بازگشت

تبلور عزت خواهي در شعارهاي عاشورا






*



خواهي اگر به كوي حقيقت سفر كني هرگز به طوف كعبه جانان نمي رسي روي اميد نيست به آن آستان تو را گر بگذري ز ظلمت حس و خيال و وهم چون آفتاب از افق عقل سر كني

*



بايد زشاهراه طريقت گذر كني تا آنكه در مناي وفا ترك سر كني تا آستين زدامنه اشك تر كني چون آفتاب از افق عقل سر كني چون آفتاب از افق عقل سر كني



در بررسي تاريخ خونبار عاشورا يكي از موضوعات بسيار مهم و اساسي كه همواره مورد توجه و امعان نظر انديشمندان شيعي قرار داشته «شعارهاي عاشورا» بوده است بويژه اينكه اين شعارها مشتمل بر اركان قيام حسين بن علي عليه السلام از جمله عزتمندي و عزت خواهي آن سرور شهيدان بوده است .



شعارهاي عاشورا آينه اي صاف و تمام نماست كه با نگاه در آن اعصار و قرون در نورديده شده، حقايق تابناك بزرگترين قيام تاريخ در چشم ما مي نشيند .



قبل از بررسي كوتاه و اجمالي برخي از شعارهاي عاشورا مناسب است به توضيح مختصري درباره واژه هاي عنوان نوشتار بپردازيم كه به عنوان مقدمه نيز لازم و مفيد است .



الف) عزت:



در زبان عرب به زمين غيرقابل نفوذ و سخت «ارض عزاز» گويند كه هيچگونه ابزاري در آن اثر نكند و «عزت » نيز از همين ريشه گرفته شده است از اين رو به حالتي كه انسان را از شكست خوردن و مغلوب شدن حفظ مي كند، «عزت » مي گويند . (1)



بدون ترديد يكي از اميدهاي بشر - كه به نوعي برخاسته از فطرت پاك اوست - دستيابي به قله شكست ناپذيري و صلابت و پايداري در برابر نيروهاي شكننده بيروني است و اين اميد همواره با واكنشهايي كه انسان در برابر حوادث از خود نشان مي دهد تحقق مي يابد .



حقيقت عزت تجلي همين فطرت متعالي انساني است كه به وسيله هدايتهاي بيروني متكامل و جهت دار مي شود، انسان را از مقهور شدن و مغلوب گشتن باز مي دارد و او را در پناه مي گيرد و محافظت مي نمايد و از تن دادن به ذلت و خواري و شكستن و تسليم شدن ايمن مي سازد .



اگر چنين شد، انسان نه تنها در برابر نيروهاي بيروني راه رسيدن به حقيقت را از دست نخواهد داد، بلكه فشارهاي دروني همچون هوي و هوس نيز او را از ادامه راه در مسير حق باز نخواهد داشت و در برابر هر دو عامل دروني و بيروني سرفراز و پيروز خواهد گشت و به سوي منزلگه مقصود كه همانا كمال مطلوب است رهنمون خواهد شد .



ب) عاشورا:



عاشورا عبارت است از روز دهم ماه محرم الحرام كه اگرچه از ديرباز مورد توجه و احترام بوده ولي در فرهنگ شيعه به خاطر شهادت سومين پيشواي شيعيان و فرزندان و اصحاب او در سرزمين كربلا از جايگاه بسيار رفيع و ارزشمندي برخوردار است . (2)



اين روز در تاريخ جاهليت عرب، از روزهاي عيد رسمي و ملي بوده و در آن روزگار در چنين روزي، روزه مي گرفتند و جشن و شادماني برپا مي كردند، اما با رخداد قيام سيد الشهداء عليه السلام در بين دوستداران اهل بيت عليهم السلام به عظيم ترين روز سوگواري و ماتم تبديل شد .



امام صادق عليه السلام در توصيف آن روز و شدت مصيبتهايي كه بر خاندان رسالت رسيد، اين گونه فرمود: «واما يوم عاشورا، فيوم اصيب فيه الحسين عليه السلام صريعا بين اصحابه واصحابه حوله صرعي عراة (3)



و اما روز عاشورا، پس آن روزي است كه در آن حسين عليه السلام ميان يارانش كشته بر زمين افتاد و ياران او نيز اطراف او بر خاك افتاده و عريان بودند .»



همواره امامان شيعه جهت زنده نگه داشتن ياد و خاطره آن روز بزرگ، شيعيان را به سوگواري و عزاداري توصيه فرموده اند .



