بازگشت

خورشيد پنهان


لازمة معرفت و اطاعت از خدا، شناخت برگزيدگان او و پيروي از آنان است. خداوند براي نشان دادن راه عبادت و اطاعت با تك تك انسان ها سخن نگفته، بلكه پيامبران و امامان معصوم(ع) را برگزيدگان و جانشينان خويش در ميان مردم معرفي كرده است. امام باقر(ع) مي فرمايد:



همانا كسي خدا را عبادت مي كند كه به او معرفت داشته باشد... مراد از معرفت خدا، تصديق خدا و رسولش و پيروي از علي(ع) و امام دانستن او و ساير امامان هدايت و برائت از دشمنان آن ها است و خدا، اين گونه شناخته مي شود.1



ايشان در تفسير فطرت فرمود:



فطرت عبارت است از: «لا اله الا الله، محمد رسول الله(ص) و علي امير المؤمنين»2



يعني استمرار قلمرو توحيد تا امامت.



حضرت سيدالشّهدا (ع) در ميان اصحابشان فرمودند:



خداوند بندگانش را نيافريد، مگر براي اين كه او را بشناسند، پس وقتي او را شناختند، عبادتش مي كنند و وقتي چنين شد، از بندگي غير او بي نياز مي شوند. در اين هنگام فردي پرسيد: شناخت خدا چيست؟ حضرت فرمود: عبارت است از شناخت اهل هر زماني، امام خودشان را كه اطاعتش واجب است.3



در كتاب هاي حديثي شيعه و سنّي نيز روايتي متواتر و قطعي، با تعبيرهاي مختلف بدين گونه نقل شده است:



پيامبر خدا(ص) فرمودند: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.4



در زمان جاهليّت، مردم، خدا و پيامبرش را نمي شناختند و گمراه بودند. بنابراين، كسي كه امام زمانش را نشناسد، در واقع به خدا و رسول او معرفت ندارد و اگر در اين حال از دنيا برود، گمراه مرده است.



در روايتي ـ پس از نقل حديث مذكور ـ راوي، تفسير مرگ جاهليت را از امام صادق(ع) سؤال مي كند، امام مي فرمايد:



گمراهي، بي ديني، دورويي و تباهي است. 5



بنابراين براي شناخت خدا و پيامبر(ص) و رهايي از كفر، نفاق، گمراهي و راه يابي به مسير هدايت و بندگي خدا، شناخت امامان، به ويژه امام زمان(ع) لازم و ضروري است.



امام صادق(ع) فرمود:



كمترين مقدار معرفت امام، اين است كه (بداني) امام، هم طراز پيامبر(ص) و وارث اوست، مگر در نبوّت. پيروي از امام، اطاعت خدا و پيامبر خدا(ص) است و بايد در هر كاري تسليم او بوده، حكم كارها را از او بخواهيم و از فرمانش پيروي كنيم.6



دو ويژگي مهم امامان معصوم(ع)



الف) امامان واسطة فيض كمالات وجودي اند و اكثر متفكران الهي ـ اعم از عارفان، فيلسوفان و متكلمان ـ به گونه اي به وجود واسطة فيض ميان خدا و جهان معتقدند. در احاديث، معصومان و امامان(ع)؛ واسطة فيض خدا محسوب شده اند.



علاّمه مجلسي مي گويد:



اكثر مطالبي كه فلاسفه دربارة عقول اثبات كرده اند، در احاديث متواتر، به گونه اي ديگر براي ارواح معصومان(ع) اثبات شده است. براي مثال، ارواح معصومان(ع) قبل از مخلوقات آفريده شده و علت غايي خلقت و ميانجي در افاضة علوم و معارف و به طور كلي واسطة فيض در كلمات وجودي و معرفتي اند!.7



در «زيارت جامعة كبيره»، خطاب به امامان(ع) آمده است:



خدا با شما شروع و ختم مي كند. به واسطة شما باران نازل مي شود و شما باعث مي شويد كه آسمان بر زمين فرو نزيزد. غم واندوه و گرفتاري ها با شما رفع مي گردد.8



امام صادق(ع) مي فرمايد:



ما خزائن خداييم و به واسطة ما، درختان ميوه مي دهند، رودها جاري مي شوند و باران از آسمان مي بارد.9



همچنين در احاديث آمده است:



اگر زمين لحظه اي بدون امام باشد، ويران ونابود خواهد شد.10



ب) امامان واسطة فيض هدايت الهي اند. در آية 69 سورة زمر مي خوانيم:



... و زمين ‍ [در آن روز] به نور پروردگارش روشن مي شود...



