بازگشت

دعاي عرفه منشور جاويدان توحيد


عرفه روز دعا و روز نيايش و مناجات با پروردگار عالميان است، دعائي كه طبق فرموده علي(ع) همه هستي انسانهاست. اساساً انسان از خودش چيزي ندارد و در اين عالم او فقط مالك دعاست. علي(ع) با اشاره به اين معني در دعاي كميل مي فرمايد: يا سريع الرّضا اغفر لمن لايملك الّا الدّعا؛(1) دعا تنها وسيله و ابزار در دست انسان است و او با همين سلاح مي تواند به خواسته هايش برسد كه همان سلاح انبياء است. امام رضا(ع) فرمود: «عليكم بسلاح الانبياء؛(2) بر شما باد كه خود را به سلاح انبياء مجهز كنيد» و توضيح مي داد كه آن سلاح همان دعاست. امام حسين(ع) ناتوانترين مردم را كسي مي داند كه از دعا كردن عاجز باشد و مي فرمايد: اعجز النّاس من عجز عن الدّعاء؛(3) به همين جهت در روز عرفه گرچه روزه گرفتن مستحب است امّا به خاطر اهميت آن فرموده اند كه اگر روزه موجب ضعف مي شود و از دعا كردن باز مي دارد دعا خواندن بر روزه تقدم دارد.(4)



يكي از زيباترين و شيرينترين دعاها مناجات امام حسين(ع) در روز عرفه مي باشد. آن حضرت در اين دعاي پرمحتوا و شيوا كه در عصر روز عرفه و مناسبترين وقت دعا عرضه شده است، عاليترين مضامين توحيدي را در قالب كلماتي دلنشين بيان مي كند. روح عرفان و معرفت در عرصه توحيد الهي در فرازهاي مختلف اين دعا موج مي زند و سالكان راه حقيقت را در طي مراحل سير و سلوك استوارتر، مصمم تر و مشتاق تر مي سازد. امام حسين(ع) اين مناجات عاشقانه را در فضائي معنوي و در كنار كعبه مقدسترين جايگاه مسلمانان و با دلي پرسوز و چشماني اشكبار قرائت كرده و به عنوان منشور جاويدان توحيد براي اهل ايمان به يادگار گذاشته است.



به حقيقت مي توان گفت كه اگر از آن بزرگوار به غير از همين مناجات سخن ديگري براي رسيدن به حق و معرفت الهي



به جاي نمانده بود اهل عرفان و ايمان را همين كلمات عارفانه و حياتبخش بس بود در حالي كه دعاي عرفه بخش اندكي از معارف بلند و انديشه هاي عبادي، عرفاني، اجتماعي و سياسي حضرت اباعبداللّه الحسين(ع) را به پيروان حقيقت جوي آن حضرت ارائه مي كند.



حضرت آية اللّه جوادي آملي در مورد اين دعاي دلنشين و انسان ساز مي نويسد: مهمترين نيايشي كه جنبه سياسي، عبادي حج و زيارت را به خوبي تبيين مي كند دعاي عرفه عارف معروف در بين اهل معرفت و سير شاهدان كوي شهود و شهادت، سالار جانبازان ميدان نبرد توحيد عليه طاغوت، و سرور پاكان و آزادگان، در ساحت فضيلت حضرت حسين بن علي(ع) است. اين دعا هم دستور كفر ستيزي و راه طاغوت زدايي و رسم سلحشوري و سنت سركوبي جنايتكاران را ارائه مي كند و هم ستايش حكومت اسلامي و تقدير دولت مكتبي و ظهور ولايت الهي را نشان مي دهد و هم



تجلي هستي و ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه آن ذات مقدس و خفاي هرچه غير اوست در پرتو نور او و پي بردن به او از خود او به غير او بها ندادن و غير او را به او شناختن و ذاتش را عين شهود و مستغني از استشهاد دانستن را تفهيم مي كند.(5)



با توجه به اهميت اين مناجات توحيدي در اين نوشتار به بررسي فرازهائي از آن مي پردازيم.