امام رضا عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «من ترك السعي في حوائجه يوم عاشوراء قضي الله له حوائج الدنيا والآخرة ومن كان عاشوراء يوم مصيبته وبكائه جعل الله عزوجل يوم القيامة يوم فرجه وسروره (4)



هر كس تلاش در رفع حوايجش را در عاشورا [به خاطر عظمت و به پا داشتن عزاء] ترك كند، خداوند حوايج دنيا و آخرتش را برآورده سازد . و هر كس كه عاشورا روز مصيبت و گريه اش باشد، خداوند تبارك و تعالي روز قيامت را روز شادي و خوشحالي او قرار دهد .»



دشمنان و مخالفان اهل بيت عليهم السلام اين روز را به جشن و سرور سپري مي كردند، كه در اين باره مي خوانيم: «اللهم هذا يوم تبركت به بنوا امية وابن آكلة الاكباد (5)



خدايا! اين روزي است كه بني اميه و فرزند خورنده جگرها (هند كه جگر حمزه سيد الشهداء را به دندان گرفت) به آن تبرك جسته اند .»



از اين رو امامان شيعه علاوه بر توصيه شيعيان به زنده نگهداشتن اين روز، خود نيز در حد امكان با برپايي مجالس و محافل سوگواري ياد و خاطره مظلوميت جد بزرگوار خود را زنده نگه مي داشتند .



ج) شعار:



شعار را در كتابهاي لغت به آنچه شخص در ميدان كارزار جهت معرفي خود به كار مي گيرد (6) معنا كرده اند كه عمدتا اين معرفي به صورت كلامي انجام مي شود . اين كلام ممكن است به صورت كلام منظوم و يا به صورت نثر باشد .



اين معرفي از آن جهت صورت مي گرفت كه شخص علاوه بر تقويت روحي و رواني خود، با ذكر ويژگيها و برجستگيهاي خود در روح و روان دشمن خويش نيز تاثير مي گذاشت و از آن به رجز نيز تعبير مي شود .



البته اين واژه در محاورات امروزي وقتي اضافه به عاشورا مي شود، مقصود از آن مجموعه سخناني است كه در طول قيام عاشورا از طرف حسين بن علي عليهما السلام و ياران آن حضرت ايراد شده و داراي ويژگيها و پيامهاي ماندگار است، به گونه اي كه در هر عصر و زمان قابل استفاده و متابعت مي باشد .



بنابراين لزوما معناي لغوي شعار مقصود نيست، اگر چه آنها را نيز شامل مي گردد . اما اينكه شعار در هنگام رزم و جنگ از چه زماني مرسوم شده، به طور قطع مشخص نيست، ولي قدر يقين اين است كه اين شعار دادن هنگام كارزار از صدر اسلام و جنگهاي نخستين پيامبر صلي الله عليه و آله مورد توجه طرفين جنگ بوده است . اين شعار دادن و رجز خواني در عاشورا نيز جزء عناصر بسيار مهم قيام امام حسين عليه السلام محسوب مي گردد، چه اينكه علاوه بر بيان عمق احساسات گوينده، مشتمل بر بلندترين معارف و پيامهايي است كه تنها از خاندان رسالت انتظار مي رود .



اگر چه مجموعه شعارهاي عاشورا داراي مضامين بسيار بلند و معارف ارزشمند است، اما آنچه از لبهاي مبارك امام حسين بن علي عليهما السلام بيان شده، ويژگي و اهميت فراواني دارد . از اين جهت در اين مجموعه تنها به برخي از فرمايشات آن حضرت اشاره مي شود .



با گذري كوتاه در بوستان كلام آن حضرت در طول حركت و نهضت خونين عاشورا موضوعات ذيل به خوبي به چشم مي خورد .



1- معرفي شخصيت و جايگاه خود به عنوان فرزند آخرين پيامبر الهي و امام بر حق جامعه .



2- تبيين اهداف و رسالتهاي خود به عنوان جانشين رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله .



3- پرده برداري از روح حاكم بر دولتمرداني كه به دروغ خود را جانشين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قلمداد مي كردند .



عمدتا اين شعارها با مضامين فوق در سه بخش اساسي كلام آن حضرت تجلي يافت .



اين سه بخش عبارت بودند از:



الف) خطبه ها:



منظور از خطبه ها، سخناني است كه آن حضرت در برابر ديگران ايراد فرمود . اين خطبه ها كه در تبيين ماهيت قيام امام حسين عليه السلام و اهداف آن حضرت نقش دارند، بخشي در ابتداي قيام و در طول راه و بخشي در ميدان كارزار بيان شده است . در ذيل به نمونه هايي از بيانات آن حضرت اشاره مي شود .



