بازگشت

زنان در عرصه سياسي كربلاو حضور زينب ، بزگ بانوي كربلا


علاوه بر حضور مستمر و سازنده زنان در جامعه در مقاطع خاصي از تاريخ، شرايط ويژه و استثنايي رخ مي دهد كه حضور آنان در صحنه هاي سياسي – اجتماعي، ضروري مي گردد. و نقش حياتي مي يابد.



يكي از حوادث مهم و منحصر به فرد تاريخ اسلام، قيام امام حسين(ع) است كه محصول مشترك ايثار و فداركاري زنان و مردان مي باشد.



بانوان از جهات گوناگون در قيام عاشورا نقش داشتند كه به طور فشرده به آنها اشاره مي كنيم:



1- نقش ناپيدا و غير مستقيم

مرداني كه در قيام عاشورا حماسه آفريدند. هر كدام دست پرورده و تربيت شده دامن زنان شجاع، فداكار و مومني بودند.



و اين ام البنين(1) آن بانوي فداكار و با ايمان بود كه فرزندي همچون عباس به اسلام تحويل داد. اين ماجرا به خوبي نشان مي دهد كه بهره مندي جامعه از انسانهاي بزرگ، تاريخ ساز و فداكار نيازمند آن است كه در درجه نخست بايد از وجود زنان شجاع، با ايمان، عفيف و فداكار و ... بهره مند باشد.



2- ترغيب و تشويق شوهران و فرزندان خود به حضور در صحنه

زنان علاوه بر آنكه از جهت تربيت حماسه سازان كربلا، در قيام عاشورا نقش مهمي را ايفا كردند از جهت ترغيب و تشويق شوهران و فرزندان خويش چه پيش از عاشورا و چه در روز عاشورا سهم بسزايي داشتند.



يكي از ياران فداكار و با وفاي امام حسين(ع) زهيربن قين است. زهيربن قين از چنان شايستگي و لياقتي در صحنه كربلا برخوردار بود كه از سوي امام حسين(ع) به فرماندهي جناح راست سپاه منصوب گرديد. (2) چنين شخصيتي با اين همه عظمت و بزرگواري در آغاز در ياري كردن امام(ع) مردد بود و بر اثر تشويق و هشدار همسرش – ديم دختر عمرو - در راه حسين(ع) گام نهاد. شايد اگر زهير از همراهي چنين همسري برخوردار نبود. به آن همه افتخار و ايثار دست نمي يافت.



يكي از زنان فداكار و نمونه مادر وهب بن عبدالله كلبي است. او همراه فرزند و عروس خود در صحنه كربلا حضور يافتند. در روز عاشورا مادر وهب به فرزندش گفت:



فرزندم بر خيز فرزند رسول خدا(ص) را ياري كن. (3)



3- حضور در نبرد

در اسلام جنگيدن و شركت در صحنه هاي پيكار و جهاد ابتدايي بر زنان واجب نگرديده است. حتي در صحنه كربلا نيز يك امر دفاعي بود. بنابرصلاح ديد انديشه امام حسين(ع) كه كاملاً نيز طبيعي است به زنان اجازه نبرد كارزار نداد. از اين رو زنان در نبرد عاشورا حضور نظامي نداشتند. در روز عاشورا تنها دو زن به ميدان نبرد رفتند كه امام حسين(ع) آنان را بازگرداند. (4)



شايد دليل آنكه در روز عاشورا امام حسين(ع) به زنان اجازه نبرد نداد با اينكه رسول خدا(ص) در شرايط اضطرار ي همانند جنگ احد و حنين به آنان اجازه نبرد مي داد، اين باشد كه از يك سو جنگيدن زنان، در حفظ جان مقدس امام حسين(ع) بي تأثير بود. و از سوي ديگر بر اثر كشته شدن زنان، معلوم نبود امام سجاد(ع) به چه سرنوشتي گرفتار مي گردد. از سوي ديگر چنانچه مي دانيم در قيام امام حسين(ع) مسئوليت پيام رساني نهضت عاشورا بر عهده زنان نهاده شد و در صورتي كه زنان كشته مي شدند نهضت امام حسين(ع) ناتمام مي ماند به احتمال مجموعه عوامل گذشته دليل عدم اجازه امام(ع) به زنان براي حضور در نبرد بود.



4- مسئوليت زنان پس از عاشورا

گفتيم كه هدف نهضت و قيام حسيني بر انگيختن حساسيت ديني و مذهبي مسلمانان و بيدار كردن وجدان هاي خفته آنان بود.



امام صادق(ع) در زيارت اربعين مي فرمايند: خون پاكش را در راه تو بخشيد تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهي نجات بخشد.(5)



هنگامي كه مي خواستند كاروان اسيران را از كربلا به كوفه حرمت دهند، آنان را از كنار كشته هاي شهدا حركت دادند. وقتي زنان بر بالين عزيزان خود رسيدند، چنان منظره دلخراشي آفريدند كه مشاهده آن سنگدل ترين اشخاص را متأثر و ناراحت كرد و در آن صحنه، زينب كبري (س) با بدن برادر خود سخن گفت. سخنان حضرت زينب كبري (س) در آن موقعيت، دوست و دشمن را به گريه واداشت. (6)



در طول سفر كاروان اسيران، هر يك از زنان اهل بيت در موقعيت مناسب براي مردم به سخنراني مي پرداختند.