فرجام ستمگران



امام در نخستين فرازهاي دعا بعد از حمد و ثناي الهي و شمارش صفات جميل حضرت حق مي فرمايد: هو للدّعوات سامعٌ و للكربات دافعٌ و للدّرجات رافعٌ و للجبابرة قامعٌ فلا اله غيره؛او نيايش دعا كنندگان را مي شنود و گرفتاري هايشان را رفع مي كند و درجات آن را بالا مي برد و جبّاران و ستم گران را ريشه كن و سركوب مي سازد چرا كه هيچ معبود حقي به غير از او نيست.



حضرت ابا عبداللّه ستم گران را به عنوان مهمترين مانع راه سعادت و توحيد بيان مي كند و تا فرهنگ ظلم و ستم و قدرت بيداد حاكم باشد مردم نخواهند توانست به سوي كمال قدم بردارند. براي همين يكي از سنت هاي الهي در طول تاريخ مجازات ستم پيشه گان بوده است. قرآن در اين زمينه مي فرمايد: فلمّا نسوا ماذكّروا به فتحنا عليهم ابواب كلّ شي ءٍ حتّي اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتةً فاذا هم مبلسون؛(6) هنگامي كه «ستمگران نعمتها و اندرزهاي ما را» فراموش كردند ما نخست درهاي نعمت را به رويشان گشوديم و آنان كاملاً خوشحال شده (و به آن دل بستند) امّا ناگهان (حال) آنها را گرفتيم و همگي مأيوس و نااميد شدند. فقطع دابر القوم الّذين ظلموا؛(7) و به اين ترتيب دنباله زندگي ستم پيشگان بريده شد. به گفته صائب تبريزي:





*



ظالم به ظلم خويش گرفتار مي شود از پيچ و تاب نيست رهائي كمند را

*



از پيچ و تاب نيست رهائي كمند را از پيچ و تاب نيست رهائي كمند را



شوق و افتخار به مقام بندگي





*



سعدي تو كيستي كه دم دوستي زني دعوي بندگي كن و اقرار چاكري

*



دعوي بندگي كن و اقرار چاكري دعوي بندگي كن و اقرار چاكري



بي ترديد اگر انسانها مقام و موقعيت خويش را در برابر آفريدگار هستي دريابند و با كمال بندگي به آن اعتراف كنند هرگز از موازين و حدود الهي پافراتر نخواهند گذاشت و به حقوق ديگران نيز بي اعتنائي نخواهند كرد شناخت مقام عبوديت در مقابل حضرت رب الارباب و رعايت حدود آن بنده را به مقامات عالي انساني نائل كرده و او را به اوج افتخار خواهد رسانيد.





*



گر تو خواهي حرّي و آزادگي از خودي بگذر كه تا يابي خدا فاني حق شو كه تا يابي بقا

*



بندگي كن بندگي كن بندگي فاني حق شو كه تا يابي بقا فاني حق شو كه تا يابي بقا



حضرت امام حسين(ع) در بخش ديگري مي فرمايد: «اللّهم انّي ارغب اليك و اشهد بالرّبوبيّة لك مقرّاً بانّك ربّي و اليك مردي ابتدأتني بنعمتك قبل ان اكون شيئاً مذكورا؛ خداوندا! من مشتاق تو هستم و به ربوبيت تو گواهي مي دهم بارالها! من اقرار مي كنم كه تو پروردگار مني و بازگشت من به سوي تو خواهد بود. خداوندا (تو آنقدر مهربان و رئوف هستي كه) قبل از آنكه من چيزي قابل ذكر باشم مرا نعمت وجود و هستي بخشيدي!». حضرت علي(ع) نيز در اين زمينه مقام بندگي را تبيين كرده و آنرا بالاترين افتخار انساني قلمداد مي كند و مي فرمايد: «الهي! كفي بي عزّاً ان اكون لك عبدا و كفي بي فخراً ان تكون لي ربّا؛(8) خدايا اين عزت و شكوه مرا بس كه عبد تو باشم و اين افتخار و سعادت مرا كافي است كه تو پروردگار من باشي».



