امام حسين عليه السلام و استقلال شخصيت سياسي ـ اجتماعي آن حضرت، انعكاس گسترده اي در جامعه اسلامي آن روز داشت؛ به گونه اي كه دشمنان و مخالفان وي نيز آن را باور داشتند؛ به اين جمله كه از زبان معاصران آن حضرت نقل شده، بنگريد: معاويه به فرزندش يزيد چنين سفارش كرد:



«حسين احب الناس الي الناس»(8) حسين محبوب ترين چهره مردمي است.



و نيز وليدبن عتبه، والي مدينه به عبيداللّه بن زياد نوشت:



«حسين به عراق روي آورده است. او فرزند فاطمه و فاطمه دختر پيغمبر صلي الله عليه و آله است. بترس از آن كه كمترين ناگواري به او برساني و اگر با او بد رفتاري كني، مردم به تو و قبيله ات مي شورند و هيچ كس از خاصه و عامه تا ابد آن را فراموش نخواهد كرد.»(9) اين دو نمونه گواه اين نكته است كه: امام حسين عليه السلام به عنوان يك انسان وارسته و فرزانه در عصر خودش مطرح بوده و سيره و روش آن حضرت برهمگان روشن و معلوم بوده است.



چهره سياسي ـ اجتماعي و نيز چهره انساني و اخلاقي امام حسين عليه السلام به عنوان الگوي عيني جامعه اسلامي در ميان دوست و دشمن مطرح بوده است.



اباعبداللّه عليه السلام پيش از هرچيز، «عبداللّه» بود و عبوديت در تمام زواياي زندگي و رفتار و گفتارش آشكار بود. سيره او سازنده انسان و ترسيم كننده سيستم ارزش هاي اخلاقي است. به اين حديث شريف از زبان امام باقر عليه السلام بنگريم و چهره انسان هاي سوزنده و سازنده را ترسيم نماييم و سپس به نمونه هايي از سيره سازنده اخلاقي امام حسين عليه السلام بپردازيم:



امام باقر عليه السلام در ترسيم اسوه هاي شرآفرين و الگوهاي بركت آفرين و رحمت بخش چنين مي فرمايد:



«ان للّه عباداً ميامين مياسير يعيشون و يعيش الناس في اكنافهم و هم في عباده مثل القطر، و للّه عباد ملاعين مناكير، لايعيشون و لا يعيش الناس في اكنافهم، و هم في عباده مثل الجراد، لايقعون علي شي ء الاّ أتواعليه.»(10) «همانا براي پروردگار بنده هايي است پربركت و باميمنت كه خود خوش مي زيند و مردم نيز در پرتو آنان زندگي خوشي دارند. آن ها در ميان بندگان مانند بارانند. در برابر، انسان هايي هستند نفرين شده و نكبت بار كه نه خود زندگي سالمي دارند و نه كسي از زندگي آنان بهره اي مي گيرد. اين گروه مانند ملخ هستند كه جز نابودي و تبهكاري چيزي ندارند.» امام حسين عليه السلام الگوي رحمت، رأفت، كرامت و بزرگواري است كه باران وجودش همگان را سيراب مي سازد و شادابي و نشاط و حيات و حركت مي آفريند.

پاورقي

1 ـ سوره ممتحنه، آيه 4.



2 ـ سوره احزاب، آيه 21.



3 ـ سوره تحريم، آيات 11 و 12 و سوره انعام، آيات 90 ـ 83.



4 ـ نهج البلاغه، خطبه 160، ترجمه شهيدي، ص162.



5 ـ اصول كافي، ج 2، ص 78.



6 ـ روش تربيتي اسلام، محمد قطب، ترجمه جعفري، ص 244.



7 ـ تاريخ طبري، (هشت جلدي)، ج 4، ص 304.



8 ـ تهذيب، ابن عساكر، ج 4، ص 327.



9 ـ نفس المهموم، محدث قمي، ص 107.



10 ـ تحف العقول، ص 310.

ابوالقاسم يعقوبي