حضرت زينب كبري(س)

يكي از سخنراني ها، سخنراني زينب كبري(س) در كوفه بود. سخنان حضرت زينب(س) در كوفه تأثيري در مردم گذاشت كه راوي مي گويد: پس از خطبه زينب (س) مردم را ديدم كه از شدت پشيماني حيرت زده دستان خود را به دندان مي گزند و در آن ميان پيرمرد سالخورده اي را در كنار خود مشاهده كردم كه چنان مي گريست كه محاسن سپيدش از اشك تر شده بود. (7)



از سخنراني ديگري كه در كوفه ايراد شد، سخنراني فاطمه دختر امام حسين(ع) بود .او نيز با سخنان كوبنده و آتشين خود، مردم كوفه را زير باران نكوهش و ملامت قرار داد. سخنان او نيز آن چنان در مردم اثر كرد كه همه به گريه افتادند و گفتند:



اي دختر پاكان، بس است! دل هاي ما را سوزاندي، سينه هاي ما را تنگ كردي و اندرون ما را آتش زدي.(8)



پس از او ،ام كلثوم دختر اميرمؤمنان براي مردم به ايراد سخن پرداخت. پس از سخنان او آن چنان مردم منقلب شدند كه راوي مي گويد پس از سخنان ام كلثوم صداي ضجه و گريه و زاري مردم بلند شد. زنان موي خود را پريشان كردند و خاك بر سر خود مي ريختند. صورت هاي خود را خدشه مي زدند و سيلي به صورت خود مي نواختند و مرگ و نابودي خود را درخواست مي كردند و مردان نيز مي گريستند.ديده نشده كه هيچ زن و مردي مثل آن روز گريه كنند. (9)



در تمام اين سخنراني ها تلاش اهل بيت بر بازگو كردن جزئيات حوادث كربلا به چشم مي خورد و اين مطلب علاوه بر آنكه سبب برانگيختن احساسات مردم مي گرديد. حادثه كربلا را از خطر تحريف و دستبرد حفظ مي كرد و مجال هر گونه شايعه پراكني و شايعه سازي را از حكومت امويان مي گرفت.



علاوه بر اهل بيت كه مسئوليت اصلي پيام رساني نهضت امام حسين(ع) را به عهده داشتند، زنان در شهرهاي ديگر با عزاداري و گريه هاي خود پيام نهضت حسيني را به مردم مي رساندند و به اين وسيله وجدانهاي مردم را از خواب گراني كه در آن فرو رفته بودند بيدار مي كردند.



وقتي خبر شهادت امام حسين(ع) به مدينه رسيد. اسماء دختر عقيل با گروهي بر سر قبر پيامبر(ص) رفتند و در آنجا ناله سر دادند و انصار را اين گونه مخاطب قرار دادند:



چه خواهيد گفت در پاسخ پيامبر اكرم(ص) در روز قيامت كه فقط سخن صدق پذيرفته مي شود؟ وقتي آن حضرت از شما پرسيد: چرا عترت مرا ياري نكرديد و شما آنان را در مقابل ستمگران تنها گذارديد و تسليم ظالمان كرديد.



امروز نيز در پيشگاه خدا كسي را شفاعت نمي كند. (10)



امروز نيز بر زنان مسلمان و فداكار لازم است تا با حفظ عفت و پاكدامني خود، پيام آزادي خواهي، عدالت خواهي و ظلم ستيزي نهضت حسيني را به همه انسانها برسانند و با حفظ ياد و خاطره شهيدان كربلا در جامعه و حضور در صحنه هاي سياسي در مواقع مناسب و لازم روحيه ظلم ستيزي و مبارزه با بي عدالتي و فحشاء و منكرات را در جامعه زنده نگهدارند

پاورقي

1- سيد محسن الامين، اعيان الشيعه ج 7 ص 429.



2- عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسين(ع)، دارالثقافه للطباغة و النشر، الطبعه الثاني 1411 ق ص 255.



3- سيد بن طاووس، ص 45 و 46 / مقتل الحسين، منشورات مكتبه المفيد ج 2 ص 12.



4- جهت اطلاع رجوع شود به:



- سيد بن طاووس، اللهوف المطبعه الحيدريه.



- ابن نما الحلي، مثير الاحزان، مدرسه الامام المهدي، ص 25.



- محمد الحسون، ام علي مشكور، اعلام النساء المؤمنات، انتشارات اسو – چاپ اول 1411- 373.



5- مفاتيح الجنان، زيارت اربعين امام حسين



6- سيدبن طاووس، اللهوف ص 58.



7- علي نظري منفرد، قصه كربلا، انتشارات سرور ص 430.



8- عبدالرزاق مقرم ص 315.



9- علامه مجلسي، بحار الانوار ج 45/ ص 11



10- شيخ طوسي، الامالي، داراثقافه، چاپ اول 414 ص 89 و 90.