سپاس از فضاي توحيدي



امام حسين(ع) از والاترين نعمتهاي الهي پرورش در فضاي عطرآگين توحيدي و حكومت الهي مي شمارد. چرا كه يكي از مؤثرترين عوامل تربيتي و تأثيرگذار در شخصيت انساني محيط و جامعه ايست كه در آن گام مي نهد. هر فردي كه در خانواده اي و محيطي سالم به دنيا آمده و پرورش مي يابد شايسته است كه اوّلاً از خداوند متعال و ثانياً از والدين و دست اندركاران و مربيان و عوامل به وجود آورنده چنين جامعه و فضاي سالم سپاسگزار و ممنون باشد. چرا كه اگر اين بستر مناسب براي رشد صحيح شخصيت انسانها فراهم نمي شد معلوم نبود كه سرنوشت آنان چگونه بوده و به كجا منتهي مي گشت. به همين جهت انسانهاي حق شناس همواره از خداوند متعال و پدر و مادر و مربيان و عواملي كه موجب شده اند آنان در فضائي آكنده از كمالات و معنويات رشد يافته و نفس بكشند شكرگزاري مي كنند. حضرت با تبيين اين واقعيت مي فرمايد: «لم تخرجني لرأفتك بي ولطفك لي و احسانك اليّ في دولة ائمة الكفر الّذين نقضوا عهدك و كذّبوا رسلك لكنّك اخرجتني للّذي سبق لي من الهدي؛ بارالها! از نشانه هاي لطف و احسان تو بر من اينكه مرا در فضاي حكومت سردمداران كفر و شرك به دنيا نياوردي آنانكه عهد تو را شكسته و پيامبرانت را تكذيب كردند بلكه مرا در عصر هدايت و روزگار معرفت (توسط پيامبر خاتم(ص)) به وجود آوردي!».



نعمتهاي بي شمار



سپاس و شكر به درگاه حضرت حق از جمله خصلت هاي اولياء الهي و بندگان شايسته است. پيشواي سوم در مقام سپاس و قدرداني از نعمتهاي فراوان الهي مي فرمايد: «فايّ نعمك يا الهي احصي عدداً و ذكراً ام ايّ عطاياك اقوم بها شكراً و هي يا ربّ اكثر من ان يحصيها العادّون او يبلغ علماً بها الحافظون؛ بارالها! كداميك از



نعمتهاي فراوان ترا مي شود ذكر كرده و به شمار آورد. يا كداميك از بخششها و عطاياي بي حد ترا مي شود سپاس گفت در حالي كه حساب آنان از دست حسابگران و آمار نگاران بيرون است.» امام در فراز ديگري به ناتواني بندگان در اداي شكر و سپاس الهي پرداخته و عرضه مي دارد: «لوحاولت و اجتهدت مدي الاعصار و الاحقاب لو عمّرتها ان اؤدّي شكر واحدةٍ من انعمك ما استطعت ذلك الّا بمنّك الموجب عليّ به شكرك آنفاً جديداً؛ خداوندا! اگر من در طول عصرها و قرنها عمري داشته باشم و تلاش كنم كه شكر يكي از نعمتهايت را بجاي آورم نخواهم توانست مگر به عنايت و فضل تو كه آن هم نيز شكري جديد لازم دارد.»



و سعدي اين مضمون را چه زيبا سروده است:





*



فضل خداي را كه تواند شمار كرد؟ آن صانع قديم كه بر فرش كاينات تركيب آسمان و طلوع ستارگان بحر آفريد و برّ و درختان و آدمي الوان نعمتي كه نشايد سپاس گفت آثار رحمتي كه جهان سر بسر گرفت چندين هزار منظر زيبا بيافريد شكر كدام فضل بجاي آورد كسي؟ توحيد گوي او نه بني آدمند و بس هر بلبلي كه زمزمه برشاخسار كرد(9)

*



يا كيست؟ آنكه شكر يكي از هزار كرد؟ چندين هزار صورت الوان نگار كرد از بهر عبرت نظر هوشيار كرد خورشيد و ماه و انجم و ليل و نهار كرد اسباب راحتي كه نشايد شمار كرد ما را به حسن عاقبت اميدوار كرد تا كيست كو نظر ز سر اعتبار كرد حيران بماند هركه در اين افتكار كرد. هر بلبلي كه زمزمه برشاخسار كرد(9) هر بلبلي كه زمزمه برشاخسار كرد(9)