آن حضرت هنگام خروج از مكه به سوي عراق فرمودند: «خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة (7)



به راستي مرگ براي فرزندان آدم همان اندازه زيباست كه گردنبند بر گردن دختران جوان .»



از الفباي بر جسته نهضت عاشورا و از روحيات والاي حسين بن علي عليهما السلام و يارانش كه از همان ابتداي راه به خوبي به چشم مي خورد، عنصر «شهادت طلبي » يعني مرگ در راه خدا بود . و اين يعني اتصال به عزيز مطلق و دميدن روح عزتخواهي در جوامع انساني .



امام حسين عليه السلام در اين كلام نوراني به اين حقيقت بزرگ به نحوي تصريح كرده است كه اين نحو مردن، بهترين نوع مردن است .



و همين حقيقت را در مواجهه با فرزدق اينگونه تصوير نموده است:



فان تكن الدنيا تعد نفيسة



فدار ثواب الله اعلي وانبل



وان تكن الابدان للموت انشات



فقتل امرء بالسيف في الله افضل (8)



«گرچه دنيا نفيس شمرده مي شود ولي خانه ثواب خداوند بلندتر و بزرگ مرتبه تر است . و گرچه بدنها براي مرگ خلق شده اند ولي كشته شدن مرد با شمشير در راه خدا با فضيلت تر است .»



امام حسين عليه السلام پس از برخورد با سپاه حر، اهداف حكومت خود را با صراحت تمام اين گونه بيان كرد:



«انه قد نزل من الامر ما قد ترون وان الدنيا قد تغيرت وتنكرت وادبر معروفها . . . الا ترون ان الحق لا يعمل به والباطل لا يتناهي عنه (9) چيزي پيش آمد كه مي بينيد و بي گمان دنيا دگرگون و زشت شده است و نيكي آن پشت كرده [و از بين رفته] است . . . آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل دوري نمي شود؟»



آن حضرت، حركت سياسي خود بر ضد حكومت يزيد را به تكليف شرعي و امر به معروف و نهي از منكر و احياي سنت پيامبر صلي الله عليه و آله پيوند داد، تا ضمن مشروعيت بخشيدن به قيام خود، تعريضي به نامشروع بودن خلافت يزيد و تعارض آن با سنت نبوي داشته باشد و به همين دليل در جاي ديگر فرمود: «انا لله وانا اليه راجعون وعلي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد (10) «انا لله و انا اليه راجعون » . زماني كه امت گرفتار سرپرستي چون يزيد شوند، با اسلام بايد وداع كرد .»



چرا كه در فرهنگ عاشورا، حاكميت ظلم يزيدي بزرگترين منكر اجتماعي است و مبارزه براي حاكم ساختن حق و قطع سلطه و ستم، معروفي عظيم است .





*



از حسين اكتفا به نام حسين بلكه بايد كه خلق دريابند كشته شد زير بار ظلم نرفت بهر احياي دين شهادت يافت زنده شد نام دين زنام حسين

*



نبود در خور قيام حسين علت اصلي قيام حسين به به از قدرت تمام حسين زنده شد نام دين زنام حسين زنده شد نام دين زنام حسين



امام حسين عليه السلام در كربلا خطاب به ياران خود، يكي ديگر از پرده هاي اسرار قيام خود را اين گونه كنار زده مي فرمايد: «اني لا اري الموت الا سعادة والحياة مع الظالمين الا برما (11)



من مرگ را جز خوشبختي و زندگي با ستمكاران را جز بدبختي نمي بينم .»



بدون ترديد شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام و يارانش در كربلا تاثير شگرفي در بيداري و حركت آفريني جامعه اسلامي داشت و خوني تازه در رگهاي جامعه اسلامي دواند و جو نامطلوب را شكست و امتداد آن حماسه، در طول تاريخ جاودانه ماند .



و اين همان سعادت راستين است كه امام حسين عليه السلام آن را در شهادت مي بيند . آن حضرت، همين مضمون را در كلامي ديگر اين گونه بيان كرد: «لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل ولا اقر اقرار العبيد (12)



دست خود را مانند انسان ذليل به شما نمي دهم و مانند بردگان اقرار نمي كنم .»



آري از مهمترين درسهاي نهضت كربلا، آزادگي و حريت و تن به ظلم ندادن و اسير ذلت نشدن است .