در زيارت جامعه، آمده است:



زمين با نور شما امامان، مي درخشد.11



نتيجه اين كه امامان، نور خدا در زمين اند. از همين رواياتي كه در آن ها نور يا نور خدا به كار رفته، در احاديث به امامان تفسير شده است. 12 نور الهي كنايه از هدايت الهي است:



سلام بر امامان هدايت و چراغ هاي روشن گر و تاريكي ها... سلام بر دعوت كنندگان به سوي خدا... و آشكار كنندگان امر و نهي خدا... كسي كه خدا را بخواهد، از شما شروع مي كند و موحّد، توحيد را از شما گرفته است. كسي كه هدفش خدا باشد، به وسيلة شما به او مي رسد... با دوستي و همراهي شما، خداوند ما را با دين خود آشنا كرده است.13



خورشيد پنهان



نقش امام در عصر غيبت چيست و مردم چگونه از وجود مقدس امام عصر(ع) بهره مند مي شوند؟



اصحاب امامان(ع) بارها اين سؤال را مطرح كرده اند و پاسخ آن بزرگواران، از جمله حضرت حجّت(ع) از طريق نايب خاص، به دست ما رسيده است:



همان گونه كه از خورشيد استفاده مي شود، در آن هنگام كه پشت ابرها قرار مي گيرد.14



خورشيد در مركز منظومة شمسي قرار دارد و سياره هاي آن، از جمله كرة زمين به گرد آن مي چرخد. خورشيد با نيروي جاذبه اي كه بر سياره هايش وارد مي كند، از پرتاب آن ها در اثر نيروي گريز از مركز، جلوگيري مي كند و كرات را در مدارهاي منظم و بر گرد خود نگه مي دارد. از سوي ديگر، حرارت و نور خورشيد باعث روئيدن گياهان و در نتيجه حيات حيوانات و انسان مي شود و در اثر آن، روز و شب پديد مي آيد و به زندگي انسان نظم خاصّي مي دهد. بنابراين، تمام نعمت هايي كه در اين جهان وجود دارد، از مجراي خورشيد به ما مي رسد، خواه ظاهر باشد و خواه در پشت ابرها قرار گيرد. البته، خورشيد در لحظة ظهور و نورافشاني، خواص و آثاري دارد كه در لحظة پنهان شدن آن، وجود ندارد.



همة اين مطالب دربارة امام عصر(ع) نيز صادق است. او واسطة فيض نعمت هاي الهي است و نور وجود، علم و هدايت از طريق او به انسان ها مي رسد. اما غيبت امام عصر(ع) باعث محروم شدن از فيض حضور و بهره مندي بيشتر از حضرتش مي شود؛ همان گونه كه هنگام پنهان شدن خورشيد، مردم در انتظار بيرون آمدنش هستند، در زمان غيبت نيز دوستداران و پيروان آن امام(ع) در انتظار ظهور مقتداي خويش اند.



بايسته ها در عصر غيبت



وظايف مسلمانان در عصر غيبت، آموختن و عمل كردن به معارف و احكام الهي در جامعه است؛ به ديگر سخن، وظايف ما، تعلم، تبليغ و اجراي دين است و مقدمات اين امور، همچون فراگيري علوم و فنون مختلف نيز از بايسته ها خواهد بود. در اين جا وظايف مسلمان ها در عصر غيبت را برمي شمريم:



1. درخواست معرفت امام عصر(ع) از خدا: هنگامي كه امام صادق(ع) دربارة غيبت مهدي موعود(ع) سخن مي گفت، زراره پرسيد: اگر من زمان غيبت را درك كنم، چه وظيفه اي دارم؟ حضرت فرمود: اين دعا را بخوان:



خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من معرفي نكني، پيامبرت را نمي شناسم. خدايا! معرفت و شناخت پيامبرت را به من ببخش، كه اگر پيامبر خود را به من معرفي نكني، حجت تو را نمي شناسم. خدايا! حجّت خود را به من بشناسان، كه اگر حجّت خود را به من معرفي نكني، از دين خود گمراه مي شوم. 15



از اين دعا، نكته هاي بسياري مي توان استنباط كرد:



اول اين كه، در عصر غيبت بايد معرفت خدا و رسول و امام را از خدا خواست و نبايد به علوم و اطلاعات خود دربارة خداشناسي و پيامبرشناسي و امام شناسي بسنده كرده، خود را از عنايات خدا مستغني دانست، بلكه در هر حال بايد به خدا توكل كرده، خود را از عنايات خدا مستغني دانست، بلكه در هر حال بايد به خدا توكل كرد و از او معرفت خواست.