خواسته هاي حياتبخش



امام بعد از اشاره به نعمتهاي بي حد و حصر الهي و ناتواني بندگان در شكرگزاري از آن به درخواست هاي مشروع خويش پرداخته و شيوه دعا كردن و از خدا خواستن را به ما مي آموزد. مقام خشوع و خضوع در مقابل حق، سعادت و نيك بختي بر اساس تقوا و طاعت، سرنوشت مبارك و خوشايند، كسب رضايت حق، غناي در نفس، يقين قلبي، اخلاص در عمل، روشنائي و بينائي بصيرت در دين، بهره مندي از اعضا و جوارح، ياري در مقابل ستم گران، پيروزي بر دشمنان و اجابت دعاها بعنوان چشم روشني، رفع غم و غصه، پوشيدن عيبها، بخشش گناهان، خواركردن وسوسه گران و شياطين، آزادي ذمّه از حقوق ديگران، عطاي بهترين و عاليترين درجه اخروي و دنيوي بخشي از خواسته هاي حضرت اباعبداللّه (ع) از درگاه حضرت پروردگار در اين دعا مي باشد.



حضرت در اين فرازهاي از دعاي عرفه علاوه بر چگونه خواستن و چه چيزهائي را از خدا خواستن، به ما مي فهماند كه آنچه را كه نياز داريد از درگاه ربوبي بخواهيد به زبان بياوريد چرا كه اين از شرايط و آداب دعا است و به اجابت نزديكتر مي باشد. امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللّه تبارك و تعالي يعلم ما يريد العبد اذا دعاه، ولكنّه يحب ان تبث اليه الحوائج فاذا دعوت فسمّ حاجتك؛(10) خداوند تبارك و تعالي آنچه را كه در دل داريد مي داند امّا دوست دارد كه آنرا بر زبان بياوريد و نيازهايتان را به درگاهش اطلاع دهيد. پس هرگاه دعا مي كنيد نيازها و خواسته هاي خود را يك به يك بشماريد».



در اوج عرفان



امام در اين مناجات آن چنان عاشقانه و عارفانه سخن مي گويد كه دل هر حقيقت جوي عارف را به شوق آورده و به سوي خداوند جلب مي كند. آن حضرت با زيباترين واژه هاي انساني راز و نياز مي كند و عاليترين ارتباط عرفاني را به نمايش مي گذارد: «ايكون لغيرك من الظّهور ما ليس لك حتي يكون هو المظهر لك، متي غبت حتّي تحتاج الي دليلٍ يدلّ عليك و متي بعدت حتّي تكون الآثار هي الّتي توصل اليك؟(11)؛ معبودا! آيا براي غير تو ظهوري هست كه براي تو نيست تا آن تو را آشكار و ظاهر سازد؟ خدايا! تو كي غائب بوده اي كه تا نياز به راهنما و دليلي باشد كه به سوي تو رهنمون گردد؟ و كي دور بوده اي تا نشانه ها و آثار بندگان را به تو رساند؟».





*



كي رفته اي زدل كه تمنّا كنم ترا غايت نگشته اي كه شوم طالب حضور باصد هزار جلوه برون آمدي كه من با صد هزار ديده تماشا كنم ترا

*



كي گشته اي نهفته كه پيدا كنم ترا پنهان نبوده اي كه هويدا كنم ترا با صد هزار ديده تماشا كنم ترا با صد هزار ديده تماشا كنم ترا



امام در اين فراز معرفت و رسيدن به خدا را بوسيله ذات مقدّسش بيان مي كند و برهان صديقين را به انسانهاي خداجوي و حكماي سعادت طلب آموزش مي دهد. و اين همان از خدا به خدا رسيدن است و مقام سلوك و وصول و شهود ورود به وادي ايمن الهي را به سالكان حقيقت نشان مي دهد امام سجاد(ع) نيز با اشاره به اين سخن در دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايد: «و انّك لاتحتجب عن خلقك الّا ان تحجبهم الاعمال دونك؛(12) خدايا! تو از مردم پنهان نيستي اعمال و آرزوها آنان را از تو جدا كرده است».

پاورقي

1. مصباح المتهجد، ص 850.



2. الدعوات راوندي، ص 18.



3. بحارالانوار، 90، ص 294.



4. بحارالانوار، ج 94، ص 123.



5. صهباي حج، ص 428.



6. سوره انعام، آيه 44 و 45.



7. الامام علي (ع)، ص 140.



8. كليات سعدي، ص 1058.



9. تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 552.



10. اقبال الاعمال، ج 2، ص 74، مستدرك الوسائل، ج 10، ص 23 ؛ مفاتيح الجنان، اعمال روز عرفه.



11. مصباح المتهجد، ص 583.