آن حضرت با اين بيانات راه خويش را به همگان معرفي كرد و خود را از قبول ذلت مبرا و حقيقت عزت را در رفتار و سخنان خود متجلي ساخت و چنان تصويري از آزادگي و عزت بر صفحه تاريخ به رشته تحرير درآورد كه تا قيام قيامت مقصد و ماواي عزت خواهان جهان در هر مكتب و مذهبي باشد .



و آنگاه آن شعار جاودانه تاريخ شرف صدور يافت كه: «هيهات منا الذلة (13) ذلت از ما دور است .»



و اين شعار هرگز در قفس تنگ زمان و مكان نگنجيد، كه فريادي برخاسته از عمق فطرت عزتخواهي انسانهاي حقيقت طلب است و همچنان با تاسي به آن رادمرد تاريخ، همواره آن را شعار پرچم قيامشان قرار داده اند .



و به راستي اين شعار است كه مي تواند تحقق بخش آزادي و آزادگي در بين جوامع بشري، در عصر تاريكيها و ذلتها باشد .



اگر امروزه عاشورا از زنده ترين شعارهاي شيعه محسوب مي شود، بخشي را مرهون شعارهاي تابناك و حيات بخش حسين بن علي عليهما السلام و ياران آن حضرت است .



ب: رجزها:



بخشي از شعارهاي عاشورا در قالب رجزهاي امام حسين عليه السلام در ميدان كارزار بيان شده است .



«رجز» نام يكي از انواع شعر عربي است كه نوعي تحرك و رواني در آن وجود دارد .



در دوران جاهليت از اين وزن شعر، بيشتر در اشعاري كه جنبه مبارزه، دشنام يا تفاخر داشت استفاده مي شد . بكارگيري اين وزن و آهنگ در شعرهاي حماسي كه مبارزان در ميدانهاي جنگ مي خواندند سبب شده كه به آن اشعار رجز گويند .



برخي از رجزهاي حضرت امام حسين عليه السلام عبارتند از:





*



الموت خير من ركوب العار والعار خير من دخول النار (14)

*



والعار خير من دخول النار (14) والعار خير من دخول النار (14)



«مرگ بهتر از پذيرش ننگ است و ننگ و عار بهتر از داخل شدن در آتش است .»





*



انا الحسين بن علي احمي عيالات ابي امضي علي دين النبي (15)

*



آليت ان لا انثني امضي علي دين النبي (15) امضي علي دين النبي (15)



مضمون اين شعر، به شعر فارسي چنين است:





*



منم حسين بن علي حامي اولاد علي مجري دستور نبي

*



پشت نسازم به دني مجري دستور نبي مجري دستور نبي



ج: اشعار غير رجز:



اگرچه بخشي از اشعار امام حسين عليه السلام به عنوان رجز مطرح شده است، ولي برخي ديگر از اشعار آن حضرت نيز به عنوان شعار مطرح است و شمردن آنها جزو رجز كار مشكلي است . كوتاه سخن اينكه ازحسين بن علي عليه السلام نيز شعرهاي فراواني غير از رجز نقل شده است .



يكي از شعرهاي آن حضرت چنين است:





*



انا ابن علي الطهر من آل هاشم وجدي رسول الله اكرم من مضي وفاطمة امي من سلالة احمد وفينا كتاب الله انزل صادقا ونحن امان الله للناس كلهم ونحن ولاة الحوض نسقي ولاتنا وشيعتنا في الناس اكرم شيعة بنا بين الله الهدي من ضلالة اذا ما اتي يوم القيامة ظامئا امام مطاع اوجب الله حقه فطوبي لعبد زارنا بعد موتنا بجنة عدن صفوها لا يكدر (16)

*



كفاني بهذا مفخرا حين افخر ونحن سراج الله في الارض نزهر وعمي يدعي ذوالجناحين جعفر وفينا الهدي والوحي بالخير يذكر نسر بهذا في الانام ونجهر بكاس رسول الله ما ليس ينكر ومبغضنا يوم القيامة يخسر ويغمر بنا آلاءه ويطهر الي الحوض يسقيه بكفيه حيدر علي الناس جمعا والذي كان ينظر بجنة عدن صفوها لا يكدر (16) بجنة عدن صفوها لا يكدر (16)



شاعري پارسي گو مضمون اين فرمايشات را اينگونه بازگردان كرده است:





*



منم زاد علي پاك و از هاشم نژاد من نياي من رسول الله گراميتر ز هر فردي مرا مادر بود زهراي اطهر بضعه احمد بما نازل كتاب الله از روي درستي شد امان الله كل مردميم از عامي و عالم زبهر دوستان بر حوض كوثر ما همه ساقي نباشد در بشر از شيعيان ما گراميتر عدوي ما خسارتمند باشد در صف محشر

*



مرا اين فخر بس باشد همين شد افتخار من سراج الله خلقيم و درخشيدن شعار من عمويم جفعر طيار و دارد انتظار من به ما وحي آمد است و رهبري گرديده كار من همين گفتار پنهان من و هم آشكار من بود جام رسول الله اندر اختيار من عدوي ما خسارتمند باشد در صف محشر عدوي ما خسارتمند باشد در صف محشر



علاوه بر اهدافي كه مورد اشاره قرار گرفت، يكي ديگر از اهداف حسين بن علي عليه السلام حمايت از عرض و ناموس و عترت خويش بود كه ضمن اشعاري در اين باره چنين مي فرمايد:





*



اذ المرء لايحمي بنيه وعرضه ومن دون ما ينعي يزيد بنا غدا ونضرب ضربا كالحريق مقدما اذا مارآه ضيغم فر مهربا (17)

*



وعترته كان اللئيم المسببا نخوض بحار الموت شرقا ومغربا اذا مارآه ضيغم فر مهربا (17) اذا مارآه ضيغم فر مهربا (17)



«وقتي كه انسان براي فرزندان و آبرو و خاندانش حامي نيابد، شخص لئيم باعث آن است . در مقابل آنچه يزيد فردا از ما طلب خواهد كرد، شناگر درياهاي مرگ در مشرق و مغرب خواهيم بود . چنان ضربتي آتشين فرود مي آوريم و مي زنيم كه اگر شيري آن را ببيند پا به فرار گذارد .»



سخن را با اين كلام نوراني از آن حضرت به پايان مي بريم كه فرمود:





*



يا دهر اف لك من خليل من صاحب او طالب قتيل وانما الامر الي الجليل وكل حي سالك السبيل

*



كم لك بالاشراق والاصيل والدهر لا يقنع با لبديل وكل حي سالك السبيل وكل حي سالك السبيل



شاعري خوش بيان اين سوز دل حسين بن علي عليه السلام را اين گونه به رشته نظم كشيده است:





*



اف به تو اي روزگار، يار ستمگر بركني از يار و دوست افسر و هم سر كار همان است سوي حضرت داور هر كه بود زنده راه من رود آخر

*



چند به صبح و پسين چو گرگ تناور نيست قناعت و را به اندك و كمتر هر كه بود زنده راه من رود آخر هر كه بود زنده راه من رود آخر



بدون ترديد بقاء و جاودانگي نهضت خونين حسيني در پرتو همين تعليمات نوراني و آرمانهاي الهي است كه اين گونه در تاريخ ثبت و ضبط شده است و چه خونهايي كه براي پاسداشت اين نهضت جهاني بر زمين ريخت و اينك برماست كه گوهر تابناك اين شعارها را در تمام زواياي زندگي خويش تابنده سازيم .

پاورقي

1) ر . ك: راغب اصفهاني، المفردات، ص 332 .



2) ر . ك: ثقة الاسلام كليني، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365، 8 جلد، ج 1، ص 463 .



3) همان، ج 4، ص 147 .



4) شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا عليه السلام، انتشارات جهان، 1378 ه . ق، 2 جلد، ج 1، ص 298 .



5) شيخ طوسي، مصباح المتهجد، مؤسسة فقه الشيعه، 1411 ه . ق، ص 774 .



6) ر . ك: لسان العرب، ج 4، ص 413 .



7) سيد بن طاوس، اللهوف، انتشارات جهان، 1348 ه . ق، ص 60 .



8) همان، ص 32 بحار الانوار، ج 44، ص 374 .



9) علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، مكتبة بني هاشم، تبريز، 1381 ه . ق، ج 2، ص 32 .



10) اللهوف، ص 24 .



11) محمد بن شهرآشوب مازندراني، مناقب آل ابي طالب، موسسه انتشارات علامه، 1379 ه . ق، 4 جلد، ج 4، ص 68 .



12) شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 97 .



13) اللهوف، ص 97 .



14) المناقب، ج 4، ص 68 .



15) علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 49 .



16) ابومنصور احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج، نشر مرتضي، ج 2، ص 301 .



17) مقتل الحسين لابي مخنف، ص 25 ينابيع المودة، ص 402 .

خدامراد سليميان