دوم اين كه، لازمة شناخت خدا، شناخت پيامبر و لازمة شناخت پيامبر، شناخت امام و حجّت است. بنابراين، اگر امام عصر(ع) شناخته نشود، پيامبر و خدا نيز به درستي شناخته نشده، انسان در گمراهي و ضلالت خواهد بود. اصولاً شناخت خدا، پيامبر و امام، پايه و اصول دين است و تمام معارف و احكام ديگر، بر اساس همين اصول شكل مي گيرند.



2. تسليم در برابر امام زمان(ع) : امام باقر و صادق(ع) مي فرمايند:



بنده، مؤمن نخواهد بود مگر آن كه خدا و رسول او و همة امامان و امام زمان خود را بشناسد [حكم كارهايش را] به امام زمان ارجاع دهد و تسليم ايشان باشد.16



اسحاق ـ پسر يعقوب ـ در عصر غيبت صغري، از طريق محمد پسر عثمان عمري، نايب خاص امام عصر(ع)، نامه اي براي حضرت فرستاد و در آن مشكلات خود را مطرح كرد. امام(ع) در پاسخ چنين نوشتند:



اما در حوادثي كه رخ مي دهد بايد به راويان حديث ما مراجعه كنيد. زيرا آنان حجّت من، بر شمايند و من حجّت خدا، بر آنانم.17



امام خميني(ره) در توضيح اين حديث، «روات احاديث...» را همان «فقها» دانسته اند:



امروز فقهاي اسلام حجّت بر مردم هستند، همان طوري كه حضرت رسول(ص) حجّت بود...18



لازمة تسليم شدن در برابر امام عصر(ع) استفاده از احاديث امامان و تفقّه در آن، براي كسب معارف اعتقادي و احكام عملي است و اگر اجتهاد در احكام عملي مقدور نبود، بايد از فقها و مراجع، تقليد كرد، هم چنين بايد از فقيه عادل و حاكم (ولي فقيه) تبعيت نمود.



3. محبت به امام عصر(ع): پيامبر اكرم(ص) در معرفي مهدي موعود(ع) مي فرمايد:



هر كس دوست دارد خدا را ملاقات كند، در حالي كه ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد، پس دوست دار حضرت حجّت صاحب الزّمان منتظر باشد. 19



بنابراين، ايمان با محبت و ولايت امام عصر(ع) كامل مي شود و يكي از وظايف ما، دوستي او و تقويت آن در قلبمان است.



4. ياد امام عصر(ع): از آثار شناخت امام زمان و محبّت به او، ياد كردن ايشان است. اگر به كسي علاقة زيادي داشته باشيم، هميشه به يادش خواهيم بود و مي كوشيم به هر مناسبتي از او ياد كنيم و سخنانش را نقل كنيم. روايت شده است كه وقتي امام موسي بن جعفر(ع) از امام غايب، نعمت باطني خدا ياد كردند، فردي پرسيد: آيا از امامان كسي غايب مي شود؟ امام فرموند:



بله، شخص او از ديدگان مردم غايب مي شود، ولي ياد او از دل هاي اهل ايمان نهان نمي شود و او دوازدهمين نفر از ما است.20



5. احساس حضور: امامان بر اعمال و احوال موجودات جهان، به خصوص مؤمنان، آگاهي و نظارت دارند. امام علي(ع) مي فرمايد:



هيچ مؤمني در شرق و غرب زمين، از ما غايب نيست. 21



امام زمان(ع) در توقيع مباركشان به شيخ مفيد(ره) فرموند:



ما به آنچه بر شما مي گذرد، احاطة علمي داريم، و اخبار هيچ يك از شما بر ما پوشيده نيست... ما در رعايت حال شما اهمال نكرده، شما را فراموش نمي كنيم و اگر اين گونه نبود، سختي ها بر شما نازل مي شد و دشمنان، شما را مستأصل مي كردند.22



وقتي كه امام عصر(ع) از وضعيت مؤمنان آگاه بوده، آن ها را مورد عنايت خاص خويش قرار مي دهد، مؤمنان نيز بايد او را در ميان خود بدانند و حضور وتوجه آن حضرت را احساس كنند. امام سجاد(ع) فرمود:



همانا اهل زمان غيبت حضرت امام مهدي(ع) كه به امامتش معتقدند و در انتظار ظهورش هستند، از مردم همة زمان ها بهترند، زيرا خداوند چنان عقل و فهم و معرفتي به آنان عنايت فرموده، كه غيبت براي آن ها به منزلة ديدن حضور وي است.23



6. انتظار: اگر كسي امام غايب را شناخت، به او عشق ورزيده، او را منجي بشر دانست و به ظهورش پس از غيبت آگاه شد، حتماً در انتظار فرج وظهورش خواهد بود.



در احاديث گوناگون، انتظار فرج، برترين عمل و عبادت امت اسلامي معرفي شده و فضيلت هاي زيادي براي آن بيان گرديده است.24



امام صادق(ع) مي فرمايد:



هر كس از شما بميرد، در حالي كه منتظر ظهور امام عصر(ع) باشد، مانند كسي است كه با حضرت قائم(ع) در خيمة ايشان باشد.



آن حضرت پس از لحظه اي درنگ، فرمود:



نه، بلكه مانند كسي است كه همراه آن حضرت شمشير بزند.



آن گاه ادامه داد:



نه، قسم به خدا مانند كسي است كه همراه پيامبر خدا(ص) شهيد شده است.25



7. دعا براي تعجيل فرج: كسي كه در انتظار فرج مولايش به سر مي برد، از خدا تعجيل فرج او را خواهد خواست، به ويژه اگر بداند آن حضرت نيز خواهان ظهور و برپايي حكومت عدل است و از خدا مي خواهد، تا اذن ظهورش را صادر فرمايد.



روايت شده كه آن حضرت از خداوند چنين طلب مي كند:



خدايا وعده اي را كه به من داده اي، عملي ساز و امر مرا به اتمام برسان و گام هايم را استوار گردان و زمين را به وسيلة من پر از عدل و داد كن. 26



دعا براي تعجيل فرج امام زمان(ع) سنّتي بوده كه ديگر امامان نيز به آن عمل مي كردند. 27 امام عصر(ع) نيز از ما خواسته، تا براي تعجيل فرجش دعا كنيم:



براي تعجيل فرج، زياد دعا كنيد، زيرا همين، فرج و گشايش شما است. 28

پاورقي

1. شيخ كليني، كافي، ج 1.



2. علي بن ابراهيم قمي، تفسير القمي، ج 2، ص 155.



3. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 9 ، باب 9، ح 1.



4. همو، كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 409، ح 9.



5. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 377 ، ح 3.



6. خزاز قمي، علي بن محمد خزاز قمي، كفايةالاثر، ص 263، علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج 4، ص 55، باب 5، ح 32.



7. علامه مجلسي، همان، ج 1، ص 103.



8. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 276، ح 1.



9. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 144، ح 5.



10. همان، ص 179، ح 10.



11. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 276، ح 1.



12. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 194، ح 1.



13. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ص)، ج 2، ص 273، ح 1.



14. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 207، باب 21، ح 22.



15. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 237، ح 5.



16. همان، ص 180، ح 2.



17. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 284، باب 45، ح 4.



18. امام خميني(ره)، ولايت فقيه، ص 92.



19. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 36، ص 296، باب 41، ح 125.



20. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 368، باب 34، ح 6.



21. محمدبن حسن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص 260، باب 16، ح 1.



22. شيخ طبرسي، احتجاج، ج 2، ص 323.



23. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 320، باب 32، ح 2.



24. ر. ك. علاّمه مجلسي، همان، ج 52، ص 122، باب 22.



25. احمدبن ابي عبدالله برقي، المحاسن، ج 1، ص 174، باب 38، ح 151.



26. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 428.



27. علامه مجلسي، همان، ج 98، ص 158.



28.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 483، باب 45، ح 4.

رضا برنجكار